بریدههای کتاب دختر ماه: روایتی داستانی از زندگی حضرت فاطمه معصومه (ع) زهرا عارفی پور 1404/2/8 دختر ماه: روایتی داستانی از زندگی حضرت فاطمه معصومه (ع) سارا عرفانی 4.2 20 صفحۀ 28 0 9 زهرا عارفی پور 1404/2/8 دختر ماه: روایتی داستانی از زندگی حضرت فاطمه معصومه (ع) سارا عرفانی 4.2 20 صفحۀ 25 0 5 علی راد 1403/2/25 دختر ماه: روایتی داستانی از زندگی حضرت فاطمه معصومه (ع) سارا عرفانی 4.2 20 صفحۀ 51 «همراه امام بودن هم راحت نیست خیزران!....دلی به وسعت دریا می خواهد و صبری به مراتب بیشتر از صبر ایوب.....» 0 20 محمدتقی ریاحی 4 روز پیش دختر ماه: روایتی داستانی از زندگی حضرت فاطمه معصومه (ع) سارا عرفانی 4.2 20 صفحۀ 23 فاطمه سر بلند کرد. خود را به مادر رساند. در آغوشش جا گرفت و تازه صدای گریه اش بلند شد. نجمه خاتون به سرش دست کشید و آرام گفت «گریه کن دخترکم! گریه کن عزیزکم که یتیمی بد دردی است... هرگز فراموش نمیکنم ، آن زمان که آقایم مرا از آن مرد برده فروش خرید. انگار بعد از سال ها سختی و تنهایی ، تکیه گاهی محکم پیدا کرده بودم. سرورم آن قدر مهربان بود آن قدر آرام و صبور بود که فقط میخواستم تا آخر عمر کنارش بمانم و خدمتش را بکنم و گرنه. من کجا و همسری امام شیعیان کجا؟» فاطمه همان طور که سر بر شانهٔ مادر اشک میریخت ، به یاد برادرش علی افتاد. دوست داشت برادر هر چه زودتر به خانه بازگردد تا بتواند خودش را در آغوش او بیندازد و از آرامش وجودش سیراب شود. در آن سالها که پدر در زندان بود ، حضور علی بن موسی دلش را آرام میکرد و به امید گرمای وجود او میتوانست سختی ها را تحمل کند. 0 0 محمدتقی ریاحی 4 روز پیش دختر ماه: روایتی داستانی از زندگی حضرت فاطمه معصومه (ع) سارا عرفانی 4.2 20 صفحۀ 120 عطر گل های یاس در اتاق پیچید. 0 0 محمدتقی ریاحی 4 روز پیش دختر ماه: روایتی داستانی از زندگی حضرت فاطمه معصومه (ع) سارا عرفانی 4.2 20 صفحۀ 77 زنان گرد فاطمه نشسته بودند و او برایشان تفسیر قرآن و روایات پیامبر را میگفت. زینب در آن میان نشسته بود و با دقت گوش میداد. مأموران آن قدر به آنها سخت میگرفتند و می آمدند و می رفتند که دیگر نمیشد به راحتی جلسات درس را برپا کرد. 0 0 محمدتقی ریاحی 4 روز پیش دختر ماه: روایتی داستانی از زندگی حضرت فاطمه معصومه (ع) سارا عرفانی 4.2 20 صفحۀ 96 فاطمه سر زینب را بوسید و گفت: «دخترکم! همین که محبت امام را در دل داری ، هم نعمت است ، هم شکر نعمت. هم عمل صالح است و هم پاداش عمل صالحت. اگر محبت امام در قلبی باشد و محبت واقعی هم باشد، جز برای رضای خدا قدمی برداشته نمی شود. همین برای دنیا و آخرتت کافی است.» 0 0 محمدتقی ریاحی 4 روز پیش دختر ماه: روایتی داستانی از زندگی حضرت فاطمه معصومه (ع) سارا عرفانی 4.2 20 صفحۀ 17 امام دست دراز کرد و پاسخها را از مرد گرفت. باز کرد و تمام آن را خواند. لبخند بر لبش نشست و سه بار زیر لب گفت: «فداها ابوها؛ پدرش به فدایش» 0 0 علی راد 1403/3/4 دختر ماه: روایتی داستانی از زندگی حضرت فاطمه معصومه (ع) سارا عرفانی 4.2 20 صفحۀ 100 0 8 زهرا عارفی پور 1404/2/8 دختر ماه: روایتی داستانی از زندگی حضرت فاطمه معصومه (ع) سارا عرفانی 4.2 20 صفحۀ 25 0 7 علی راد 1403/3/4 دختر ماه: روایتی داستانی از زندگی حضرت فاطمه معصومه (ع) سارا عرفانی 4.2 20 صفحۀ 96 اگر محبت امام در قلبی باشد و محبت واقعی هم باشد، جز برای رضای خدا قدمی برداشته نمی شود. 0 15
بریدههای کتاب دختر ماه: روایتی داستانی از زندگی حضرت فاطمه معصومه (ع) زهرا عارفی پور 1404/2/8 دختر ماه: روایتی داستانی از زندگی حضرت فاطمه معصومه (ع) سارا عرفانی 4.2 20 صفحۀ 28 0 9 زهرا عارفی پور 1404/2/8 دختر ماه: روایتی داستانی از زندگی حضرت فاطمه معصومه (ع) سارا عرفانی 4.2 20 صفحۀ 25 0 5 علی راد 1403/2/25 دختر ماه: روایتی داستانی از زندگی حضرت فاطمه معصومه (ع) سارا عرفانی 4.2 20 صفحۀ 51 «همراه امام بودن هم راحت نیست خیزران!....دلی به وسعت دریا می خواهد و صبری به مراتب بیشتر از صبر ایوب.....» 0 20 محمدتقی ریاحی 4 روز پیش دختر ماه: روایتی داستانی از زندگی حضرت فاطمه معصومه (ع) سارا عرفانی 4.2 20 صفحۀ 23 فاطمه سر بلند کرد. خود را به مادر رساند. در آغوشش جا گرفت و تازه صدای گریه اش بلند شد. نجمه خاتون به سرش دست کشید و آرام گفت «گریه کن دخترکم! گریه کن عزیزکم که یتیمی بد دردی است... هرگز فراموش نمیکنم ، آن زمان که آقایم مرا از آن مرد برده فروش خرید. انگار بعد از سال ها سختی و تنهایی ، تکیه گاهی محکم پیدا کرده بودم. سرورم آن قدر مهربان بود آن قدر آرام و صبور بود که فقط میخواستم تا آخر عمر کنارش بمانم و خدمتش را بکنم و گرنه. من کجا و همسری امام شیعیان کجا؟» فاطمه همان طور که سر بر شانهٔ مادر اشک میریخت ، به یاد برادرش علی افتاد. دوست داشت برادر هر چه زودتر به خانه بازگردد تا بتواند خودش را در آغوش او بیندازد و از آرامش وجودش سیراب شود. در آن سالها که پدر در زندان بود ، حضور علی بن موسی دلش را آرام میکرد و به امید گرمای وجود او میتوانست سختی ها را تحمل کند. 0 0 محمدتقی ریاحی 4 روز پیش دختر ماه: روایتی داستانی از زندگی حضرت فاطمه معصومه (ع) سارا عرفانی 4.2 20 صفحۀ 120 عطر گل های یاس در اتاق پیچید. 0 0 محمدتقی ریاحی 4 روز پیش دختر ماه: روایتی داستانی از زندگی حضرت فاطمه معصومه (ع) سارا عرفانی 4.2 20 صفحۀ 77 زنان گرد فاطمه نشسته بودند و او برایشان تفسیر قرآن و روایات پیامبر را میگفت. زینب در آن میان نشسته بود و با دقت گوش میداد. مأموران آن قدر به آنها سخت میگرفتند و می آمدند و می رفتند که دیگر نمیشد به راحتی جلسات درس را برپا کرد. 0 0 محمدتقی ریاحی 4 روز پیش دختر ماه: روایتی داستانی از زندگی حضرت فاطمه معصومه (ع) سارا عرفانی 4.2 20 صفحۀ 96 فاطمه سر زینب را بوسید و گفت: «دخترکم! همین که محبت امام را در دل داری ، هم نعمت است ، هم شکر نعمت. هم عمل صالح است و هم پاداش عمل صالحت. اگر محبت امام در قلبی باشد و محبت واقعی هم باشد، جز برای رضای خدا قدمی برداشته نمی شود. همین برای دنیا و آخرتت کافی است.» 0 0 محمدتقی ریاحی 4 روز پیش دختر ماه: روایتی داستانی از زندگی حضرت فاطمه معصومه (ع) سارا عرفانی 4.2 20 صفحۀ 17 امام دست دراز کرد و پاسخها را از مرد گرفت. باز کرد و تمام آن را خواند. لبخند بر لبش نشست و سه بار زیر لب گفت: «فداها ابوها؛ پدرش به فدایش» 0 0 علی راد 1403/3/4 دختر ماه: روایتی داستانی از زندگی حضرت فاطمه معصومه (ع) سارا عرفانی 4.2 20 صفحۀ 100 0 8 زهرا عارفی پور 1404/2/8 دختر ماه: روایتی داستانی از زندگی حضرت فاطمه معصومه (ع) سارا عرفانی 4.2 20 صفحۀ 25 0 7 علی راد 1403/3/4 دختر ماه: روایتی داستانی از زندگی حضرت فاطمه معصومه (ع) سارا عرفانی 4.2 20 صفحۀ 96 اگر محبت امام در قلبی باشد و محبت واقعی هم باشد، جز برای رضای خدا قدمی برداشته نمی شود. 0 15