بریدههای کتاب به کیمیای ایمان محدثه سلمانی 1402/12/3 به کیمیای ایمان سید موسی صدر 4.7 2 صفحۀ 91 وقتی من احساس می کنم که این جهان آفریده خدای واحدی است، به این نتیجه می رسم که همه رخدادها و حرکت ها و ماجراها و گردش شب و روز و خورشید و ماه و آسمان ها و زمین و به تعبیر قرآن حرکت کشتی در دریاها، همه این ها را، موجودی واحد و آفریدگاری واحد به حرکت در آورده است. البته خدا شخص نیست،وجودی خالق که همه چیز را به حرکت درمی آورد.بنابراین این حرکت ها تصادفی نیست؛ هوشمند و هدفمند است و مجموعه جهان هستی واحد یکپارچه است که حرکتی هدفمند دارد. ایمان به خدای یگانه چنین احساسی را در انسان پدید می آورد. طبیعتا انسانی که چنین احساسی درباره آفرینش و موجودات دارد، دیگر احساس تنهایی و غربت و وحشت نمی کند؛ بلکه با جهان انس می گیرد و احساس می کند جهان هستی او را در مسیر حق همراهی می کند. 0 5 محدثه سلمانی 1402/12/10 به کیمیای ایمان سید موسی صدر 4.7 2 صفحۀ 113 هر انسان مخلوقی، ناتوان و معذور است. ناتوان بودن انسان یعنی اینکه انسان معصوم نیست. یعنی اینکه حق مطلق نداریم. معذور بودن یعنی اینکه هر انسانی خطا می کند و اگر خطا کرد به این معنا نیست که از دایره همکاری خارج شود، بلکه او نیز همچون دیگران در معرض خطاست و می توان از او انتقاد کرد و... 0 4 محدثه سلمانی 1402/11/17 به کیمیای ایمان سید موسی صدر 4.7 2 صفحۀ 76 ((المغضوب علیهم)) کسانی هستند که حق را شناختند، ولی آن را انکار کردند و ((الضالین)) کسانی هستند که حق را نشناختند. این مفهوم بر فرقه هایی از یهود و فرقه هایی از نصارا تطبیق می کند و در هر عصری نیز بر گروهی تطبیق می کند. 0 7 محدثه سلمانی 1402/11/18 به کیمیای ایمان سید موسی صدر 4.7 2 صفحۀ 81 قرآن می گوید:((و ما خلقت الجن و الانس الی لیعبدون)) معنای لیعبدون براساس تفاسیر قرآنی شناختی است که به پرستش می انجامد و منظور از شناخت، شناخت نیروهای آفرینش است. همان طور که گفتیم، جانشینی خداوند در زمین نیز همین است:((و علم آدم الاسماء کلها)) یعنی وقتی انسان نیروهای جهان هستی را بشناسد، بر آن ها چیره می شود و جانشین خداوند در زمین می شود و با رشد انسانیت انسان، وجود او نیز رشد می یابد 0 6 محدثه سلمانی 1402/12/7 به کیمیای ایمان سید موسی صدر 4.7 2 صفحۀ 93 هر اقدامی مسئولیتی دارد، چون با وحدت و یک پارچگی جهان در ارتباط است. 0 9 محدثه سلمانی 1402/12/7 به کیمیای ایمان سید موسی صدر 4.7 2 صفحۀ 93 مسئولیت وجود دارد و نمی توان از آن گریخت،چون این طور نیست که آفریدگانی متفاوت با یکدیگر وجود داشته باشد. همه چیز در این دنیا برای هدفی آفریده شده و برای آن، اندازه یعنی نقش معینی قرار داده شده که باید آن را ایفا کند. پس من نباید خود را حقیر ببینم و به خود بی اعتنا باشم و کار خود را بی اهمیت بشمارم. 2 6 محدثه سلمانی 1402/12/10 به کیمیای ایمان سید موسی صدر 4.7 2 صفحۀ 119 گفتیم جامعه توحیدی باید در مسیر وحدت باشد و برای آنکه در مسیر وحدت باشد باید ارتباط متقابل مردم با یکدیگر پیوسته افزایش یابد و برای آنکه ارتباط افزایش یابد، به دنبال عامل آن گشتیم که تعامل کردن است و شرط تعامل تفاوت در توانمندی هاست. بنابراین، برای آنکه بتوانیم جامعه را احیا کنیم، باید بتوانیم جریان متبادل ایجاد کنیم و این تبادل از راه توانمندی ها صورت می گیرد.....هر اندازه توانمندی ها بیشتر باشد تعامل بیشتر می شودبنابراین از پایه های اصلی جامعه یکتا پرستان این است که بتواند استعداد ها و توانمندی های هر فرد را رشد دهد. 0 8 محدثه سلمانی 1402/12/3 به کیمیای ایمان سید موسی صدر 4.7 2 صفحۀ 88 از رهگذر نامحدود بودن، انسان تاثیر روانی دیگری را احساس می کند:احساس آرمان خواهی و بلند پروازی،زیرا وقتی احساس می کنم که مجال زندگی من به این قبیله یا این شهر یا این کشور یا کره زمین محدود نمی شود بلکه خدا و پروردگار من آفریننده همه چیز از ازل تا ابد و آفریننده زمین و آسمان،آفریننده مرگ و زندگی، آفریننده پیدا و پنهان و آفریننده همه چیز است،در اینصورت احساس می کنم که رهبر من و سلطان من و پروردگار من میدان و صحنه ای گسترده دارد. و این میدان برای من و عرصه فعالیت و حرکت من است 0 4 محدثه سلمانی 1402/11/14 به کیمیای ایمان سید موسی صدر 4.7 2 صفحۀ 60 این همان چیزی است که امام حسین(ع) می فرماید:((مرگ سزاوارتر از زندگی ننگین است و زندگی ننگین سزاوارتر از ورود به جهنم است.)) یعنی حد و مرز کرامت، خشنودی خداوند است. اگر کرامت داشتن من به خشم خداوند و رفتن به جهنم بینجامد، چنین چیزی کرامت نیست. 0 6 محدثه سلمانی 1402/11/14 به کیمیای ایمان سید موسی صدر 4.7 2 صفحۀ 51 پرستش و عبادت به معنای فروتنی و افتادگی در برابر معبود است، یعنی معبود بزرگ تر از من است.پس اگر انسان، انسانی دیگر را بپرستد، در واقع اذعان کرده که کوچک تر از اوست و اگر درختی را بپرستد، به این معناست که او از درخت کوچک تر است و اگر بتی را بپرستد، به این معناست که از آن کمتر است. اگر خورشید را بپرستد، یعنی از این خورشید کوچک تر است. بنابراین، معبود، محدود کننده ابعاد پرستنده است. من وقتی آن نور را می پرستم، ابعاد خود را محدود کرده و گفته ام نهایت وجود من همین است.لااله الا الله یعنی ای بشر، تو در اشتباهی. بعد وجودی تو به انسان دیگر یا به کوه و خورشید و ماه و درخت و سنگ محدود نمی شود. بعد وجودی تو بی نهایت است،یعنی الله. روشن است؟ لا اله الا الله از نظر پرستش و عبادت به معنای بی نهایت بودن انسان است. ما علمی صحبت می کنیم. 3 6
بریدههای کتاب به کیمیای ایمان محدثه سلمانی 1402/12/3 به کیمیای ایمان سید موسی صدر 4.7 2 صفحۀ 91 وقتی من احساس می کنم که این جهان آفریده خدای واحدی است، به این نتیجه می رسم که همه رخدادها و حرکت ها و ماجراها و گردش شب و روز و خورشید و ماه و آسمان ها و زمین و به تعبیر قرآن حرکت کشتی در دریاها، همه این ها را، موجودی واحد و آفریدگاری واحد به حرکت در آورده است. البته خدا شخص نیست،وجودی خالق که همه چیز را به حرکت درمی آورد.بنابراین این حرکت ها تصادفی نیست؛ هوشمند و هدفمند است و مجموعه جهان هستی واحد یکپارچه است که حرکتی هدفمند دارد. ایمان به خدای یگانه چنین احساسی را در انسان پدید می آورد. طبیعتا انسانی که چنین احساسی درباره آفرینش و موجودات دارد، دیگر احساس تنهایی و غربت و وحشت نمی کند؛ بلکه با جهان انس می گیرد و احساس می کند جهان هستی او را در مسیر حق همراهی می کند. 0 5 محدثه سلمانی 1402/12/10 به کیمیای ایمان سید موسی صدر 4.7 2 صفحۀ 113 هر انسان مخلوقی، ناتوان و معذور است. ناتوان بودن انسان یعنی اینکه انسان معصوم نیست. یعنی اینکه حق مطلق نداریم. معذور بودن یعنی اینکه هر انسانی خطا می کند و اگر خطا کرد به این معنا نیست که از دایره همکاری خارج شود، بلکه او نیز همچون دیگران در معرض خطاست و می توان از او انتقاد کرد و... 0 4 محدثه سلمانی 1402/11/17 به کیمیای ایمان سید موسی صدر 4.7 2 صفحۀ 76 ((المغضوب علیهم)) کسانی هستند که حق را شناختند، ولی آن را انکار کردند و ((الضالین)) کسانی هستند که حق را نشناختند. این مفهوم بر فرقه هایی از یهود و فرقه هایی از نصارا تطبیق می کند و در هر عصری نیز بر گروهی تطبیق می کند. 0 7 محدثه سلمانی 1402/11/18 به کیمیای ایمان سید موسی صدر 4.7 2 صفحۀ 81 قرآن می گوید:((و ما خلقت الجن و الانس الی لیعبدون)) معنای لیعبدون براساس تفاسیر قرآنی شناختی است که به پرستش می انجامد و منظور از شناخت، شناخت نیروهای آفرینش است. همان طور که گفتیم، جانشینی خداوند در زمین نیز همین است:((و علم آدم الاسماء کلها)) یعنی وقتی انسان نیروهای جهان هستی را بشناسد، بر آن ها چیره می شود و جانشین خداوند در زمین می شود و با رشد انسانیت انسان، وجود او نیز رشد می یابد 0 6 محدثه سلمانی 1402/12/7 به کیمیای ایمان سید موسی صدر 4.7 2 صفحۀ 93 هر اقدامی مسئولیتی دارد، چون با وحدت و یک پارچگی جهان در ارتباط است. 0 9 محدثه سلمانی 1402/12/7 به کیمیای ایمان سید موسی صدر 4.7 2 صفحۀ 93 مسئولیت وجود دارد و نمی توان از آن گریخت،چون این طور نیست که آفریدگانی متفاوت با یکدیگر وجود داشته باشد. همه چیز در این دنیا برای هدفی آفریده شده و برای آن، اندازه یعنی نقش معینی قرار داده شده که باید آن را ایفا کند. پس من نباید خود را حقیر ببینم و به خود بی اعتنا باشم و کار خود را بی اهمیت بشمارم. 2 6 محدثه سلمانی 1402/12/10 به کیمیای ایمان سید موسی صدر 4.7 2 صفحۀ 119 گفتیم جامعه توحیدی باید در مسیر وحدت باشد و برای آنکه در مسیر وحدت باشد باید ارتباط متقابل مردم با یکدیگر پیوسته افزایش یابد و برای آنکه ارتباط افزایش یابد، به دنبال عامل آن گشتیم که تعامل کردن است و شرط تعامل تفاوت در توانمندی هاست. بنابراین، برای آنکه بتوانیم جامعه را احیا کنیم، باید بتوانیم جریان متبادل ایجاد کنیم و این تبادل از راه توانمندی ها صورت می گیرد.....هر اندازه توانمندی ها بیشتر باشد تعامل بیشتر می شودبنابراین از پایه های اصلی جامعه یکتا پرستان این است که بتواند استعداد ها و توانمندی های هر فرد را رشد دهد. 0 8 محدثه سلمانی 1402/12/3 به کیمیای ایمان سید موسی صدر 4.7 2 صفحۀ 88 از رهگذر نامحدود بودن، انسان تاثیر روانی دیگری را احساس می کند:احساس آرمان خواهی و بلند پروازی،زیرا وقتی احساس می کنم که مجال زندگی من به این قبیله یا این شهر یا این کشور یا کره زمین محدود نمی شود بلکه خدا و پروردگار من آفریننده همه چیز از ازل تا ابد و آفریننده زمین و آسمان،آفریننده مرگ و زندگی، آفریننده پیدا و پنهان و آفریننده همه چیز است،در اینصورت احساس می کنم که رهبر من و سلطان من و پروردگار من میدان و صحنه ای گسترده دارد. و این میدان برای من و عرصه فعالیت و حرکت من است 0 4 محدثه سلمانی 1402/11/14 به کیمیای ایمان سید موسی صدر 4.7 2 صفحۀ 60 این همان چیزی است که امام حسین(ع) می فرماید:((مرگ سزاوارتر از زندگی ننگین است و زندگی ننگین سزاوارتر از ورود به جهنم است.)) یعنی حد و مرز کرامت، خشنودی خداوند است. اگر کرامت داشتن من به خشم خداوند و رفتن به جهنم بینجامد، چنین چیزی کرامت نیست. 0 6 محدثه سلمانی 1402/11/14 به کیمیای ایمان سید موسی صدر 4.7 2 صفحۀ 51 پرستش و عبادت به معنای فروتنی و افتادگی در برابر معبود است، یعنی معبود بزرگ تر از من است.پس اگر انسان، انسانی دیگر را بپرستد، در واقع اذعان کرده که کوچک تر از اوست و اگر درختی را بپرستد، به این معناست که او از درخت کوچک تر است و اگر بتی را بپرستد، به این معناست که از آن کمتر است. اگر خورشید را بپرستد، یعنی از این خورشید کوچک تر است. بنابراین، معبود، محدود کننده ابعاد پرستنده است. من وقتی آن نور را می پرستم، ابعاد خود را محدود کرده و گفته ام نهایت وجود من همین است.لااله الا الله یعنی ای بشر، تو در اشتباهی. بعد وجودی تو به انسان دیگر یا به کوه و خورشید و ماه و درخت و سنگ محدود نمی شود. بعد وجودی تو بی نهایت است،یعنی الله. روشن است؟ لا اله الا الله از نظر پرستش و عبادت به معنای بی نهایت بودن انسان است. ما علمی صحبت می کنیم. 3 6