بریدههای کتاب فردایی دیگر زینب صالحی 1402/7/21 فردایی دیگر سید مرتضی آوینی 4.2 3 صفحۀ 18 داعیه فردگرایی در غرب تزویری بیش نیست. فردیت او فردیت مورچه ای است که رشته جبر غرایز خویش را بر گردن دارد و از این روی، خود می انگارند که آزاد و مختار است... 0 16 علی خانوم 1404/2/29 فردایی دیگر سید مرتضی آوینی 4.2 3 صفحۀ 145 عاشق می داند که سوختن مقدمه ی وصل است که چنین بی پرواست، اگرنه، سوختنْ والله که درد دارد و سوز. 0 1 محدثه علیمردانی 1404/2/14 فردایی دیگر سید مرتضی آوینی 4.2 3 صفحۀ 51 بیقراری عین ذات انسانی است، چرا که قرار او در عدم است؛ عدم نه به معنای لامکان و لازمان، بلکه عدم به معنای افق مثالی وجود، ماورای زمان و مکان، افق اعلی. 0 7 علی خانوم 1404/2/25 فردایی دیگر سید مرتضی آوینی 4.2 3 صفحۀ 129 شاعر از محارم راز است؛ گوش در ملکوت دارد و دهان در عالم ملک و آنچه را که از ملکوت میشنود باز میگوید. 0 4 محدثه علیمردانی 1404/2/14 فردایی دیگر سید مرتضی آوینی 4.2 3 صفحۀ 49 نظام تکنولوژیک، نظامی شقاوتآمیز است و فرد انسانی در آن نه به مثابه یک انسان صاحب روح و جسم و عقل و عواطف، بل بهمثابه شیئی که میتواند نقص خط تولید را با دست، پا، چشم، گوش یا مغز خود جبران کند وجود دارد. 0 5
بریدههای کتاب فردایی دیگر زینب صالحی 1402/7/21 فردایی دیگر سید مرتضی آوینی 4.2 3 صفحۀ 18 داعیه فردگرایی در غرب تزویری بیش نیست. فردیت او فردیت مورچه ای است که رشته جبر غرایز خویش را بر گردن دارد و از این روی، خود می انگارند که آزاد و مختار است... 0 16 علی خانوم 1404/2/29 فردایی دیگر سید مرتضی آوینی 4.2 3 صفحۀ 145 عاشق می داند که سوختن مقدمه ی وصل است که چنین بی پرواست، اگرنه، سوختنْ والله که درد دارد و سوز. 0 1 محدثه علیمردانی 1404/2/14 فردایی دیگر سید مرتضی آوینی 4.2 3 صفحۀ 51 بیقراری عین ذات انسانی است، چرا که قرار او در عدم است؛ عدم نه به معنای لامکان و لازمان، بلکه عدم به معنای افق مثالی وجود، ماورای زمان و مکان، افق اعلی. 0 7 علی خانوم 1404/2/25 فردایی دیگر سید مرتضی آوینی 4.2 3 صفحۀ 129 شاعر از محارم راز است؛ گوش در ملکوت دارد و دهان در عالم ملک و آنچه را که از ملکوت میشنود باز میگوید. 0 4 محدثه علیمردانی 1404/2/14 فردایی دیگر سید مرتضی آوینی 4.2 3 صفحۀ 49 نظام تکنولوژیک، نظامی شقاوتآمیز است و فرد انسانی در آن نه به مثابه یک انسان صاحب روح و جسم و عقل و عواطف، بل بهمثابه شیئی که میتواند نقص خط تولید را با دست، پا، چشم، گوش یا مغز خود جبران کند وجود دارد. 0 5