بریدههای کتاب مرگ در آغوش واژگان آنی از آن سوی تپه ها:) 1403/1/16 - 16:40 مرگ در آغوش واژگان پیتر استرهازی 3.3 1 صفحۀ 42 آنجا که استبداد هست، استبداد هست. لذا پدر ما پدر ماست. گفتم الف، گفت دگر؟ گفتم هیچ. 0 2 آنی از آن سوی تپه ها:) 1403/1/16 - 16:36 مرگ در آغوش واژگان پیتر استرهازی 3.3 1 صفحۀ 84 بی اهمیت بودن ترس بعد ها معلوم می شود، بعد از اینکه بی اهمیت شد. تا آن موقع شادی کردن مضحک است؛ یا دست کم هراسناک. 0 2 نفس حسینی 1404/6/17 - 18:26 مرگ در آغوش واژگان پیتر استرهازی 3.3 1 صفحۀ 37 ما که به حال خودمان رها شدهایم، در کثافت خودمان غلت میزنیم. 0 0 نفس حسینی 1404/6/20 - 19:19 مرگ در آغوش واژگان پیتر استرهازی 3.3 1 صفحۀ 78 به ظرف برنجین پرسروصدایی بدل شدهام یا سنجی که جیرینگ جیرینگ میکند! امیدوارم همهتان بپوسید. از شما بیزارم. 0 0 رها فربدراد 1404/1/13 - 22:43 مرگ در آغوش واژگان پیتر استرهازی 3.3 1 صفحۀ 73 0 1 رها فربدراد 1404/1/13 - 22:38 مرگ در آغوش واژگان پیتر استرهازی 3.3 1 صفحۀ 64 0 0 آنی از آن سوی تپه ها:) 1403/1/16 - 16:39 مرگ در آغوش واژگان پیتر استرهازی 3.3 1 صفحۀ 55 وقت جشن است! مرادمان از "جشن" نه زیباییست نه آداب؛ مرادمان از آن شان و وقار و اخلاقیات والاست، روشنی، نه درخشش، طلا، نه ثروت. 0 3
بریدههای کتاب مرگ در آغوش واژگان آنی از آن سوی تپه ها:) 1403/1/16 - 16:40 مرگ در آغوش واژگان پیتر استرهازی 3.3 1 صفحۀ 42 آنجا که استبداد هست، استبداد هست. لذا پدر ما پدر ماست. گفتم الف، گفت دگر؟ گفتم هیچ. 0 2 آنی از آن سوی تپه ها:) 1403/1/16 - 16:36 مرگ در آغوش واژگان پیتر استرهازی 3.3 1 صفحۀ 84 بی اهمیت بودن ترس بعد ها معلوم می شود، بعد از اینکه بی اهمیت شد. تا آن موقع شادی کردن مضحک است؛ یا دست کم هراسناک. 0 2 نفس حسینی 1404/6/17 - 18:26 مرگ در آغوش واژگان پیتر استرهازی 3.3 1 صفحۀ 37 ما که به حال خودمان رها شدهایم، در کثافت خودمان غلت میزنیم. 0 0 نفس حسینی 1404/6/20 - 19:19 مرگ در آغوش واژگان پیتر استرهازی 3.3 1 صفحۀ 78 به ظرف برنجین پرسروصدایی بدل شدهام یا سنجی که جیرینگ جیرینگ میکند! امیدوارم همهتان بپوسید. از شما بیزارم. 0 0 رها فربدراد 1404/1/13 - 22:43 مرگ در آغوش واژگان پیتر استرهازی 3.3 1 صفحۀ 73 0 1 رها فربدراد 1404/1/13 - 22:38 مرگ در آغوش واژگان پیتر استرهازی 3.3 1 صفحۀ 64 0 0 آنی از آن سوی تپه ها:) 1403/1/16 - 16:39 مرگ در آغوش واژگان پیتر استرهازی 3.3 1 صفحۀ 55 وقت جشن است! مرادمان از "جشن" نه زیباییست نه آداب؛ مرادمان از آن شان و وقار و اخلاقیات والاست، روشنی، نه درخشش، طلا، نه ثروت. 0 3