بریده‌های کتاب بلادونا

"مسئله اینه که گاهی، به این فکر می‌کنم که چرا مرگ این‌قدر بی‌دلیل بی‌رحمانه‌ست." "فکر می‌کنم برای کسی که مثل اون درد می‌کشه، مرگ می‌تونه موهبت باشه." "شاید... اما فکر نمی‌کنم این چیزی از بی‌رحمانه بودن مرگ کم کنه." "چرا این حرف رو می‌زنی؟" دستانش را روی دامن درهم گره و تلاش کرد نگذارد لحنش بیش از اندازه تلخ شود. "چون مرگ فقط برای مُرده‌ها موهبته، آقای ثورلی. هیچ اهمیتی به کسایی که بعد از فرد زنده می‌مونن نمی‌ده."

تمام این واکنش ها به خاطر مرگ بود. به خاطر کسی که تمام عمر به او نفرت میورزید‌

"می‌دونم که جامعه به ما یاد می‌ده انعطاف پذیر و آروم و حرف‌شنو باشیم؛ اما تو قرار نیست هیچ‌کدوم از این خصوصیات رو داشته باشی، متوجهی؟ بخش‌هایی از وجودت رو که دوست داری به خاطر راحتی دیگران تغییر نده. سعی نکن خودت رو برای مطابقت با معیارهایی که یکی دیگه برامون تعیین کرده، عوض کنی. قانون پوشيدن این نقاب همینه."

تو‌ نباید توی مرگ غرق شی ، زندگی کردن خودخواهانه نیست سیگنا !

_پرنده کوچولو الان فقط کافیه کمک بخوای و منم بهت کمک خواهم کرد

«چون مرگ فقط برای مرده ها موهبته، آقای ثورلی. هیچ اهمیتی به کسایی که بعد از اون فرد زنده می مونن نمی ده»

افرادی هستن ک حاضرن برای پول دست ب قتل بزنن ، سیگنا. افرادی ک میتونن دروغ هاشون رو ب حرفای شیرین و لبخند های دلنشین ببافن و ب خوردت بدن . ب نفع خودته ک هیچ وقت اینو فراموش نکنی...

"فقدان حس خیلی عجیبیه پرسی، چون هیچ دونفری نیستن که اونو مثل هم تجربه کنن."

مرگ فقط برای مرده ها موهبته. هیچ اهمیتی به کسایی که بعد از اون فرد زنده می‌مونن نمیده.

سیگنا : اگه دوستش نداشتی چرا انجامش دادی ؟ مرگ :چون من یه ابدیت رو به انتظار تو پشت سر گذاشتم سیگنا ،

هیچکس : احوال پرسی های مرگ و سیگنا : - سلام پرنده کوچولو ، دوباره اومدی به قلبم چاقو بزنی ؟

مرگ « فقط » برای مرده ها موهبته آقای ثورلی ، هیچ اهمیتی به کسی که بعد از اون زنده میمونه نمی‌ده !