بریده‌های کتاب الکس

قدرت واقعی همیشه در سخت بودن و صلابت نیست ، بلکه در توانایی انطباق و انعطاف پذیری خود را نشان می دهد.

بعد از سوگ، تنها چیزی که باقی می‌ماند بیابانی برهوت است.

مشکل دخترهای خیلی خوشگل همین است: نفست را بند می‌آورند؛ به فکرت نمی‌رسد به جزئیات دقت کنی. چشم‌ها لب‌ها و اندامش یادت می‌ماند، شاید هر سه تایشان، ولی نمی‌دانی چه لباس‌هایی تنش بوده... مشکل شاهدهای مرد همین است؛ زن‌ها دقیق‌ترند.

متوجه می‌شود که در عرض، دیدگاهش از "نمی‌خوام بمیرم" به" امیدوارم سریع تموم بشه" تغییر کرده است.

وقتی مثل امروز صبح کارهای زیادی برای انجام دادن هست و اولویت بندی‌شان سخت است، کامیل ادعا می‌کند "ضروری‌ترین کار اینه که هیچ کاری نکنی"

آرامش همیشه کافی نیست، ولی بدون آن، انسان محکوم به فناست.

"اوه، حقیقت، حقیقت... کی میتونه بگه چی حقیقته و چی حقیقت نیست، سربازرس؟ برای ما چیزی که مهمه حقیقت نیست، عدالته... درسته؟"

هیچ وقت تصور نمی کرد اخرین فرد زنده زندگی خودش باشد

برای ما چیزی که مهمه حقیقت نیست،عدالته..درسته؟

برای ما چیزی که مهمه حقیقت نیست ، عدالته......

اوه حقیقت،حقیقت...کی میتونه بگه چی حقیقته و چی حقیقت نیست سربازرس؟برای ما چیزی که مهمه حقیقت نیست ،عدالته...درسته؟

زندگی همیشه خودش رو می‌رسونه. هیچوقت هیچکس فرار نمیکنه.