بریدههای کتاب به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید ملیحه سادات حق خواه 1403/9/12 به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید هوانگ بوروم 4.2 4 صفحۀ 45 6 17 NJM 1403/12/22 به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید هوانگ بوروم 4.2 4 صفحۀ 12 بدترین چیز این بود که وقتی حالم خوب نبود باید یه طوری رفتار می کردم که انگار حالم خوبه. 0 5 NJM 1403/12/22 به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید هوانگ بوروم 4.2 4 صفحۀ 12 وقتی حس و حال گریه داریم باید بذاریم اشکامون سرازیر بشن.جلوگیری از ریزش اشک ها باعث می شه زخمامون دیر التیام پیدا کنن. 0 5 NJM 1403/12/27 به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید هوانگ بوروم 4.2 4 صفحۀ 139 فقط همون چیزی رو باور کن که دوست داری باورش کنی. 0 2 Haniyeh 3 روز پیش به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید هوانگ بوروم 4.2 4 صفحۀ 47 0 4 Haniyeh 6 روز پیش به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید هوانگ بوروم 4.2 4 صفحۀ 4 0 3 NJM 1403/12/22 به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید هوانگ بوروم 4.2 4 صفحۀ 17 انزوا به ما رهایی می بخشد، همان طور که تنهایی به زندگی ما عمق می دهد. 0 3 NJM 1403/12/27 به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید هوانگ بوروم 4.2 4 صفحۀ 141 اگه خوشحال نیستین،پس آدمای درستی رو کنار خودتون ندارین. 0 3 Haniyeh 3 روز پیش به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید هوانگ بوروم 4.2 4 صفحۀ 37 0 3 NJM 1403/12/29 به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید هوانگ بوروم 4.2 4 صفحۀ 195 شاید زندگی شاد برای او زندگی ای بود که در آن از زمانش به خوبی استفاده می کرد. 0 3 NJM 1403/12/22 به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید هوانگ بوروم 4.2 4 صفحۀ 64 حس و حالش مانند ترن هوایی بود:یک لحظه افسرده بود و لحظه ی بعد خوش بینی وجودش را می گرفت. 0 4 NJM 1403/12/22 به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید هوانگ بوروم 4.2 4 صفحۀ 36 اما وقتی یه روزی بالخره وایستادم تا به عقب بچرخم،همه از من عبور کردن انگار که من نامرئی بودم. 0 3 NJM 1403/12/29 به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید هوانگ بوروم 4.2 4 صفحۀ 270 همه ی انسان ها زندگی شان را با صدمه زدن به مردم و آسیب دیدن می گذرانند. 0 6 NJM 1403/12/29 به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید هوانگ بوروم 4.2 4 صفحۀ 153 حسی شبیه به بزرگ شدن داشت چون برای اولین بار و به صورت آگاهانه انتخاب کرده بودم همون کاری رو بکنم که دلم می خواست. 0 3 Haniyeh 4 روز پیش به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید هوانگ بوروم 4.2 4 صفحۀ 34 0 3 NJM 1403/12/29 به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید هوانگ بوروم 4.2 4 صفحۀ 231 انجام دادن کاری که دوسش داری ضامن خوشبختی نیست. 0 3 ف طهماسبی 1403/10/23 به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید هوانگ بوروم 4.2 4 صفحۀ 108 جیمی: ... به نظرت من آدم خوبیام؟ همون قدری که نمیتونم اون مردک (شوهرش) را تحمل کنم، اونم نمیتونه منو تحمل کنه، با هم برابریم! 😄 0 0 NJM 1403/12/23 به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید هوانگ بوروم 4.2 4 صفحۀ 109 فقط می خواستم زندگی باثباتی داشته باشم. 0 5 NJM 1403/12/27 به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید هوانگ بوروم 4.2 4 صفحۀ 130 جوانی چیزی نبود که بتوانید آن را در مشتتان نگه دارید. 0 2 NJM 1403/12/22 به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید هوانگ بوروم 4.2 4 صفحۀ 24 درست زمانی که خاطرات داشتند در دوردست ها محو می شدند،لحظه ی بعد به او یورش می بردند و غرقش می کردند. 0 3
بریدههای کتاب به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید ملیحه سادات حق خواه 1403/9/12 به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید هوانگ بوروم 4.2 4 صفحۀ 45 6 17 NJM 1403/12/22 به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید هوانگ بوروم 4.2 4 صفحۀ 12 بدترین چیز این بود که وقتی حالم خوب نبود باید یه طوری رفتار می کردم که انگار حالم خوبه. 0 5 NJM 1403/12/22 به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید هوانگ بوروم 4.2 4 صفحۀ 12 وقتی حس و حال گریه داریم باید بذاریم اشکامون سرازیر بشن.جلوگیری از ریزش اشک ها باعث می شه زخمامون دیر التیام پیدا کنن. 0 5 NJM 1403/12/27 به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید هوانگ بوروم 4.2 4 صفحۀ 139 فقط همون چیزی رو باور کن که دوست داری باورش کنی. 0 2 Haniyeh 3 روز پیش به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید هوانگ بوروم 4.2 4 صفحۀ 47 0 4 Haniyeh 6 روز پیش به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید هوانگ بوروم 4.2 4 صفحۀ 4 0 3 NJM 1403/12/22 به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید هوانگ بوروم 4.2 4 صفحۀ 17 انزوا به ما رهایی می بخشد، همان طور که تنهایی به زندگی ما عمق می دهد. 0 3 NJM 1403/12/27 به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید هوانگ بوروم 4.2 4 صفحۀ 141 اگه خوشحال نیستین،پس آدمای درستی رو کنار خودتون ندارین. 0 3 Haniyeh 3 روز پیش به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید هوانگ بوروم 4.2 4 صفحۀ 37 0 3 NJM 1403/12/29 به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید هوانگ بوروم 4.2 4 صفحۀ 195 شاید زندگی شاد برای او زندگی ای بود که در آن از زمانش به خوبی استفاده می کرد. 0 3 NJM 1403/12/22 به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید هوانگ بوروم 4.2 4 صفحۀ 64 حس و حالش مانند ترن هوایی بود:یک لحظه افسرده بود و لحظه ی بعد خوش بینی وجودش را می گرفت. 0 4 NJM 1403/12/22 به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید هوانگ بوروم 4.2 4 صفحۀ 36 اما وقتی یه روزی بالخره وایستادم تا به عقب بچرخم،همه از من عبور کردن انگار که من نامرئی بودم. 0 3 NJM 1403/12/29 به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید هوانگ بوروم 4.2 4 صفحۀ 270 همه ی انسان ها زندگی شان را با صدمه زدن به مردم و آسیب دیدن می گذرانند. 0 6 NJM 1403/12/29 به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید هوانگ بوروم 4.2 4 صفحۀ 153 حسی شبیه به بزرگ شدن داشت چون برای اولین بار و به صورت آگاهانه انتخاب کرده بودم همون کاری رو بکنم که دلم می خواست. 0 3 Haniyeh 4 روز پیش به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید هوانگ بوروم 4.2 4 صفحۀ 34 0 3 NJM 1403/12/29 به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید هوانگ بوروم 4.2 4 صفحۀ 231 انجام دادن کاری که دوسش داری ضامن خوشبختی نیست. 0 3 ف طهماسبی 1403/10/23 به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید هوانگ بوروم 4.2 4 صفحۀ 108 جیمی: ... به نظرت من آدم خوبیام؟ همون قدری که نمیتونم اون مردک (شوهرش) را تحمل کنم، اونم نمیتونه منو تحمل کنه، با هم برابریم! 😄 0 0 NJM 1403/12/23 به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید هوانگ بوروم 4.2 4 صفحۀ 109 فقط می خواستم زندگی باثباتی داشته باشم. 0 5 NJM 1403/12/27 به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید هوانگ بوروم 4.2 4 صفحۀ 130 جوانی چیزی نبود که بتوانید آن را در مشتتان نگه دارید. 0 2 NJM 1403/12/22 به کتابفروشی هیونام دونگ خوش آمدید هوانگ بوروم 4.2 4 صفحۀ 24 درست زمانی که خاطرات داشتند در دوردست ها محو می شدند،لحظه ی بعد به او یورش می بردند و غرقش می کردند. 0 3