بریدههای کتاب طاعون سرخ amitis 1404/4/23 طاعون سرخ جک لندن 3.5 10 صفحۀ 20 عمر نظام های زودگذر مثل کف سپری می شود. بله، کف و زودگذر. تلاش بشر روی کرهی زمین سراسر کف بود و بس. انسان جانوران مفید را دست آموز کرد، حیوانات متخاصم را از بین برد و زمین را از پوشش گیاهی وحشی اش زدود و بعد خودش هم گذشت و سیل زندگی ازلی دوباره غلتید و برگشت و کار دست بشر را روفت و با خود برد؛ علف های هرز و جنگل مزارعش را فرا گرفتند، جانوران شکاری رمههایش را نابود کردند و حالا در ساحل کلیف هاوس گرگها حضور دارند. 0 1 amitis 1404/4/23 طاعون سرخ جک لندن 3.5 10 صفحۀ 55 تمدن در حال فروپاشی بود و هرکس به فکر خودش بود. 0 52 amitis 1404/4/23 طاعون سرخ جک لندن 3.5 10 صفحۀ 93 باروت خواهد آمد. چیزی نمی تواند مانعش شود؛ باز همان داستان همیشگی. بشر تکثیر می شود و آدمها با هم می جنگند. انسان ها به کمک باروت میلیون ها انسان می کشند و فقط به این شیوه، با آتش و خون، تمدنی جدید در آیندهای دور شکل خواهد گرفت و چه سودی خواهد داشت؟ همانطور که تمدن قدیمی سپری شد، تمدن جدید نیز سپری خواهد شد. شاید پنجاه هزار سال طول بکشد تا شکل بگیرد، اما سپری خواهد شد. همه چیز سپری خواهد شد. فقط نیرو و مادهی کلی باقی خواهند ماند، همواره در تغییر، همواره در حال کنش و واکنش و خلق گونه های جاودان؛ کشیش، سرباز و پادشاه. از دهان نوزادان، خرد تمام اعصار بیرون میآید. عدهای خواهند جنگید، عدهای حکومت خواهند کرد، عدهای دعا خواهند خواند و مابقی جان میکنند و بهقدری رنج میکشند که تنشان زخم میشود، حال آنکه دوباره و بیوقفه، زیبایی حیرتانگیز و شگفتی تمدن روی لاشههای خونآلودشان قد علم خواهد کرد. فرقی نمیکند که من آن کتابهای انبارشده در غار را نابود کنم یا نه؛ خواه باقی بمانند و خواه از بین بروند، همهی حقایق دیرینهشان کشف خواهد شد، دروغهای دیرینهشان تجزیه خواهد شد و به نسل های بعدی خواهد رسید. 0 1 شیرین کلانتری 1404/4/23 طاعون سرخ جک لندن 3.5 10 صفحۀ 93 باروت خواهد آمد. چیزی نمیتواند مانعش شود؛ باز همان داستان همیشگی. بشر تکثیر میشود و آدم ها با هم میجنگند. انسان ها به کمک باروت میلیون ها انسان میکشند و فقط به این شیوه، با آتش و خون، تمدنی جدید در آینده ای دور شکل خواهد گرفت و چه سودی خواهد داشت؟ همانطور که تمدن قدیمی سپری شد، تمدن جدید نیز سپری خواهد شد. شاید پنجاه هزارسال طول بکشد تا شکل بگیرد، اما سپری خواهد شد. همه چیز سپری خواهد شد . 0 0 شیرین کلانتری 1404/4/23 طاعون سرخ جک لندن 3.5 10 صفحۀ 23 نسل بشر محکوم است که بیشتر و بیشتر در ظلمت ازلی فروبرود و بعد صعود پلید خود را به سوی تمدن آغاز کند. وقتی تعدادمان زیادتر شود و کمبود فضا را حس کنیم، به جان یکدیگر خواهیم افتاد ..... 0 0 شیرین کلانتری 1404/4/23 طاعون سرخ جک لندن 3.5 10 صفحۀ 46 هرگز فراموش نمیکنم وقتی از میان راهروهای ساکت به بیرون از ساختمان و آن سوی محوطه ی متروک می رفتم چه احساسی داشتم. نمیترسیدم. من در معرض طاعون قرار گرفته بودم و از همان موقع خود را مرده می انگاشتم. آنچه تحت تاثیرم قرار میداد نه این موضوع، بلکه نوعی حس افسردگی ناگوار بود. همه چیز متوقف شده بود. برای من مثل پایان جهان بود؛ جهان من. من در نزدیکی و مجاورت دانشگاه به دنیا آمده بودم. این شغلی بود که در پیشانی ام نوشته بودند. پیش از من پدرم آنجا استاد بود و پیش از او پدرش. این دانشگاه مانند دستگاهی باشکوه یک قرن و نیم استوار و پابرجا کار کرده بود و حالا در عرض یک ثانیه متوقف شده بود. مثل این بود که ببینید شراره ی محرابی بسیار مقدس خاموش میشود. جا خورده بودم، به طرزی وصف ناپذیر جا خورده بودم. 0 0
بریدههای کتاب طاعون سرخ amitis 1404/4/23 طاعون سرخ جک لندن 3.5 10 صفحۀ 20 عمر نظام های زودگذر مثل کف سپری می شود. بله، کف و زودگذر. تلاش بشر روی کرهی زمین سراسر کف بود و بس. انسان جانوران مفید را دست آموز کرد، حیوانات متخاصم را از بین برد و زمین را از پوشش گیاهی وحشی اش زدود و بعد خودش هم گذشت و سیل زندگی ازلی دوباره غلتید و برگشت و کار دست بشر را روفت و با خود برد؛ علف های هرز و جنگل مزارعش را فرا گرفتند، جانوران شکاری رمههایش را نابود کردند و حالا در ساحل کلیف هاوس گرگها حضور دارند. 0 1 amitis 1404/4/23 طاعون سرخ جک لندن 3.5 10 صفحۀ 55 تمدن در حال فروپاشی بود و هرکس به فکر خودش بود. 0 52 amitis 1404/4/23 طاعون سرخ جک لندن 3.5 10 صفحۀ 93 باروت خواهد آمد. چیزی نمی تواند مانعش شود؛ باز همان داستان همیشگی. بشر تکثیر می شود و آدمها با هم می جنگند. انسان ها به کمک باروت میلیون ها انسان می کشند و فقط به این شیوه، با آتش و خون، تمدنی جدید در آیندهای دور شکل خواهد گرفت و چه سودی خواهد داشت؟ همانطور که تمدن قدیمی سپری شد، تمدن جدید نیز سپری خواهد شد. شاید پنجاه هزار سال طول بکشد تا شکل بگیرد، اما سپری خواهد شد. همه چیز سپری خواهد شد. فقط نیرو و مادهی کلی باقی خواهند ماند، همواره در تغییر، همواره در حال کنش و واکنش و خلق گونه های جاودان؛ کشیش، سرباز و پادشاه. از دهان نوزادان، خرد تمام اعصار بیرون میآید. عدهای خواهند جنگید، عدهای حکومت خواهند کرد، عدهای دعا خواهند خواند و مابقی جان میکنند و بهقدری رنج میکشند که تنشان زخم میشود، حال آنکه دوباره و بیوقفه، زیبایی حیرتانگیز و شگفتی تمدن روی لاشههای خونآلودشان قد علم خواهد کرد. فرقی نمیکند که من آن کتابهای انبارشده در غار را نابود کنم یا نه؛ خواه باقی بمانند و خواه از بین بروند، همهی حقایق دیرینهشان کشف خواهد شد، دروغهای دیرینهشان تجزیه خواهد شد و به نسل های بعدی خواهد رسید. 0 1 شیرین کلانتری 1404/4/23 طاعون سرخ جک لندن 3.5 10 صفحۀ 93 باروت خواهد آمد. چیزی نمیتواند مانعش شود؛ باز همان داستان همیشگی. بشر تکثیر میشود و آدم ها با هم میجنگند. انسان ها به کمک باروت میلیون ها انسان میکشند و فقط به این شیوه، با آتش و خون، تمدنی جدید در آینده ای دور شکل خواهد گرفت و چه سودی خواهد داشت؟ همانطور که تمدن قدیمی سپری شد، تمدن جدید نیز سپری خواهد شد. شاید پنجاه هزارسال طول بکشد تا شکل بگیرد، اما سپری خواهد شد. همه چیز سپری خواهد شد . 0 0 شیرین کلانتری 1404/4/23 طاعون سرخ جک لندن 3.5 10 صفحۀ 23 نسل بشر محکوم است که بیشتر و بیشتر در ظلمت ازلی فروبرود و بعد صعود پلید خود را به سوی تمدن آغاز کند. وقتی تعدادمان زیادتر شود و کمبود فضا را حس کنیم، به جان یکدیگر خواهیم افتاد ..... 0 0 شیرین کلانتری 1404/4/23 طاعون سرخ جک لندن 3.5 10 صفحۀ 46 هرگز فراموش نمیکنم وقتی از میان راهروهای ساکت به بیرون از ساختمان و آن سوی محوطه ی متروک می رفتم چه احساسی داشتم. نمیترسیدم. من در معرض طاعون قرار گرفته بودم و از همان موقع خود را مرده می انگاشتم. آنچه تحت تاثیرم قرار میداد نه این موضوع، بلکه نوعی حس افسردگی ناگوار بود. همه چیز متوقف شده بود. برای من مثل پایان جهان بود؛ جهان من. من در نزدیکی و مجاورت دانشگاه به دنیا آمده بودم. این شغلی بود که در پیشانی ام نوشته بودند. پیش از من پدرم آنجا استاد بود و پیش از او پدرش. این دانشگاه مانند دستگاهی باشکوه یک قرن و نیم استوار و پابرجا کار کرده بود و حالا در عرض یک ثانیه متوقف شده بود. مثل این بود که ببینید شراره ی محرابی بسیار مقدس خاموش میشود. جا خورده بودم، به طرزی وصف ناپذیر جا خورده بودم. 0 0