بریدههای کتاب پادشاهی های نایکسیا: افعی و بال های شب Emperor of the book 1404/3/26 پادشاهی های نایکسیا: افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 4.5 7 صفحۀ 66 غم، احساسی بیهوده و ضعف بود. حداقل خشم به یک دردی می خورد _ لبه ای تیز برای بریدن قلب یک نفر، یا پوسته ای سفت برای محافظت از قلب خودت.) 0 10 Mika 1404/4/8 پادشاهی های نایکسیا: افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 4.5 7 صفحۀ 432 "شاید فقط زمانی میتوانستم تک تک حرکات قلم موی مرگ را تحسین کنم که خودم نقش بوم را ایفا میکردم." 0 45 یاسمن 1404/4/12 پادشاهی های نایکسیا: افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 4.5 7 صفحۀ 129 دلم میخواست بگویم ،چارهای نداشتم، ولی قبل از اینکه این کلمات از دهانم بیرون بزند، قورتشان دادم. عقلم میرسید که نگویم. وینسنت معتقد بود تو همیشه شانسی داری و اگر خود را در موقعیتی دیدی که شانسی نداشتی، قبلتر انتخاب اشتباهی کرده بودی که باعث شده بود از آن موقعیت سر در بیاوری. در هر صورت تقصیر هیچکس جز خودت نبود. 0 3 یاسمن 1404/4/12 پادشاهی های نایکسیا: افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 4.5 7 صفحۀ 148 به جای اینکه غذا بکشم، فقط جعبه ی سیگار هارا در آوردم. - اشکالی نداره؟ لبخند معنا داری تحولیم داد. + زندگی برای گذشتن از این دلخوشیهای کوچیک خیلی کوتاهه. 2 27 یاسمن 1404/4/15 پادشاهی های نایکسیا: افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 4.5 7 صفحۀ 280 متوجه شدم ترس وقتی در آغوش گرفته میشود، سفت تر و تیزتر میشود. که به خشم تبدیل میشود. بعد به قدرت تبدیل میشود. 0 5 روزی روزگاری 1404/5/27 پادشاهی های نایکسیا: افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 4.5 7 صفحۀ 22 تو مهربونی . بدعنق ، ولی مهربون.یه جورایی ترشی.مثل...مثل آناناس. 0 14 نازنین~ 1404/5/10 پادشاهی های نایکسیا: افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 4.5 7 صفحۀ 9 عشق از هر میخ چوبیای تیز تر است. 0 1 نازنین~ 1404/5/10 پادشاهی های نایکسیا: افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 4.5 7 صفحۀ 19 بقا به خودبینی ارجحیت داشت 0 1 نازنین~ 1404/5/10 پادشاهی های نایکسیا: افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 4.5 7 صفحۀ 22 من از ترسیدن خستهام عزیزدلم 0 1 𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪 1404/5/10 پادشاهی های نایکسیا: افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 4.5 7 صفحۀ 29 هرگز اعتماد نکن. هرگز تسلیم نشو. همیشه از قلبت محافظت کن! 0 24 𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪 1404/5/10 پادشاهی های نایکسیا: افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 4.5 7 صفحۀ 43 وقتی مرگ رو در مقایسه با یک زندگیِ ناچیز و بی ارزش سبک و سنگین می کنی، دیگه زیاد ترسناک به نظر نمیاد. 0 26 نازنین~ 1404/5/10 پادشاهی های نایکسیا: افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 4.5 7 صفحۀ 52 من هیچوقت اذیتت نمیکنم .ولی من تنها کسیام که این قول رو بهت میدم و سر حرفم میمونم. 0 6 نازنین~ 1404/5/14 پادشاهی های نایکسیا: افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 4.5 7 صفحۀ 213 هیچ وقت به کسی که در بستر مرگه قول چیزی رو نده اوریا.برات گرون تموم میشه. 0 6 نازنین~ 1404/5/15 پادشاهی های نایکسیا: افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 4.5 7 صفحۀ 276 ترس وقتی در آغوش گرفته میشود ، سفت تر و تیزتر میشود. که به خشم تبدیل میشود بعد به قدرت تبدیل میشود. 0 27 نازنین~ 1404/5/15 پادشاهی های نایکسیا: افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 4.5 7 صفحۀ 281 شاید این دو نفر در دنیایی دیگر این همه نقطهی اشتراک پیدا نمیکردند. ولی در این دنیا ، جایی که در آن چیز دیگری برایشان نمانده بود ، به همهکس یکدیگر تبدیل شدند. 0 2 𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪 1404/5/15 پادشاهی های نایکسیا: افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 4.5 7 صفحۀ 149 وقتی عشق چشم را کور میکرد، آدمها دست به کارهای احمقانه میزدند. 0 17 𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪 1404/5/15 پادشاهی های نایکسیا: افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 4.5 7 صفحۀ 190 دلت میخواد این دنیا رو تغییر بدی، افعی کوچولو؟ پس از قفست بالا برو، اون قدر بالا که دیگه دست هیچکس بهت نرسه. میلههاش رو بشکن و به سلاحت تبدیل کن. هیچی تیزتر از این نیست. 0 26 نازنین~ 1404/5/15 پادشاهی های نایکسیا: افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 4.5 7 صفحۀ 282 تصور میکرد عاشق شده ، هنوز نمیدانست چنین چیزی چقدر میتواند مهلک و مرگبار باشد 0 1 نازنین~ 1404/5/15 پادشاهی های نایکسیا: افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 4.5 7 صفحۀ 298 هرگز از فراتر رفتن از انتظارات خجالت نکش.حتی انتظارات من. 0 1 نازنین~ 1404/5/15 پادشاهی های نایکسیا: افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 4.5 7 صفحۀ 296 وقتی اوضاع خراب میشه آدم به همهی چیزایی فکر میکنه که نگفته. 0 1
بریدههای کتاب پادشاهی های نایکسیا: افعی و بال های شب Emperor of the book 1404/3/26 پادشاهی های نایکسیا: افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 4.5 7 صفحۀ 66 غم، احساسی بیهوده و ضعف بود. حداقل خشم به یک دردی می خورد _ لبه ای تیز برای بریدن قلب یک نفر، یا پوسته ای سفت برای محافظت از قلب خودت.) 0 10 Mika 1404/4/8 پادشاهی های نایکسیا: افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 4.5 7 صفحۀ 432 "شاید فقط زمانی میتوانستم تک تک حرکات قلم موی مرگ را تحسین کنم که خودم نقش بوم را ایفا میکردم." 0 45 یاسمن 1404/4/12 پادشاهی های نایکسیا: افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 4.5 7 صفحۀ 129 دلم میخواست بگویم ،چارهای نداشتم، ولی قبل از اینکه این کلمات از دهانم بیرون بزند، قورتشان دادم. عقلم میرسید که نگویم. وینسنت معتقد بود تو همیشه شانسی داری و اگر خود را در موقعیتی دیدی که شانسی نداشتی، قبلتر انتخاب اشتباهی کرده بودی که باعث شده بود از آن موقعیت سر در بیاوری. در هر صورت تقصیر هیچکس جز خودت نبود. 0 3 یاسمن 1404/4/12 پادشاهی های نایکسیا: افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 4.5 7 صفحۀ 148 به جای اینکه غذا بکشم، فقط جعبه ی سیگار هارا در آوردم. - اشکالی نداره؟ لبخند معنا داری تحولیم داد. + زندگی برای گذشتن از این دلخوشیهای کوچیک خیلی کوتاهه. 2 27 یاسمن 1404/4/15 پادشاهی های نایکسیا: افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 4.5 7 صفحۀ 280 متوجه شدم ترس وقتی در آغوش گرفته میشود، سفت تر و تیزتر میشود. که به خشم تبدیل میشود. بعد به قدرت تبدیل میشود. 0 5 روزی روزگاری 1404/5/27 پادشاهی های نایکسیا: افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 4.5 7 صفحۀ 22 تو مهربونی . بدعنق ، ولی مهربون.یه جورایی ترشی.مثل...مثل آناناس. 0 14 نازنین~ 1404/5/10 پادشاهی های نایکسیا: افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 4.5 7 صفحۀ 9 عشق از هر میخ چوبیای تیز تر است. 0 1 نازنین~ 1404/5/10 پادشاهی های نایکسیا: افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 4.5 7 صفحۀ 19 بقا به خودبینی ارجحیت داشت 0 1 نازنین~ 1404/5/10 پادشاهی های نایکسیا: افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 4.5 7 صفحۀ 22 من از ترسیدن خستهام عزیزدلم 0 1 𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪 1404/5/10 پادشاهی های نایکسیا: افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 4.5 7 صفحۀ 29 هرگز اعتماد نکن. هرگز تسلیم نشو. همیشه از قلبت محافظت کن! 0 24 𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪 1404/5/10 پادشاهی های نایکسیا: افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 4.5 7 صفحۀ 43 وقتی مرگ رو در مقایسه با یک زندگیِ ناچیز و بی ارزش سبک و سنگین می کنی، دیگه زیاد ترسناک به نظر نمیاد. 0 26 نازنین~ 1404/5/10 پادشاهی های نایکسیا: افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 4.5 7 صفحۀ 52 من هیچوقت اذیتت نمیکنم .ولی من تنها کسیام که این قول رو بهت میدم و سر حرفم میمونم. 0 6 نازنین~ 1404/5/14 پادشاهی های نایکسیا: افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 4.5 7 صفحۀ 213 هیچ وقت به کسی که در بستر مرگه قول چیزی رو نده اوریا.برات گرون تموم میشه. 0 6 نازنین~ 1404/5/15 پادشاهی های نایکسیا: افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 4.5 7 صفحۀ 276 ترس وقتی در آغوش گرفته میشود ، سفت تر و تیزتر میشود. که به خشم تبدیل میشود بعد به قدرت تبدیل میشود. 0 27 نازنین~ 1404/5/15 پادشاهی های نایکسیا: افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 4.5 7 صفحۀ 281 شاید این دو نفر در دنیایی دیگر این همه نقطهی اشتراک پیدا نمیکردند. ولی در این دنیا ، جایی که در آن چیز دیگری برایشان نمانده بود ، به همهکس یکدیگر تبدیل شدند. 0 2 𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪 1404/5/15 پادشاهی های نایکسیا: افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 4.5 7 صفحۀ 149 وقتی عشق چشم را کور میکرد، آدمها دست به کارهای احمقانه میزدند. 0 17 𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪 1404/5/15 پادشاهی های نایکسیا: افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 4.5 7 صفحۀ 190 دلت میخواد این دنیا رو تغییر بدی، افعی کوچولو؟ پس از قفست بالا برو، اون قدر بالا که دیگه دست هیچکس بهت نرسه. میلههاش رو بشکن و به سلاحت تبدیل کن. هیچی تیزتر از این نیست. 0 26 نازنین~ 1404/5/15 پادشاهی های نایکسیا: افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 4.5 7 صفحۀ 282 تصور میکرد عاشق شده ، هنوز نمیدانست چنین چیزی چقدر میتواند مهلک و مرگبار باشد 0 1 نازنین~ 1404/5/15 پادشاهی های نایکسیا: افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 4.5 7 صفحۀ 298 هرگز از فراتر رفتن از انتظارات خجالت نکش.حتی انتظارات من. 0 1 نازنین~ 1404/5/15 پادشاهی های نایکسیا: افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 4.5 7 صفحۀ 296 وقتی اوضاع خراب میشه آدم به همهی چیزایی فکر میکنه که نگفته. 0 1