بریدههای کتاب نامه های جودی ابوت به بابا لنگ دراز سارا کاظم زاده عطار 1404/2/18 نامه های جودی ابوت به بابا لنگ دراز جلد 1 جین وبستر 4.5 1 صفحۀ 135 آدم هیچوقت هوس چیزهایی که نداشته نمیکند ولی محروم ماندن از چیزهایی که آدم فکر میکند حق طبیعی اش است خیلی سخت است . زندگی جولیا و سالی فلسفه رواقی مرا تحت تاثیر قرار میدهد آنها هر دو از کودکی همه چیز داشته اند. برای همین خوشبختی را به عنوان یک چیز طبیعی پذیرفته اند به نظرشان دنیا هر چه را که دلشان بخواهد به آنها بدهکار است. شاید هم واقعاً همین جور باشد چون در هر حال دنیا هم انگار این بدهکاری را قبول دارد و دارد به آنها میپردازد. ولی این دنیا به من بدهکاری ای ندارد و از روز اول خیلی شفاف این را به من گفته. من حق ندارم بدون داشتن اعتبار چیزی قرض کنم چون بالاخره یک وقتی دنیا در جواب ادعای طلبم به من میگوید هیچ اعتباری ندارم . 0 1 سارا کاظم زاده عطار 1403/12/12 نامه های جودی ابوت به بابا لنگ دراز جلد 1 جین وبستر 4.5 1 صفحۀ 54 من کم کم دارم شخصیت زیبا و قوی خودم را می سازم .همه همین کار را می توانند بکنند من با این نظریه که بدبختی و غم و ناامیدی قوای اخلاقی آدم را می سازد ، مخالفم. آدم هایی خوشبخت هستند که وجودشان سرشار از محبت است . 0 4 سارا کاظم زاده عطار 6 روز پیش نامه های جودی ابوت به بابا لنگ دراز جلد 1 جین وبستر 4.5 1 صفحۀ 174 دیروز قبل از اینکه از پیشت بروم سرحال بودی دکتر میگفت لابد من پرستار خوبی هستم چون تو انگار به اندازه ی ده سال جوانتر شده بودی. امیدوارم عشق همه را ده سال جوان تر نکند ، عزیزم اگر من ده سال جوانتر و یازده سالم بشود باز هم به من علاقه داری؟ 0 3 سارا کاظم زاده عطار 1404/2/18 نامه های جودی ابوت به بابا لنگ دراز جلد 1 جین وبستر 4.5 1 صفحۀ 124 خوشیهای بزرگ زیاد مهم نیست مهم این است که آدم بتواند با چیزهای کوچک خیلی خوش باشد . بابا جون من رمز واقعی خوشبختی را کشف کرده ام و آن این است که باید برای حال زندگی کرد و اصلاً نباید افسوس گذشته را خورد یا چشم به آینده داشت بلکه باید از همین لحظه بهترین استفاده را برد . من میخواهم بعد از این زندگی بکنم و هر ثانیه از زندگی ام را خوش باشم میخواهم وقتی خوش هستم بدانم که خوش هستم . بیشتر مردم زندگی نمیکنند فقط با هم مسابقه ی دو گذاشته اند. می خواهند به هدفی در افق دور دست برسند ولی در گرماگرم رفتن آن قدر نفس شان بند می آید و نفس نفس می زنند که چشمشان زیباییها و آرامش سرزمینی را که از آن میگذرند نمیبینند و بعد یک وقت چشمشان به خودشان می افتد و میبینند پیر و فرسوده هستند و دیگر فرقی برایشان نمیکند به هدفشان رسیده اند یا نرسیده اند. من تصمیم گرفته ام که سر راه بنشینم و حتی اگر هرگز نویسنده ی بزرگی نشوم یک عالم خوشیهای کوچک زندگی را روی هم تلنبار کنم. 0 1 سارا کاظم زاده عطار 1403/11/19 نامه های جودی ابوت به بابا لنگ دراز جلد 1 جین وبستر 4.5 1 صفحۀ 31 می دانم که نباید از شما توقع داشته باشم و به من تذکر داده اند که نباید با سوال هایم اذیتتان کنم، ولی باباجون ، فقط یکبار ؛ میخواستم بدانم شما خیلی پیرید؟ یا فقط کمی پیرید؟ سرتان تاس است؟ خیلی سخته که آدم راجع به شما هم مثل قضایای هندسه، انتزاعی فکر کند . مفروض است مرد ثروتمندی که از دختر ها متنفر است ولی به دختر پررویی خیلی کمک کرده است. پیدا کنید قیافه او را؟ 0 4 سارا کاظم زاده عطار 1404/2/18 نامه های جودی ابوت به بابا لنگ دراز جلد 1 جین وبستر 4.5 1 صفحۀ 151 وقتی مادر دخترک فهمید که آن تکه کاغذ صد دلار پول است داد زد : خدایا شکرت! من گفتم بابا لنگ دراز این را فرستاده نه خدای مهربان ( البته آنجا گفتم آقای اسمیت) مادر گفت: اما خدای مهربان این فکر را در سر آقای اسمیت انداخته من گفتم: اصلا این طور نیست! خود من بودم که این فکر را در سرآقای اسمیت انداختم اما به هر حال بابا، امیدوارم که خدای مهربان اجری شایسته به شما بدهد شما استحقاقش را دارید که تا ده هزار سال خارج از جهنم باشید. 0 1
بریدههای کتاب نامه های جودی ابوت به بابا لنگ دراز سارا کاظم زاده عطار 1404/2/18 نامه های جودی ابوت به بابا لنگ دراز جلد 1 جین وبستر 4.5 1 صفحۀ 135 آدم هیچوقت هوس چیزهایی که نداشته نمیکند ولی محروم ماندن از چیزهایی که آدم فکر میکند حق طبیعی اش است خیلی سخت است . زندگی جولیا و سالی فلسفه رواقی مرا تحت تاثیر قرار میدهد آنها هر دو از کودکی همه چیز داشته اند. برای همین خوشبختی را به عنوان یک چیز طبیعی پذیرفته اند به نظرشان دنیا هر چه را که دلشان بخواهد به آنها بدهکار است. شاید هم واقعاً همین جور باشد چون در هر حال دنیا هم انگار این بدهکاری را قبول دارد و دارد به آنها میپردازد. ولی این دنیا به من بدهکاری ای ندارد و از روز اول خیلی شفاف این را به من گفته. من حق ندارم بدون داشتن اعتبار چیزی قرض کنم چون بالاخره یک وقتی دنیا در جواب ادعای طلبم به من میگوید هیچ اعتباری ندارم . 0 1 سارا کاظم زاده عطار 1403/12/12 نامه های جودی ابوت به بابا لنگ دراز جلد 1 جین وبستر 4.5 1 صفحۀ 54 من کم کم دارم شخصیت زیبا و قوی خودم را می سازم .همه همین کار را می توانند بکنند من با این نظریه که بدبختی و غم و ناامیدی قوای اخلاقی آدم را می سازد ، مخالفم. آدم هایی خوشبخت هستند که وجودشان سرشار از محبت است . 0 4 سارا کاظم زاده عطار 6 روز پیش نامه های جودی ابوت به بابا لنگ دراز جلد 1 جین وبستر 4.5 1 صفحۀ 174 دیروز قبل از اینکه از پیشت بروم سرحال بودی دکتر میگفت لابد من پرستار خوبی هستم چون تو انگار به اندازه ی ده سال جوانتر شده بودی. امیدوارم عشق همه را ده سال جوان تر نکند ، عزیزم اگر من ده سال جوانتر و یازده سالم بشود باز هم به من علاقه داری؟ 0 3 سارا کاظم زاده عطار 1404/2/18 نامه های جودی ابوت به بابا لنگ دراز جلد 1 جین وبستر 4.5 1 صفحۀ 124 خوشیهای بزرگ زیاد مهم نیست مهم این است که آدم بتواند با چیزهای کوچک خیلی خوش باشد . بابا جون من رمز واقعی خوشبختی را کشف کرده ام و آن این است که باید برای حال زندگی کرد و اصلاً نباید افسوس گذشته را خورد یا چشم به آینده داشت بلکه باید از همین لحظه بهترین استفاده را برد . من میخواهم بعد از این زندگی بکنم و هر ثانیه از زندگی ام را خوش باشم میخواهم وقتی خوش هستم بدانم که خوش هستم . بیشتر مردم زندگی نمیکنند فقط با هم مسابقه ی دو گذاشته اند. می خواهند به هدفی در افق دور دست برسند ولی در گرماگرم رفتن آن قدر نفس شان بند می آید و نفس نفس می زنند که چشمشان زیباییها و آرامش سرزمینی را که از آن میگذرند نمیبینند و بعد یک وقت چشمشان به خودشان می افتد و میبینند پیر و فرسوده هستند و دیگر فرقی برایشان نمیکند به هدفشان رسیده اند یا نرسیده اند. من تصمیم گرفته ام که سر راه بنشینم و حتی اگر هرگز نویسنده ی بزرگی نشوم یک عالم خوشیهای کوچک زندگی را روی هم تلنبار کنم. 0 1 سارا کاظم زاده عطار 1403/11/19 نامه های جودی ابوت به بابا لنگ دراز جلد 1 جین وبستر 4.5 1 صفحۀ 31 می دانم که نباید از شما توقع داشته باشم و به من تذکر داده اند که نباید با سوال هایم اذیتتان کنم، ولی باباجون ، فقط یکبار ؛ میخواستم بدانم شما خیلی پیرید؟ یا فقط کمی پیرید؟ سرتان تاس است؟ خیلی سخته که آدم راجع به شما هم مثل قضایای هندسه، انتزاعی فکر کند . مفروض است مرد ثروتمندی که از دختر ها متنفر است ولی به دختر پررویی خیلی کمک کرده است. پیدا کنید قیافه او را؟ 0 4 سارا کاظم زاده عطار 1404/2/18 نامه های جودی ابوت به بابا لنگ دراز جلد 1 جین وبستر 4.5 1 صفحۀ 151 وقتی مادر دخترک فهمید که آن تکه کاغذ صد دلار پول است داد زد : خدایا شکرت! من گفتم بابا لنگ دراز این را فرستاده نه خدای مهربان ( البته آنجا گفتم آقای اسمیت) مادر گفت: اما خدای مهربان این فکر را در سر آقای اسمیت انداخته من گفتم: اصلا این طور نیست! خود من بودم که این فکر را در سرآقای اسمیت انداختم اما به هر حال بابا، امیدوارم که خدای مهربان اجری شایسته به شما بدهد شما استحقاقش را دارید که تا ده هزار سال خارج از جهنم باشید. 0 1