بریده‌ای از کتاب نامه های جودی ابوت به بابا لنگ دراز اثر جین وبستر

بریدۀ کتاب

صفحۀ 124

خوشی‌های بزرگ زیاد مهم نیست مهم این است که آدم بتواند با چیزهای کوچک خیلی خوش باشد . بابا جون من رمز واقعی خوشبختی را کشف کرده ام و آن این است که باید برای حال زندگی کرد و اصلاً نباید افسوس گذشته را خورد یا چشم به آینده داشت بلکه باید از همین لحظه بهترین استفاده را برد . من میخواهم بعد از این زندگی بکنم و هر ثانیه از زندگی ام را خوش باشم میخواهم وقتی خوش هستم بدانم که خوش هستم . بیشتر مردم زندگی نمیکنند فقط با هم مسابقه ی دو گذاشته اند. می خواهند به هدفی در افق دور دست برسند ولی در گرماگرم رفتن آن قدر نفس شان بند می آید و نفس نفس می زنند که چشمشان زیباییها و آرامش سرزمینی را که از آن میگذرند نمیبینند و بعد یک وقت چشمشان به خودشان می افتد و میبینند پیر و فرسوده هستند و دیگر فرقی برایشان نمیکند به هدفشان رسیده اند یا نرسیده اند. من تصمیم گرفته ام که سر راه بنشینم و حتی اگر هرگز نویسنده ی بزرگی نشوم یک عالم خوشیهای کوچک زندگی را روی هم تلنبار کنم.

خوشی‌های بزرگ زیاد مهم نیست مهم این است که آدم بتواند با چیزهای کوچک خیلی خوش باشد . بابا جون من رمز واقعی خوشبختی را کشف کرده ام و آن این است که باید برای حال زندگی کرد و اصلاً نباید افسوس گذشته را خورد یا چشم به آینده داشت بلکه باید از همین لحظه بهترین استفاده را برد . من میخواهم بعد از این زندگی بکنم و هر ثانیه از زندگی ام را خوش باشم میخواهم وقتی خوش هستم بدانم که خوش هستم . بیشتر مردم زندگی نمیکنند فقط با هم مسابقه ی دو گذاشته اند. می خواهند به هدفی در افق دور دست برسند ولی در گرماگرم رفتن آن قدر نفس شان بند می آید و نفس نفس می زنند که چشمشان زیباییها و آرامش سرزمینی را که از آن میگذرند نمیبینند و بعد یک وقت چشمشان به خودشان می افتد و میبینند پیر و فرسوده هستند و دیگر فرقی برایشان نمیکند به هدفشان رسیده اند یا نرسیده اند. من تصمیم گرفته ام که سر راه بنشینم و حتی اگر هرگز نویسنده ی بزرگی نشوم یک عالم خوشیهای کوچک زندگی را روی هم تلنبار کنم.

31

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.