بریده کتابهای شعله در مه Tida 1402/7/5 شعله در مه جلد 1 رنی عهدیه 3.6 4 صفحۀ 155 «هرگز شک نکن. هرگز نترس. هرگز بیش از اندازه فکر نکن.» اوکامی همانطور که حرف میزد نگاهش میکرد. گویی به دنبال چیزی ماورای او بود. « این تنها راه زنده موندنه.» ( همچنان این دیالوگ رو تأیید یا رد نمیکنم، صرفاً جهت تفکر کردن دربارشون.) 0 1 Aphrodite 1403/5/30 شعله در مه جلد 1 رنی عهدیه 3.6 4 صفحۀ 228 «عشق...» ماریکو روی زینش جابهجا شد، تقلا کرد صافتر بنشیند، تا حس اعتماد به نفس بیشتری منتقل کند. «... چیزی نیست که بشه درکش کرد یا توضیحش داد. ناملموسه. مثل جادو. اونایی که قدرتش رو ندارند نمیتونند کاملا درکش کنند.» رانمارو سرش را کج کرد. «کمی غمگینه.» 0 2 Tida 1402/7/5 شعله در مه جلد 1 رنی عهدیه 3.6 4 صفحۀ 152 «کلمات همه چیز رو ممکن نمیکنند، عقاید بذر بالقوه شدن هستند.» «بدون کلمات، عقاید چیزی نیستند جز افکار بیصدا.» اوکامی شاخه را ثابت نگه داشت.راسخ. «بدون عقاید، کلمات هرگز به مرحله تولد نمیرسند.» «خب، پس بدون کلمات، یه عقیده رو مطرح کن.» (هرچند عقاید رو میشه بدون کلمات هم بیان کرد. ولی این دیالوگها رو دوست داشتم.) 0 1 فاطیما 1403/6/28 شعله در مه جلد 1 رنی عهدیه 3.6 4 صفحۀ 354 شاید ذهنم فقط چیزهایی رو میدید که دوست داشت ببینه... 0 6 Tida 1402/7/5 شعله در مه جلد 1 رنی عهدیه 3.6 4 صفحۀ 156 «ما در هر شرایطی انتخاب میکنیم چی باشیم، کلمه باشیم یا اندیشه.» 0 1 جامیوگر(گربه ماهی سابق) 1403/4/8 شعله در مه جلد 1 رنی عهدیه 3.6 4 صفحۀ 152 -کلمات همه چیز رو ممکن نمیکنند،عقاید بذر بالقوه شدن هستند. -بدون کلمات،عقاید چیزی نیستن جز افکار بیصدا. 0 11 جامیوگر(گربه ماهی سابق) 1403/4/7 شعله در مه جلد 1 رنی عهدیه 3.6 4 صفحۀ 67 ملکهاش نیست.همسرش نیست. اما صاحب قلب اوست. 2 8 جامیوگر(گربه ماهی سابق) 1403/4/9 شعله در مه جلد 1 رنی عهدیه 3.6 4 صفحۀ 165 بالاخره به حرف آمد."من خونسرد نیستم،دائما تلاش میکنم بر ترسم غلبه کنم." -خب چرا خودت رو اذیت میکنی؟ -چون دوست ندارم ضعیف بنظر برسم. 0 11
بریده کتابهای شعله در مه Tida 1402/7/5 شعله در مه جلد 1 رنی عهدیه 3.6 4 صفحۀ 155 «هرگز شک نکن. هرگز نترس. هرگز بیش از اندازه فکر نکن.» اوکامی همانطور که حرف میزد نگاهش میکرد. گویی به دنبال چیزی ماورای او بود. « این تنها راه زنده موندنه.» ( همچنان این دیالوگ رو تأیید یا رد نمیکنم، صرفاً جهت تفکر کردن دربارشون.) 0 1 Aphrodite 1403/5/30 شعله در مه جلد 1 رنی عهدیه 3.6 4 صفحۀ 228 «عشق...» ماریکو روی زینش جابهجا شد، تقلا کرد صافتر بنشیند، تا حس اعتماد به نفس بیشتری منتقل کند. «... چیزی نیست که بشه درکش کرد یا توضیحش داد. ناملموسه. مثل جادو. اونایی که قدرتش رو ندارند نمیتونند کاملا درکش کنند.» رانمارو سرش را کج کرد. «کمی غمگینه.» 0 2 Tida 1402/7/5 شعله در مه جلد 1 رنی عهدیه 3.6 4 صفحۀ 152 «کلمات همه چیز رو ممکن نمیکنند، عقاید بذر بالقوه شدن هستند.» «بدون کلمات، عقاید چیزی نیستند جز افکار بیصدا.» اوکامی شاخه را ثابت نگه داشت.راسخ. «بدون عقاید، کلمات هرگز به مرحله تولد نمیرسند.» «خب، پس بدون کلمات، یه عقیده رو مطرح کن.» (هرچند عقاید رو میشه بدون کلمات هم بیان کرد. ولی این دیالوگها رو دوست داشتم.) 0 1 فاطیما 1403/6/28 شعله در مه جلد 1 رنی عهدیه 3.6 4 صفحۀ 354 شاید ذهنم فقط چیزهایی رو میدید که دوست داشت ببینه... 0 6 Tida 1402/7/5 شعله در مه جلد 1 رنی عهدیه 3.6 4 صفحۀ 156 «ما در هر شرایطی انتخاب میکنیم چی باشیم، کلمه باشیم یا اندیشه.» 0 1 جامیوگر(گربه ماهی سابق) 1403/4/8 شعله در مه جلد 1 رنی عهدیه 3.6 4 صفحۀ 152 -کلمات همه چیز رو ممکن نمیکنند،عقاید بذر بالقوه شدن هستند. -بدون کلمات،عقاید چیزی نیستن جز افکار بیصدا. 0 11 جامیوگر(گربه ماهی سابق) 1403/4/7 شعله در مه جلد 1 رنی عهدیه 3.6 4 صفحۀ 67 ملکهاش نیست.همسرش نیست. اما صاحب قلب اوست. 2 8 جامیوگر(گربه ماهی سابق) 1403/4/9 شعله در مه جلد 1 رنی عهدیه 3.6 4 صفحۀ 165 بالاخره به حرف آمد."من خونسرد نیستم،دائما تلاش میکنم بر ترسم غلبه کنم." -خب چرا خودت رو اذیت میکنی؟ -چون دوست ندارم ضعیف بنظر برسم. 0 11