بریدههای کتاب اوژنی گرانده نرگس کلانتر 1404/1/12 - 22:07 اوژنی گرانده اونوره دو بالزاک 3.2 23 صفحۀ 69 هیچ خوشی ای را نمی توان پیدا کرد که حاصل از نوعی جهل نباشد! 0 4 زهرا پاکزاد 1403/12/25 - 14:16 اوژنی گرانده اونوره دو بالزاک 3.2 23 صفحۀ 181 "آیا آدمی بدون میل و هوس جایی پیدا میشود و کدام میل و هوس اجتماعی است که بدون پول ارضا میشود؟ " 0 4 Namira🇮🇷 1403/6/7 - 14:19 اوژنی گرانده اونوره دو بالزاک 3.2 23 صفحۀ 263 اوژنی فهمید، زنی که دل میبازد باید عواطفاش را پنهان کند. 0 2 نرگس کلانتر 1404/1/12 - 22:11 اوژنی گرانده اونوره دو بالزاک 3.2 23 صفحۀ 113 به قول یکی از همین احمق های یونان، افکار جدی را باید گذاشت برای فردا. 0 4 زهرا پاکزاد 1403/12/30 - 22:33 اوژنی گرانده اونوره دو بالزاک 3.2 23 صفحۀ 251 و مگر نه اینکه شباهتهای دلنشینی میان تولد عشق و تولد نوزاد وجود دارد؟ مگر آنها همیشه با همان دمدمی مزاجی کودکانهشان اشک غم و شادی نمیریزند؟ مگر برای چیزهای پیش پا افتاده بیقراری نمیکنند؟ 0 38 زهرا پاکزاد 1403/12/24 - 23:18 اوژنی گرانده اونوره دو بالزاک 3.2 23 صفحۀ 133 "مگر این تقدیر عظیم زنان نیست که باید بیش از سعادتی با شکوه، غم و رنجی سیاه داشته باشند؟" 0 4 negin🪷 1404/6/4 - 13:59 اوژنی گرانده اونوره دو بالزاک 3.2 23 صفحۀ 58 آه! ای زندگی وحشتبار بشر!..هیچ سعادتی نمیتوان یافت که زاده جهل نباشد! 0 2 negin🪷 1404/6/6 - 13:49 اوژنی گرانده اونوره دو بالزاک 3.2 23 صفحۀ 87 اگر روشنایی، نخستین عشق زندگی باشد ، عشق را نمیتوان روشنایی دل نام داد؟ 0 0 دریا 1404/6/19 - 14:25 اوژنی گرانده اونوره دو بالزاک 3.2 23 صفحۀ 262 عشق در ذهن او، مثل همهی زنانی که گرفتار عشق شدهاند، عصارهی سراسر دنیا بود. 0 2
بریدههای کتاب اوژنی گرانده نرگس کلانتر 1404/1/12 - 22:07 اوژنی گرانده اونوره دو بالزاک 3.2 23 صفحۀ 69 هیچ خوشی ای را نمی توان پیدا کرد که حاصل از نوعی جهل نباشد! 0 4 زهرا پاکزاد 1403/12/25 - 14:16 اوژنی گرانده اونوره دو بالزاک 3.2 23 صفحۀ 181 "آیا آدمی بدون میل و هوس جایی پیدا میشود و کدام میل و هوس اجتماعی است که بدون پول ارضا میشود؟ " 0 4 Namira🇮🇷 1403/6/7 - 14:19 اوژنی گرانده اونوره دو بالزاک 3.2 23 صفحۀ 263 اوژنی فهمید، زنی که دل میبازد باید عواطفاش را پنهان کند. 0 2 نرگس کلانتر 1404/1/12 - 22:11 اوژنی گرانده اونوره دو بالزاک 3.2 23 صفحۀ 113 به قول یکی از همین احمق های یونان، افکار جدی را باید گذاشت برای فردا. 0 4 زهرا پاکزاد 1403/12/30 - 22:33 اوژنی گرانده اونوره دو بالزاک 3.2 23 صفحۀ 251 و مگر نه اینکه شباهتهای دلنشینی میان تولد عشق و تولد نوزاد وجود دارد؟ مگر آنها همیشه با همان دمدمی مزاجی کودکانهشان اشک غم و شادی نمیریزند؟ مگر برای چیزهای پیش پا افتاده بیقراری نمیکنند؟ 0 38 زهرا پاکزاد 1403/12/24 - 23:18 اوژنی گرانده اونوره دو بالزاک 3.2 23 صفحۀ 133 "مگر این تقدیر عظیم زنان نیست که باید بیش از سعادتی با شکوه، غم و رنجی سیاه داشته باشند؟" 0 4 negin🪷 1404/6/4 - 13:59 اوژنی گرانده اونوره دو بالزاک 3.2 23 صفحۀ 58 آه! ای زندگی وحشتبار بشر!..هیچ سعادتی نمیتوان یافت که زاده جهل نباشد! 0 2 negin🪷 1404/6/6 - 13:49 اوژنی گرانده اونوره دو بالزاک 3.2 23 صفحۀ 87 اگر روشنایی، نخستین عشق زندگی باشد ، عشق را نمیتوان روشنایی دل نام داد؟ 0 0 دریا 1404/6/19 - 14:25 اوژنی گرانده اونوره دو بالزاک 3.2 23 صفحۀ 262 عشق در ذهن او، مثل همهی زنانی که گرفتار عشق شدهاند، عصارهی سراسر دنیا بود. 0 2