بریدههای کتاب هری پاتر و جام آتش سیدحسین موسوی 1403/1/30 هری پاتر و جام آتش جلد 5 جی. کی. رولینگ 4.6 28 صفحۀ 539 بله دیگه همه خیلی راحت یادشون میره که میرتل مرده. حتی اون زمان که زنده بودم هم هیچ کس دلش برای من تنگ نمیشد. 🫠 0 17 سیدحسین موسوی 1403/1/30 هری پاتر و جام آتش جلد 5 جی. کی. رولینگ 4.6 28 صفحۀ 511 0 6 فرفری موی غزلساز دیروز هری پاتر و جام آتش جلد 5 جی. کی. رولینگ 4.6 28 صفحۀ 780 آگاهی اواین قدم برای پذیرفتن حقیقته. بدون پذیرش هم بهبودی امکانپدیر نیست. 0 20 کورش شادمانی 1403/4/18 هری پاتر و جام آتش (گالینگور) جی. کی. رولینگ 4.6 28 صفحۀ 197 0 1 کورش شادمانی 1403/4/11 هری پاتر و جام آتش (گالینگور) جی. کی. رولینگ 4.6 28 صفحۀ 19 هری به پشت روی تختش افتاده بود و چنان نفس میکشید گویی مسافتی را دویده بود.خواب بسیار روشن و واضحی دیده بود وقتی آز خواب پرید با هردو دستش صورتش را گرفت.جای زخم قدیمی پیشانیش که شبیه به صاعقه بود در زیر انگشتانش چنان می سوخت که انگار کسی سیم گداخته ای را روی آن می فشرد 0 5 فاطیما 1403/8/26 هری پاتر و جام آتش جلد 5 جی. کی. رولینگ 4.6 28 صفحۀ 608 هر وقت خواستی بفهمی یه نفر چه جور آدمیه ببین با زیردستهاش چه جوری رفتار میکنه. 0 6 عالیه باقری. 1402/12/3 هری پاتر و جام آتش جلد 5 جی. کی. رولینگ 4.6 28 صفحۀ 365 عجیب است که وقتی انسان از چیزی وحشت دارد و دوست دارد زمان هرچه کندتر بگذرد بهنظر میرسد زمان با سرعت بیشتری سپری میشود. 0 20 سیدحسین موسوی 1403/1/30 هری پاتر و جام آتش جلد 5 جی. کی. رولینگ 4.6 28 صفحۀ 502 0 8 سیدحسین موسوی 1403/2/3 هری پاتر و جام آتش جلد 5 جی. کی. رولینگ 4.6 28 صفحۀ 608 6 22 سیدحسین موسوی 1403/2/5 هری پاتر و جام آتش جلد 5 جی. کی. رولینگ 4.6 28 صفحۀ 765 0 2 زینب احمدی 1403/6/13 هری پاتر و جام آتش جلد 5 جی. کی. رولینگ 4.6 28 صفحۀ 539 بله دیگه همه خیلی راحت یادشون میره که میرتل مرده. حتی اون زمان که زنده بودم هم هیچ کس دلش برای من تنگ نمیشد. 0 9 sogand 1403/6/18 هری پاتر و جام آتش جلد 4 جی. کی. رولینگ 4.6 28 صفحۀ 268 خیلی عجیب است که وقتی آدم از فرا رسیدن اتفاقی می ترسد و حاضر است داروندارش را بدهد که زمان کند تر بگذرد زمان لج میکند و تندتر از قبل میگذرد^^ 0 2 تری 1404/1/9 هری پاتر و جام آتش جلد 5 جی. کی. رولینگ 4.6 28 صفحۀ 825 اگه قبول نکنین من این پولو میندازم تو چاه فاضلاب. من این پولو نمیخوام ولی شما به این پول احتیاج دارین.منم احتیاج به خنده دارم.همه احتیاج به خنده دارن.مطمئنم در آینده ی نزدیک همه به خنده نیاز دارن 0 0 سیدحسین موسوی 1403/2/5 هری پاتر و جام آتش جلد 5 جی. کی. رولینگ 4.6 28 صفحۀ 758 0 2 دختر خونده ی سیلکو:) 1403/12/9 هری پاتر و جام آتش جلد 5 جی. کی. رولینگ 4.6 28 صفحۀ 608 <<هروقت خواستی بفهمی یه نفر چه جور آدمیه ببین با زیردستهاش چه جوری رفتار می کنه.>> 0 17 سیدحسین موسوی 1403/2/5 هری پاتر و جام آتش جلد 5 جی. کی. رولینگ 4.6 28 صفحۀ 796 0 7 ط̸ا̸ه̸ا̸ ص̸ـ̸ב̸ا̸ق̸ت̸ (𝒯𝒶𝒽𝒶 𝒮ℯ𝒹𝒶𝓆𝒶𝓉) 1402/7/14 هری پاتر و جام آتش جی. کی. رولینگ 4.6 28 صفحۀ 377 هری به هاگرید زل زد و گفت:(( معلومه که هنوز هم می خوایم دوستت باشیم! نکنه فکر می کنی چیزهایی که اون ریتا اسکیتر گوساله...)) به دامبلدور نگاه کرد و فوری گفت:((ببخشید آقا.)) ؛ دامبلدور زل زد به سقف ، انگشت هایش را دور هم چرخاند و گفت:(( من یه لحظه شنوایی ام رو از دست دادم و اصلاً نشنیدم چی گفتی هری.)) ... 0 11 عالیه باقری. 1403/1/16 هری پاتر و جام آتش جلد 5 جی. کی. رولینگ 4.6 28 صفحۀ 450 هیچچیز مثل یک قدم زدن شبانه فکر آدم را به کار نمیاندازد. 0 2 سیدحسین موسوی 1403/1/17 هری پاتر و جام آتش جلد 5 جی. کی. رولینگ 4.6 28 صفحۀ 456 0 2 SETAYESH 1402/6/10 هری پاتر و جام آتش جلد 5 جی. کی. رولینگ 4.6 28 صفحۀ 1 از کسانی که از پشت به حرفشان حمله میکنند هیچ خوشم نمیاد آدمای بزدل و ترسویی هستن که گندشو در میارند 0 9
بریدههای کتاب هری پاتر و جام آتش سیدحسین موسوی 1403/1/30 هری پاتر و جام آتش جلد 5 جی. کی. رولینگ 4.6 28 صفحۀ 539 بله دیگه همه خیلی راحت یادشون میره که میرتل مرده. حتی اون زمان که زنده بودم هم هیچ کس دلش برای من تنگ نمیشد. 🫠 0 17 سیدحسین موسوی 1403/1/30 هری پاتر و جام آتش جلد 5 جی. کی. رولینگ 4.6 28 صفحۀ 511 0 6 فرفری موی غزلساز دیروز هری پاتر و جام آتش جلد 5 جی. کی. رولینگ 4.6 28 صفحۀ 780 آگاهی اواین قدم برای پذیرفتن حقیقته. بدون پذیرش هم بهبودی امکانپدیر نیست. 0 20 کورش شادمانی 1403/4/18 هری پاتر و جام آتش (گالینگور) جی. کی. رولینگ 4.6 28 صفحۀ 197 0 1 کورش شادمانی 1403/4/11 هری پاتر و جام آتش (گالینگور) جی. کی. رولینگ 4.6 28 صفحۀ 19 هری به پشت روی تختش افتاده بود و چنان نفس میکشید گویی مسافتی را دویده بود.خواب بسیار روشن و واضحی دیده بود وقتی آز خواب پرید با هردو دستش صورتش را گرفت.جای زخم قدیمی پیشانیش که شبیه به صاعقه بود در زیر انگشتانش چنان می سوخت که انگار کسی سیم گداخته ای را روی آن می فشرد 0 5 فاطیما 1403/8/26 هری پاتر و جام آتش جلد 5 جی. کی. رولینگ 4.6 28 صفحۀ 608 هر وقت خواستی بفهمی یه نفر چه جور آدمیه ببین با زیردستهاش چه جوری رفتار میکنه. 0 6 عالیه باقری. 1402/12/3 هری پاتر و جام آتش جلد 5 جی. کی. رولینگ 4.6 28 صفحۀ 365 عجیب است که وقتی انسان از چیزی وحشت دارد و دوست دارد زمان هرچه کندتر بگذرد بهنظر میرسد زمان با سرعت بیشتری سپری میشود. 0 20 سیدحسین موسوی 1403/1/30 هری پاتر و جام آتش جلد 5 جی. کی. رولینگ 4.6 28 صفحۀ 502 0 8 سیدحسین موسوی 1403/2/3 هری پاتر و جام آتش جلد 5 جی. کی. رولینگ 4.6 28 صفحۀ 608 6 22 سیدحسین موسوی 1403/2/5 هری پاتر و جام آتش جلد 5 جی. کی. رولینگ 4.6 28 صفحۀ 765 0 2 زینب احمدی 1403/6/13 هری پاتر و جام آتش جلد 5 جی. کی. رولینگ 4.6 28 صفحۀ 539 بله دیگه همه خیلی راحت یادشون میره که میرتل مرده. حتی اون زمان که زنده بودم هم هیچ کس دلش برای من تنگ نمیشد. 0 9 sogand 1403/6/18 هری پاتر و جام آتش جلد 4 جی. کی. رولینگ 4.6 28 صفحۀ 268 خیلی عجیب است که وقتی آدم از فرا رسیدن اتفاقی می ترسد و حاضر است داروندارش را بدهد که زمان کند تر بگذرد زمان لج میکند و تندتر از قبل میگذرد^^ 0 2 تری 1404/1/9 هری پاتر و جام آتش جلد 5 جی. کی. رولینگ 4.6 28 صفحۀ 825 اگه قبول نکنین من این پولو میندازم تو چاه فاضلاب. من این پولو نمیخوام ولی شما به این پول احتیاج دارین.منم احتیاج به خنده دارم.همه احتیاج به خنده دارن.مطمئنم در آینده ی نزدیک همه به خنده نیاز دارن 0 0 سیدحسین موسوی 1403/2/5 هری پاتر و جام آتش جلد 5 جی. کی. رولینگ 4.6 28 صفحۀ 758 0 2 دختر خونده ی سیلکو:) 1403/12/9 هری پاتر و جام آتش جلد 5 جی. کی. رولینگ 4.6 28 صفحۀ 608 <<هروقت خواستی بفهمی یه نفر چه جور آدمیه ببین با زیردستهاش چه جوری رفتار می کنه.>> 0 17 سیدحسین موسوی 1403/2/5 هری پاتر و جام آتش جلد 5 جی. کی. رولینگ 4.6 28 صفحۀ 796 0 7 ط̸ا̸ه̸ا̸ ص̸ـ̸ב̸ا̸ق̸ت̸ (𝒯𝒶𝒽𝒶 𝒮ℯ𝒹𝒶𝓆𝒶𝓉) 1402/7/14 هری پاتر و جام آتش جی. کی. رولینگ 4.6 28 صفحۀ 377 هری به هاگرید زل زد و گفت:(( معلومه که هنوز هم می خوایم دوستت باشیم! نکنه فکر می کنی چیزهایی که اون ریتا اسکیتر گوساله...)) به دامبلدور نگاه کرد و فوری گفت:((ببخشید آقا.)) ؛ دامبلدور زل زد به سقف ، انگشت هایش را دور هم چرخاند و گفت:(( من یه لحظه شنوایی ام رو از دست دادم و اصلاً نشنیدم چی گفتی هری.)) ... 0 11 عالیه باقری. 1403/1/16 هری پاتر و جام آتش جلد 5 جی. کی. رولینگ 4.6 28 صفحۀ 450 هیچچیز مثل یک قدم زدن شبانه فکر آدم را به کار نمیاندازد. 0 2 سیدحسین موسوی 1403/1/17 هری پاتر و جام آتش جلد 5 جی. کی. رولینگ 4.6 28 صفحۀ 456 0 2 SETAYESH 1402/6/10 هری پاتر و جام آتش جلد 5 جی. کی. رولینگ 4.6 28 صفحۀ 1 از کسانی که از پشت به حرفشان حمله میکنند هیچ خوشم نمیاد آدمای بزدل و ترسویی هستن که گندشو در میارند 0 9