بریده‌های کتاب اسم این کتاب راز است!

معمولاً هیچ کتابی به آدم آسیب نمی رساند، مگر اینکه خوانده شود؛ آن وقت ممکن است هر جور مشکلی درست کند.

کاس دودقیقه صبر کرد،بعد خیلی بی سر و صدا از اتاقش امد بیرون. هیچ کس ان دوروبر نبود؛بهترین وقت برای گشتن دنبال بنجامینبود.از کجا باید شروع می کرد... بقیه ی اتاق ها؟

اما از این جر وبحث به قدری ناراحت و عصبانی شده بودند که تا با بچه از بیمارستان بیرون آمدند ،طلاق گرفتند. (بخاطر یه اسم اخه؟،عالیه:))

احساسات همیشه باعث شده اند آدم ها کارهایی بکنند که بعداً ازشان پشیمان شوند.

مکس_ارنست گفت: از آداب معاشرت متنفرم.

کتاب ممکن است احساسات آدم را تحریک کند و احساسات حتی از ایده ها هم دردسرسازترند. احساسات همیشه باعث شده‌اند آدم ها کارهایی بکنند که بعدا ازشان پشیمان شوند.

می شود گفت بدترین چیز دنیا ، ندانستن راز است. نه، فکر کنم یک چیز بدتر هم هست ، دانستن راز؛

باور کن، هرچه آدم بزرگ‌تر می‌شود، بیشتر دلش می‌خواهد کسی شب‌ها برایش قصه بگوید، ولی احتمال این‌که قصه‌گویی پیدا شود خیلی کمتر است.

او بارها و بارها سعی کرده بود دنیا را نجات دهد، ولی این اولین بار بود که یک نفر سعی کرده بود او را نجات بدهد:)

کتاب ممکن است احساسات آدم را تحریک کند و احساسات حتی از ایده ها هم، دردسر ساز ترند! احساسات همیشه باعث شده اند آدم ها کارهایی را بکنند که بعدا ازشان پشیمان شوند.

کاس شانه بالا انداخت و گفت :<<به هر حال،مهم نیست،چون اگه جوک طوری باشه که لازم باشه توضیحش بدی دیگه خنده دار نیست.>>

روی هم رفته، معمولا هیچ کتابی به آدم آسیب نمی‌رساند، مگر اینکه خوانده شود؛ آن وقت ممکن است هرجور مشکلی درست کند.