بریده کتابهای عدالت sina 1403/10/10 عدالت فریدریش دورنمات 3.2 2 صفحۀ 10 عدالت فقط با انجام جنایت است که می تواند دوباره برقرار شود. 0 50 sina 1403/10/17 عدالت فریدریش دورنمات 3.2 2 صفحۀ 93 یه عالمه وقت - بدترین بلایی که ممکن است سرم بیاد. 0 0 sina 1403/10/17 عدالت فریدریش دورنمات 3.2 2 صفحۀ 47 تقدیر آدمیزاد در فکره و نه در عمل. عمل از دست هر گاو میشی بر می آد. 0 0 فلانی 1403/6/14 عدالت فریدریش دورنمات 3.2 2 صفحۀ 57 خبر نداشتم. آن حقیر تنومند دوستانه به من خیره شده بود. توضیح داد «کوگلر یک بیوه از خودش جا گذاشته یک چیز محشر.» موضوع دستم آمد. «و شما میخواین با این چیز محشر ازدواج کنین؟» آرشیتکت فریدلی تکهای از چربیهایش را تکان داد که آدم میتوانست حدس بزند باید سرش باشد. «نه جوان، نه با این بیوه، بلکه با زن مردی که معشوق این بیوهست. اون هم از اون چیزهاست. روشن شد؟ خیلی ساده: اگر اون مرد با این بیوه ازدواج کنه، باید قبلش زنش رو طلاق بده، بعد هم من يا زنش ازدواج میکنم.» گفتم «ریاضیات اجتماعی.» 0 13 sina 1403/10/17 عدالت فریدریش دورنمات 3.2 2 صفحۀ 192 + .... چی میگذره توی این دنیا؟ من که نمی دونم. - من هم نمیدونم. 0 0 sina 1403/10/10 عدالت فریدریش دورنمات 3.2 2 صفحۀ 32 کسی که زیاد دارد، می ترسد زیاد از دست بدهد. 0 0 sina 1403/10/10 عدالت فریدریش دورنمات 3.2 2 صفحۀ 43 آدم توی دوزخ هلهله نمی کنه. 0 0 sina 1403/10/17 عدالت فریدریش دورنمات 3.2 2 صفحۀ 164 بی هیچ آمادگی، پرتاب شدم میان ساختار درنده خوی اجتماع انسان ها. بی هیچ آمادگی، در برابر غرایزی قرار گرفتم که به این ساختار شکل بخشیده اند: طمع، نفرت ، هراس ، نیرنگ ، قدرت ؛ و در کمال ناتوانی دستخوش احساساتی شدم که به این نظمِ درنده خو وجه انسانی می دهد : حرمت ، اعتدال ، خرد و بالاخره عشق. 0 0
بریده کتابهای عدالت sina 1403/10/10 عدالت فریدریش دورنمات 3.2 2 صفحۀ 10 عدالت فقط با انجام جنایت است که می تواند دوباره برقرار شود. 0 50 sina 1403/10/17 عدالت فریدریش دورنمات 3.2 2 صفحۀ 93 یه عالمه وقت - بدترین بلایی که ممکن است سرم بیاد. 0 0 sina 1403/10/17 عدالت فریدریش دورنمات 3.2 2 صفحۀ 47 تقدیر آدمیزاد در فکره و نه در عمل. عمل از دست هر گاو میشی بر می آد. 0 0 فلانی 1403/6/14 عدالت فریدریش دورنمات 3.2 2 صفحۀ 57 خبر نداشتم. آن حقیر تنومند دوستانه به من خیره شده بود. توضیح داد «کوگلر یک بیوه از خودش جا گذاشته یک چیز محشر.» موضوع دستم آمد. «و شما میخواین با این چیز محشر ازدواج کنین؟» آرشیتکت فریدلی تکهای از چربیهایش را تکان داد که آدم میتوانست حدس بزند باید سرش باشد. «نه جوان، نه با این بیوه، بلکه با زن مردی که معشوق این بیوهست. اون هم از اون چیزهاست. روشن شد؟ خیلی ساده: اگر اون مرد با این بیوه ازدواج کنه، باید قبلش زنش رو طلاق بده، بعد هم من يا زنش ازدواج میکنم.» گفتم «ریاضیات اجتماعی.» 0 13 sina 1403/10/17 عدالت فریدریش دورنمات 3.2 2 صفحۀ 192 + .... چی میگذره توی این دنیا؟ من که نمی دونم. - من هم نمیدونم. 0 0 sina 1403/10/10 عدالت فریدریش دورنمات 3.2 2 صفحۀ 32 کسی که زیاد دارد، می ترسد زیاد از دست بدهد. 0 0 sina 1403/10/10 عدالت فریدریش دورنمات 3.2 2 صفحۀ 43 آدم توی دوزخ هلهله نمی کنه. 0 0 sina 1403/10/17 عدالت فریدریش دورنمات 3.2 2 صفحۀ 164 بی هیچ آمادگی، پرتاب شدم میان ساختار درنده خوی اجتماع انسان ها. بی هیچ آمادگی، در برابر غرایزی قرار گرفتم که به این ساختار شکل بخشیده اند: طمع، نفرت ، هراس ، نیرنگ ، قدرت ؛ و در کمال ناتوانی دستخوش احساساتی شدم که به این نظمِ درنده خو وجه انسانی می دهد : حرمت ، اعتدال ، خرد و بالاخره عشق. 0 0