بریده‌ای از کتاب عدالت اثر فریدریش دورنمات

sina

sina

1403/10/17

بریدۀ کتاب

صفحۀ 164

بی هیچ آمادگی، پرتاب شدم میان ساختار درنده خوی اجتماع انسان ها. بی هیچ آمادگی، در برابر غرایزی قرار گرفتم که به این ساختار شکل بخشیده اند: طمع، نفرت ، هراس ، نیرنگ ، قدرت ؛ و در کمال ناتوانی دستخوش احساساتی شدم که به این نظمِ درنده خو وجه انسانی می دهد : حرمت ، اعتدال ، خرد و بالاخره عشق.

بی هیچ آمادگی، پرتاب شدم میان ساختار درنده خوی اجتماع انسان ها. بی هیچ آمادگی، در برابر غرایزی قرار گرفتم که به این ساختار شکل بخشیده اند: طمع، نفرت ، هراس ، نیرنگ ، قدرت ؛ و در کمال ناتوانی دستخوش احساساتی شدم که به این نظمِ درنده خو وجه انسانی می دهد : حرمت ، اعتدال ، خرد و بالاخره عشق.

4

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.