بریدههای کتاب زنبق دره سپیده اسکندری 1404/2/20 زنبق دره اونوره دو بالزاک 4.0 3 صفحۀ 129 درد بیپایان است، اما شادی حدی دارد. ص ۱۲۹ 0 0 سپیده اسکندری 1404/2/21 زنبق دره اونوره دو بالزاک 4.0 3 صفحۀ 167 محبتی که آلوده به خودخواهی باشد کمتر عاطفهای در انسان برمیانگیزد؛ آری، قلب انسان از هرگونه حسابگری و غرض بیزار است. 0 0 سارا ایمانی 1402/5/19 زنبق دره اونوره دو بالزاک 4.0 3 صفحۀ 225 0 6 سپیده اسکندری 1404/2/17 زنبق دره اونوره دو بالزاک 4.0 3 صفحۀ 12 بچهها به همان خوبی که شما عشق را در نگاهها میخوانید خواهش را در چشم دیگران در مییابند. 0 0 سپیده اسکندری 1404/2/21 زنبق دره اونوره دو بالزاک 4.0 3 صفحۀ 180 آخر این جنایت است که انسان موجودات بیچارهای به دنیا بیاورد که از پیش محکوم به درد و رنج دائم باشند. 0 0 سارا ایمانی 1402/6/17 زنبق دره اونوره دو بالزاک 4.0 3 صفحۀ 162 0 4 سپیده اسکندری 1404/2/20 زنبق دره اونوره دو بالزاک 4.0 3 صفحۀ 143 فرزند عزیز، از پیش بدانید که در سراسر زندگی دو یا سه دوست بیشتر نخواهید داشت، آنها هستند که باید از اعتماد کامل شما برخوردار باشند؛ اعتماد خود را شامل بسیار کسان کردن آیا خیانت در حق دوستان نیست؛ هرگاه با چند تن اعتماد صمیمانهتری دارید تا با دیگر مردم، باز درباره خود رازدار باشید و همواره چنان خویشتندار باشید که گویی هم آنان را میبایست روزی رقیب خود، مخالف خود، یا دشمن خود ببینید؛ زیرا زندگی چنین حوادثی در پیش دارد. پس رفتاری نه سرد و نه بسیار گرم داشته باشید، و آن راه میانه را پیدا کنید که شخص بیآنکه چیزی را به خطر بیندازد، بتواند آن را در پیش گیرد. ص ۱۴۳ 0 0 سارا ایمانی 1402/4/31 زنبق دره اونوره دو بالزاک 4.0 3 صفحۀ 39 0 4 سپیده اسکندری 1404/2/20 زنبق دره اونوره دو بالزاک 4.0 3 صفحۀ 133 در گرماگرم مبارزه بسیار دشوار است که انسان همهٔ قواعد را به یاد آورد. ص ۱۳۳ 0 0 سپیده اسکندری 1404/2/19 زنبق دره اونوره دو بالزاک 4.0 3 صفحۀ 51 مردم نوکیسه به میمون شباهت دارند و همان چابکی در ایشان نیز هست؛ انسان آنها را در بلندی میبیند و چالاکیشان را هنگام بالا رفتن تحسین میکند، ولی پس از آنکه به اوج سیر خود رسیدند دیگر جز جنبههای شرمآورشان را نمیتوان دید. ص ۵۱ 0 0 سپیده اسکندری 1404/2/23 زنبق دره اونوره دو بالزاک 4.0 3 صفحۀ 284 خوشبختی دیگران موجب تسلای کسانی است که خود نمیتوانند خوشبخت باشند. 0 0 سارا ایمانی 1402/4/28 زنبق دره اونوره دو بالزاک 4.0 3 صفحۀ 33 0 17 سپیده اسکندری 1404/2/20 زنبق دره اونوره دو بالزاک 4.0 3 صفحۀ 142 ادب همانا فراموش کردن خویش است برای دیگران؛ و این در بسیار کسان یک ادا و یک شکلک ظاهری بیش نیست که همین که پای نفع شخصی به میان آید، دروغ آن آشکار میگردد و آن وقت است که یک مرد بزرگ خود را رذل نشان میدهد. ص ۱۴۲ 0 0 سپیده اسکندری 1404/2/17 زنبق دره اونوره دو بالزاک 4.0 3 صفحۀ 13 اگر برجستهترین اشخاص گاه به چیزهای پوچ دل میبندند، در اینصورت بچهای را که از دیدن تحقیر و ریشخند دیگران اشک میریزد چگونه میتوان معذور ندانست! به این حساب چه بسا کودکان که شکمپرست و گدا طبع و بزدل به شمار میروند! 0 0 سپیده اسکندری 1404/2/19 زنبق دره اونوره دو بالزاک 4.0 3 صفحۀ 93 تا زمانیکه عشق از ارتکاب جنایت سر باز میزند به نظر میرسد که حدی دارد، و حال آنکه عشق باید بیحد باشد. ص ۹۳ 0 0 سپیده اسکندری 1404/2/20 زنبق دره اونوره دو بالزاک 4.0 3 صفحۀ 150 عشق حقیقی جاودانی و بیپایان است، همیشه بر یک نهج میماند، یکنواخت و پاک است و از تظاهرات شدید مبری است. ص ۱۵۰ 0 0 سپیده اسکندری 1404/2/22 زنبق دره اونوره دو بالزاک 4.0 3 صفحۀ 222 زنی که دوستش دارند مگر همیشه زیباترین زن دنیا نیست؟ 0 2 سپیده اسکندری 1404/2/20 زنبق دره اونوره دو بالزاک 4.0 3 صفحۀ 122 دیگر وقت آن بود که کار گلدوزیم را به پایان برسانم. شما فلیکس شاید ندانید که من برای چه این کار طولانی را بر خود تحمیل کردم. مردان چاره غمهای خود را در اشتغالات زندگیشان پیدا میکنند، جنبوجوش کارها فکرشان را منصرف میدارد، ولی ما زنها هیچ تکیهگاهی در روح خود بر ضد رنج و اندوه نداریم. در آن حال که من گرفتار اندیشههای اندوهبار بودم، برای آن که بتوانم به روی فرزندان خود و شوهر خود لبخند بزنم، احساس کردم که باید با حرکات جسمانی بر رنج خود مسلط شوم. بدین ترتیب میتوانستم از آن کرخی و بیحالی که از صرف نیروی فراوان و نیز از درخشش هیجانات روحی حاصل میشود بر کنار بمانم. این عمل که دست خود را در فواصل زمانی معین بلند کنم گویی برای اندیشهام لالایی میخواند و به روحم که در آن طوفان میغرید مثل جزر و مد آرامش میبخشید و هیجانات آن را منظم میکرد. هر سوزنی که فرو میبردم رازی از من با خود داشت، میفهمید، در واقع هنگامی که آخرین نشیمن صندلیهای خود را گلدوزی میکردم بیش از حد در فکر شما بودم! بله، دوست من، بسیار زیاد. آنچه را که شما در دستهگلهای خود بیان میکنید، همان را من در نقشههای گلدوزی خود میگفتم. ص ۱۲۲ 0 0 سپیده اسکندری 1404/2/22 زنبق دره اونوره دو بالزاک 4.0 3 صفحۀ 226 اگر خداست که شوق و شعور خوشبختی را به ما داده است پس آیا نباید به فکر جانهای معصومی باشد که در این دنیا جز رنج و اندوه چیزی ندیدهاند؟ یا همین است، یا آنکه خدایی وجود ندارد و زندگی ما شوخی تلخی بیش نیست. 0 0 سپیده اسکندری 1404/2/17 زنبق دره اونوره دو بالزاک 4.0 3 صفحۀ 26 از میان همه زنان یک زن وجود دارد که در زمانی که سودای عشق سراسر اندام ما را فرا گرفته است عشق منحصربهفردی را باعث میگردد. 0 0
بریدههای کتاب زنبق دره سپیده اسکندری 1404/2/20 زنبق دره اونوره دو بالزاک 4.0 3 صفحۀ 129 درد بیپایان است، اما شادی حدی دارد. ص ۱۲۹ 0 0 سپیده اسکندری 1404/2/21 زنبق دره اونوره دو بالزاک 4.0 3 صفحۀ 167 محبتی که آلوده به خودخواهی باشد کمتر عاطفهای در انسان برمیانگیزد؛ آری، قلب انسان از هرگونه حسابگری و غرض بیزار است. 0 0 سارا ایمانی 1402/5/19 زنبق دره اونوره دو بالزاک 4.0 3 صفحۀ 225 0 6 سپیده اسکندری 1404/2/17 زنبق دره اونوره دو بالزاک 4.0 3 صفحۀ 12 بچهها به همان خوبی که شما عشق را در نگاهها میخوانید خواهش را در چشم دیگران در مییابند. 0 0 سپیده اسکندری 1404/2/21 زنبق دره اونوره دو بالزاک 4.0 3 صفحۀ 180 آخر این جنایت است که انسان موجودات بیچارهای به دنیا بیاورد که از پیش محکوم به درد و رنج دائم باشند. 0 0 سارا ایمانی 1402/6/17 زنبق دره اونوره دو بالزاک 4.0 3 صفحۀ 162 0 4 سپیده اسکندری 1404/2/20 زنبق دره اونوره دو بالزاک 4.0 3 صفحۀ 143 فرزند عزیز، از پیش بدانید که در سراسر زندگی دو یا سه دوست بیشتر نخواهید داشت، آنها هستند که باید از اعتماد کامل شما برخوردار باشند؛ اعتماد خود را شامل بسیار کسان کردن آیا خیانت در حق دوستان نیست؛ هرگاه با چند تن اعتماد صمیمانهتری دارید تا با دیگر مردم، باز درباره خود رازدار باشید و همواره چنان خویشتندار باشید که گویی هم آنان را میبایست روزی رقیب خود، مخالف خود، یا دشمن خود ببینید؛ زیرا زندگی چنین حوادثی در پیش دارد. پس رفتاری نه سرد و نه بسیار گرم داشته باشید، و آن راه میانه را پیدا کنید که شخص بیآنکه چیزی را به خطر بیندازد، بتواند آن را در پیش گیرد. ص ۱۴۳ 0 0 سارا ایمانی 1402/4/31 زنبق دره اونوره دو بالزاک 4.0 3 صفحۀ 39 0 4 سپیده اسکندری 1404/2/20 زنبق دره اونوره دو بالزاک 4.0 3 صفحۀ 133 در گرماگرم مبارزه بسیار دشوار است که انسان همهٔ قواعد را به یاد آورد. ص ۱۳۳ 0 0 سپیده اسکندری 1404/2/19 زنبق دره اونوره دو بالزاک 4.0 3 صفحۀ 51 مردم نوکیسه به میمون شباهت دارند و همان چابکی در ایشان نیز هست؛ انسان آنها را در بلندی میبیند و چالاکیشان را هنگام بالا رفتن تحسین میکند، ولی پس از آنکه به اوج سیر خود رسیدند دیگر جز جنبههای شرمآورشان را نمیتوان دید. ص ۵۱ 0 0 سپیده اسکندری 1404/2/23 زنبق دره اونوره دو بالزاک 4.0 3 صفحۀ 284 خوشبختی دیگران موجب تسلای کسانی است که خود نمیتوانند خوشبخت باشند. 0 0 سارا ایمانی 1402/4/28 زنبق دره اونوره دو بالزاک 4.0 3 صفحۀ 33 0 17 سپیده اسکندری 1404/2/20 زنبق دره اونوره دو بالزاک 4.0 3 صفحۀ 142 ادب همانا فراموش کردن خویش است برای دیگران؛ و این در بسیار کسان یک ادا و یک شکلک ظاهری بیش نیست که همین که پای نفع شخصی به میان آید، دروغ آن آشکار میگردد و آن وقت است که یک مرد بزرگ خود را رذل نشان میدهد. ص ۱۴۲ 0 0 سپیده اسکندری 1404/2/17 زنبق دره اونوره دو بالزاک 4.0 3 صفحۀ 13 اگر برجستهترین اشخاص گاه به چیزهای پوچ دل میبندند، در اینصورت بچهای را که از دیدن تحقیر و ریشخند دیگران اشک میریزد چگونه میتوان معذور ندانست! به این حساب چه بسا کودکان که شکمپرست و گدا طبع و بزدل به شمار میروند! 0 0 سپیده اسکندری 1404/2/19 زنبق دره اونوره دو بالزاک 4.0 3 صفحۀ 93 تا زمانیکه عشق از ارتکاب جنایت سر باز میزند به نظر میرسد که حدی دارد، و حال آنکه عشق باید بیحد باشد. ص ۹۳ 0 0 سپیده اسکندری 1404/2/20 زنبق دره اونوره دو بالزاک 4.0 3 صفحۀ 150 عشق حقیقی جاودانی و بیپایان است، همیشه بر یک نهج میماند، یکنواخت و پاک است و از تظاهرات شدید مبری است. ص ۱۵۰ 0 0 سپیده اسکندری 1404/2/22 زنبق دره اونوره دو بالزاک 4.0 3 صفحۀ 222 زنی که دوستش دارند مگر همیشه زیباترین زن دنیا نیست؟ 0 2 سپیده اسکندری 1404/2/20 زنبق دره اونوره دو بالزاک 4.0 3 صفحۀ 122 دیگر وقت آن بود که کار گلدوزیم را به پایان برسانم. شما فلیکس شاید ندانید که من برای چه این کار طولانی را بر خود تحمیل کردم. مردان چاره غمهای خود را در اشتغالات زندگیشان پیدا میکنند، جنبوجوش کارها فکرشان را منصرف میدارد، ولی ما زنها هیچ تکیهگاهی در روح خود بر ضد رنج و اندوه نداریم. در آن حال که من گرفتار اندیشههای اندوهبار بودم، برای آن که بتوانم به روی فرزندان خود و شوهر خود لبخند بزنم، احساس کردم که باید با حرکات جسمانی بر رنج خود مسلط شوم. بدین ترتیب میتوانستم از آن کرخی و بیحالی که از صرف نیروی فراوان و نیز از درخشش هیجانات روحی حاصل میشود بر کنار بمانم. این عمل که دست خود را در فواصل زمانی معین بلند کنم گویی برای اندیشهام لالایی میخواند و به روحم که در آن طوفان میغرید مثل جزر و مد آرامش میبخشید و هیجانات آن را منظم میکرد. هر سوزنی که فرو میبردم رازی از من با خود داشت، میفهمید، در واقع هنگامی که آخرین نشیمن صندلیهای خود را گلدوزی میکردم بیش از حد در فکر شما بودم! بله، دوست من، بسیار زیاد. آنچه را که شما در دستهگلهای خود بیان میکنید، همان را من در نقشههای گلدوزی خود میگفتم. ص ۱۲۲ 0 0 سپیده اسکندری 1404/2/22 زنبق دره اونوره دو بالزاک 4.0 3 صفحۀ 226 اگر خداست که شوق و شعور خوشبختی را به ما داده است پس آیا نباید به فکر جانهای معصومی باشد که در این دنیا جز رنج و اندوه چیزی ندیدهاند؟ یا همین است، یا آنکه خدایی وجود ندارد و زندگی ما شوخی تلخی بیش نیست. 0 0 سپیده اسکندری 1404/2/17 زنبق دره اونوره دو بالزاک 4.0 3 صفحۀ 26 از میان همه زنان یک زن وجود دارد که در زمانی که سودای عشق سراسر اندام ما را فرا گرفته است عشق منحصربهفردی را باعث میگردد. 0 0