بریدههای کتاب گرگ ها از برف نمی ترسند معصومه شاکری 1403/12/17 گرگ ها از برف نمی ترسند محمدرضا بایرامی 4.2 12 صفحۀ 91 سرما هم مثل بدبختی است. آدم فقط ادای عادت کردن بهش را در می آورد..... 0 0 مریم محسنیزاده 1404/1/17 گرگ ها از برف نمی ترسند محمدرضا بایرامی 4.2 12 صفحۀ 51 تمام چیزی که از مادر در خاطرش مانده بود، همین بود: نسیمی خنک، که حالا تبدیل شده بود به خاطرهای دور. خیلی دور! 0 2 مریم محسنیزاده 1404/1/16 گرگ ها از برف نمی ترسند محمدرضا بایرامی 4.2 12 صفحۀ 117 آخه گفته آبشار یخ زده! مگه همچین چیزی میشود؟! آن همه آب در حال حرکت، چطوری یخ زده؟ لابد سرما به آبی که داشته پایین میریخته گفته، یه دقیقه همان جا وایستا و تکان نخور تا من یه عکس یادگاری ازت بگیرم. بعد هم این یه دقیقه را آنقدر لفت داده که آب بیچاره یخ زده. 0 1 مریم محسنیزاده 1404/1/16 گرگ ها از برف نمی ترسند محمدرضا بایرامی 4.2 12 صفحۀ 140 یادت باشد هیچ سواری نیست که روزی زمین نخورده باشد. 0 3 مریم محسنیزاده 1403/12/28 گرگ ها از برف نمی ترسند محمدرضا بایرامی 4.2 12 صفحۀ 5 روستاییان دامنهٔ سبلان اعتقاد دارند که زوزه کشیدن گرگها در واقع یک جور حرف زدن یا شکایت بردن به نزد خداوند است. 0 2
بریدههای کتاب گرگ ها از برف نمی ترسند معصومه شاکری 1403/12/17 گرگ ها از برف نمی ترسند محمدرضا بایرامی 4.2 12 صفحۀ 91 سرما هم مثل بدبختی است. آدم فقط ادای عادت کردن بهش را در می آورد..... 0 0 مریم محسنیزاده 1404/1/17 گرگ ها از برف نمی ترسند محمدرضا بایرامی 4.2 12 صفحۀ 51 تمام چیزی که از مادر در خاطرش مانده بود، همین بود: نسیمی خنک، که حالا تبدیل شده بود به خاطرهای دور. خیلی دور! 0 2 مریم محسنیزاده 1404/1/16 گرگ ها از برف نمی ترسند محمدرضا بایرامی 4.2 12 صفحۀ 117 آخه گفته آبشار یخ زده! مگه همچین چیزی میشود؟! آن همه آب در حال حرکت، چطوری یخ زده؟ لابد سرما به آبی که داشته پایین میریخته گفته، یه دقیقه همان جا وایستا و تکان نخور تا من یه عکس یادگاری ازت بگیرم. بعد هم این یه دقیقه را آنقدر لفت داده که آب بیچاره یخ زده. 0 1 مریم محسنیزاده 1404/1/16 گرگ ها از برف نمی ترسند محمدرضا بایرامی 4.2 12 صفحۀ 140 یادت باشد هیچ سواری نیست که روزی زمین نخورده باشد. 0 3 مریم محسنیزاده 1403/12/28 گرگ ها از برف نمی ترسند محمدرضا بایرامی 4.2 12 صفحۀ 5 روستاییان دامنهٔ سبلان اعتقاد دارند که زوزه کشیدن گرگها در واقع یک جور حرف زدن یا شکایت بردن به نزد خداوند است. 0 2