بریدههای کتاب قهرمانان المپ: خون المپیان نِگارینـ 1404/4/13 قهرمانان المپ: خون المپیان جلد 5 ریک ریوردان 4.5 9 صفحۀ 8 پدر تو توی ایزدان اولینه.با این حال،تو همیشه نفر دومی...هم پیش دوستای رومیت هم پهلوی رفیقای یونانی،حتی پیش خانوادت.چطور میخوای خودت رو ثابت کنی؟ 0 21 نِگارینـ 1404/4/27 قهرمانان المپ: خون المپیان جلد 5 ریک ریوردان 4.5 9 صفحۀ 77 0 17 نِگارینـ 1404/4/28 قهرمانان المپ: خون المپیان جلد 5 ریک ریوردان 4.5 9 صفحۀ 97 0 32 نِگارینـ 1404/5/13 قهرمانان المپ: خون المپیان جلد 5 ریک ریوردان 4.5 9 صفحۀ 499 تو از تحمل این همه رنج، خسته شدی! 0 30 نِگارینـ 1404/5/13 قهرمانان المپ: خون المپیان جلد 5 ریک ریوردان 4.5 9 صفحۀ 504 نیکو یاد حرف پدرش در کلیسایِ استخوان ها افتاد: از بعضی مرگ ها نمیشه جلوگیری کرد. 0 25 eldar 4 روز پیش خون المپ ریک ریوردان 4.5 9 صفحۀ 38 قول فراموش شده ی مادر،هسته شخصیت امروز جیسون بود.او تمام زندگی اش را بر اساس دردی ساخته بود که اخرین واژه های مادر در وجودش حک کرده بودند،مثل دانه ی ماسه در قلب یک مروارید غلتان. 0 0 eldar 4 روز پیش خون المپ ریک ریوردان 4.5 9 صفحۀ 42 وفاداری من تغییری نکرده.خانواده ام بزرگ تر شده.من فرزند روم و یونانم. 0 1 eldar 4 روز پیش خون المپ ریک ریوردان 4.5 9 صفحۀ 97 لئو در حالی که بین لایه ها بدنه کشتی کنار سیمکشی ها و لوله کشی ها چپیده بود،میتوانست با اندیشه هایش تنها باشد.وقتی خسته و درمانده شد،که حدودا هر پنج ثانیه یک بار چنین حالی بهش دست میداد،میتوانست به جای بهانه گیری و کج خلقی،با چکش به اطراف بکوبد و بقیه خدمه ی کشتی فکر میکردند سرگرم تعمیر کاری است. 0 0 eldar 4 روز پیش خون المپ ریک ریوردان 4.5 9 صفحۀ 103 حیف که جیسون یک آدم مکانیکی فلزی نبود.دست کم،در این صورت لئو میدانست چطور به بهترین دوستش کمک کند.اما نوبت انسان ها که میشد...لئو حسابی سردرگم بود.انسان ها خیلی راحت آسیب میدیدند. 0 2 高麗 1404/3/31 خون المپ ریک ریوردان 4.5 9 صفحۀ 229 هیچ کس نمیتواند بدون عشق به چیزی پا به میدان نبرد بگذارد: هم رزم هایش، خانواده و خانه اش. 0 4 شیدِآپولو؛ 1403/4/18 خون المپ ریک ریوردان 4.5 9 صفحۀ 251 هیچکس نمیتونه به اندازهی کسی که زمانی عاشقت بوده، از تو متنفر باشه. 2 7
بریدههای کتاب قهرمانان المپ: خون المپیان نِگارینـ 1404/4/13 قهرمانان المپ: خون المپیان جلد 5 ریک ریوردان 4.5 9 صفحۀ 8 پدر تو توی ایزدان اولینه.با این حال،تو همیشه نفر دومی...هم پیش دوستای رومیت هم پهلوی رفیقای یونانی،حتی پیش خانوادت.چطور میخوای خودت رو ثابت کنی؟ 0 21 نِگارینـ 1404/4/27 قهرمانان المپ: خون المپیان جلد 5 ریک ریوردان 4.5 9 صفحۀ 77 0 17 نِگارینـ 1404/4/28 قهرمانان المپ: خون المپیان جلد 5 ریک ریوردان 4.5 9 صفحۀ 97 0 32 نِگارینـ 1404/5/13 قهرمانان المپ: خون المپیان جلد 5 ریک ریوردان 4.5 9 صفحۀ 499 تو از تحمل این همه رنج، خسته شدی! 0 30 نِگارینـ 1404/5/13 قهرمانان المپ: خون المپیان جلد 5 ریک ریوردان 4.5 9 صفحۀ 504 نیکو یاد حرف پدرش در کلیسایِ استخوان ها افتاد: از بعضی مرگ ها نمیشه جلوگیری کرد. 0 25 eldar 4 روز پیش خون المپ ریک ریوردان 4.5 9 صفحۀ 38 قول فراموش شده ی مادر،هسته شخصیت امروز جیسون بود.او تمام زندگی اش را بر اساس دردی ساخته بود که اخرین واژه های مادر در وجودش حک کرده بودند،مثل دانه ی ماسه در قلب یک مروارید غلتان. 0 0 eldar 4 روز پیش خون المپ ریک ریوردان 4.5 9 صفحۀ 42 وفاداری من تغییری نکرده.خانواده ام بزرگ تر شده.من فرزند روم و یونانم. 0 1 eldar 4 روز پیش خون المپ ریک ریوردان 4.5 9 صفحۀ 97 لئو در حالی که بین لایه ها بدنه کشتی کنار سیمکشی ها و لوله کشی ها چپیده بود،میتوانست با اندیشه هایش تنها باشد.وقتی خسته و درمانده شد،که حدودا هر پنج ثانیه یک بار چنین حالی بهش دست میداد،میتوانست به جای بهانه گیری و کج خلقی،با چکش به اطراف بکوبد و بقیه خدمه ی کشتی فکر میکردند سرگرم تعمیر کاری است. 0 0 eldar 4 روز پیش خون المپ ریک ریوردان 4.5 9 صفحۀ 103 حیف که جیسون یک آدم مکانیکی فلزی نبود.دست کم،در این صورت لئو میدانست چطور به بهترین دوستش کمک کند.اما نوبت انسان ها که میشد...لئو حسابی سردرگم بود.انسان ها خیلی راحت آسیب میدیدند. 0 2 高麗 1404/3/31 خون المپ ریک ریوردان 4.5 9 صفحۀ 229 هیچ کس نمیتواند بدون عشق به چیزی پا به میدان نبرد بگذارد: هم رزم هایش، خانواده و خانه اش. 0 4 شیدِآپولو؛ 1403/4/18 خون المپ ریک ریوردان 4.5 9 صفحۀ 251 هیچکس نمیتونه به اندازهی کسی که زمانی عاشقت بوده، از تو متنفر باشه. 2 7