بریده‌ کتاب‌های بانوی زیبای من

اگر قرار بود خالق عالم عواقب وخیم خلقت را در نظر بگیرد هرگز نمی بایست موجودی را در این عالم خلق کند... ایجاد زندگی، یعنی ایجاد مشکلات و ناراحتی ها تنها راه فرار از این مشکلات ، کشتار مسببین آن است ، اگر توجه کرده باشی افراد ترسوهمیشه دلشان میخواهد مزاحمینشان نابود شوند.

گذشته از لباسها و جواهرات و تاکسی و غیره تفاوت اصلی بین یک اشراف زاده و یک گلفروش این نیست که چگونه رفتار میکند، بلکه این است که چگونه با او رفتار می شود.

مسأله اساسی در زندگی اصولا داشتن رفتار خوب یا رفتار بد نیست، بلکه داشتن رفتار یکسان نسبت به همه افراد بشر است و اینکه آدمی بدان پایه از وارستگی برسد که بین هیچ یک از موجودات تفاوتی قائل نشود... آقای پرفسور باهاتون مخالفم چون داشتن رفتار خوب و بد هم مسأله ی اساسییه

اگر دلهای ما پایبند روحی شد دشوار است که خود را از قید آن آزاد کنیم.

آنها(اشراف زاده ها) فکر میکنند همین که از خانواده بزرگان هستند کافی است که آداب و رسوم، خود به خود در نهادشان رشد کند، در حالی که من معتقدم هر قدر هم که باشد باز هم احتیاج به تعلیم دارد، ولی بدبختانه این قبیل مردم به همان علت که خود را بی نیاز از تعلیم گرفتن می دانند اصول اساسی زندگی را هرگز بلد نیستند.