بریدههای کتاب ص خ و ر خانم کاف🌻 1404/2/15 ص خ و ر امید کوره چی 4.1 16 صفحۀ 130 کاری از من برنمیآمد اما مأیوس هم نبودم که ناامید،از ابلیس ملعونتر است و چهچیز بدتر از اینکه انسان بشود ابلیس خودش. 0 3 مژده ظهرابی دهدزی 1403/1/23 ص خ و ر امید کوره چی 4.1 16 صفحۀ 1 0 0 مژده ظهرابی دهدزی 1403/1/23 ص خ و ر امید کوره چی 4.1 16 صفحۀ 1 0 2 مژده ظهرابی دهدزی 1403/1/23 ص خ و ر امید کوره چی 4.1 16 صفحۀ 1 0 0 مژده ظهرابی دهدزی 1403/1/23 ص خ و ر امید کوره چی 4.1 16 صفحۀ 1 0 0 مژده ظهرابی دهدزی 1403/1/21 ص خ و ر امید کوره چی 4.1 16 صفحۀ 1 0 0 خانم کاف🌻 1404/2/14 ص خ و ر امید کوره چی 4.1 16 صفحۀ 115 جهان بی درک شگفتیهای آن مانند رحمی است که نوزاد در آن میپوسد و جنین تا بیرون نیاید جانان نشود و او را انسان نتوان گفت،و درک شگفتی با بیرون آمدن از رحم خویشتن یک رابطه مستقیم دارد؛وقتی شگفتیها را ببینی بالغ میشوی زیرا این خاصیت شگفتی است که به تو یادآوری کند تو کیستی! و برای چه از علیا پا به سفلا گذاشته ای... 0 3 مژده ظهرابی دهدزی 1403/1/23 ص خ و ر امید کوره چی 4.1 16 صفحۀ 1 0 0 خانم کاف🌻 1404/2/6 ص خ و ر امید کوره چی 4.1 16 صفحۀ 47 شاید احمقانه به نظر بیاید اما صدای هرکسی رنگی دارد؛صداقت سفید است و حرص زرد،امید سبز است و آرزو آبی فیروزه ای،عشق سرخ است و از خودگذشتگی نورانی،و مشکی... نه این یکی را دیگر نمیتوانم به تو بگویم. 0 4 مژده ظهرابی دهدزی 1403/1/23 ص خ و ر امید کوره چی 4.1 16 صفحۀ 1 0 0 مژده ظهرابی دهدزی 1403/1/23 ص خ و ر امید کوره چی 4.1 16 صفحۀ 1 0 0 مژده ظهرابی دهدزی 1403/1/21 ص خ و ر امید کوره چی 4.1 16 صفحۀ 1 0 2 مژده ظهرابی دهدزی 1403/1/23 ص خ و ر امید کوره چی 4.1 16 صفحۀ 1 0 0 خانم کاف🌻 1404/2/7 ص خ و ر امید کوره چی 4.1 16 صفحۀ 67 هیچ چیز بهتر از این نیست که خودت را جا بگذاری! میدانی،وقتی خودت را جا میگذاری دیگر خویشتن همراهت نیست تا تو را سرزنش کند و مثل یک ذرهبین لعنتی بیفتد به جانت تا حقارت و ضعفهایت را صد برابر بزرگتر نشانت دهد. 0 5 مژده ظهرابی دهدزی 1403/1/23 ص خ و ر امید کوره چی 4.1 16 صفحۀ 1 0 1 مژده ظهرابی دهدزی 1403/1/21 ص خ و ر امید کوره چی 4.1 16 صفحۀ 1 0 4 خانم کاف🌻 1404/2/16 ص خ و ر امید کوره چی 4.1 16 صفحۀ 180 اگر نمیدانی بدان،تقدیر حسود است و بخیل؛که اگر مرگ را هم بخواهی آن را از تو دریغ میکند چه رسد به عشق!اصلا مگر تقدیر بخیل برمیتابد که عاشقی شبی را در آغوش معشوق صبح کند!و قسم به آن که خورشید را از مشرق برمیآرد و در مغرب دفن میکند،مرگ تحفه است برای کسی که سالها حسرت عشق را کشیده و بعد آن را یافته اما فقط در یک شب از دستش داده.برای یک چنین کسی مرگ غایت آرزوست. 0 5 خانم کاف🌻 1404/2/17 ص خ و ر امید کوره چی 4.1 16 صفحۀ 214 چرا عشق اینطوری است؛یا به آن نمیرسی یا وقتی میرسی که او میرود! عشق به سایه میماند که هرچه بدوی به آن نمیرسی و محال است با سایهات یکی شوی مگر در پاشیدگی نور مطلق و فنای محض... 0 6 خانم کاف🌻 1404/1/24 ص خ و ر امید کوره چی 4.1 16 صفحۀ 25 میدانستم این حرص چیز خوبی نیست اما خدانکند وسوسهای بشود همه فکر و ذکرت،تا تسلیمش نشوی محال است رهایت کند. 1 3 مژده ظهرابی دهدزی 1403/1/21 ص خ و ر امید کوره چی 4.1 16 صفحۀ 1 0 1
بریدههای کتاب ص خ و ر خانم کاف🌻 1404/2/15 ص خ و ر امید کوره چی 4.1 16 صفحۀ 130 کاری از من برنمیآمد اما مأیوس هم نبودم که ناامید،از ابلیس ملعونتر است و چهچیز بدتر از اینکه انسان بشود ابلیس خودش. 0 3 مژده ظهرابی دهدزی 1403/1/23 ص خ و ر امید کوره چی 4.1 16 صفحۀ 1 0 0 مژده ظهرابی دهدزی 1403/1/23 ص خ و ر امید کوره چی 4.1 16 صفحۀ 1 0 2 مژده ظهرابی دهدزی 1403/1/23 ص خ و ر امید کوره چی 4.1 16 صفحۀ 1 0 0 مژده ظهرابی دهدزی 1403/1/23 ص خ و ر امید کوره چی 4.1 16 صفحۀ 1 0 0 مژده ظهرابی دهدزی 1403/1/21 ص خ و ر امید کوره چی 4.1 16 صفحۀ 1 0 0 خانم کاف🌻 1404/2/14 ص خ و ر امید کوره چی 4.1 16 صفحۀ 115 جهان بی درک شگفتیهای آن مانند رحمی است که نوزاد در آن میپوسد و جنین تا بیرون نیاید جانان نشود و او را انسان نتوان گفت،و درک شگفتی با بیرون آمدن از رحم خویشتن یک رابطه مستقیم دارد؛وقتی شگفتیها را ببینی بالغ میشوی زیرا این خاصیت شگفتی است که به تو یادآوری کند تو کیستی! و برای چه از علیا پا به سفلا گذاشته ای... 0 3 مژده ظهرابی دهدزی 1403/1/23 ص خ و ر امید کوره چی 4.1 16 صفحۀ 1 0 0 خانم کاف🌻 1404/2/6 ص خ و ر امید کوره چی 4.1 16 صفحۀ 47 شاید احمقانه به نظر بیاید اما صدای هرکسی رنگی دارد؛صداقت سفید است و حرص زرد،امید سبز است و آرزو آبی فیروزه ای،عشق سرخ است و از خودگذشتگی نورانی،و مشکی... نه این یکی را دیگر نمیتوانم به تو بگویم. 0 4 مژده ظهرابی دهدزی 1403/1/23 ص خ و ر امید کوره چی 4.1 16 صفحۀ 1 0 0 مژده ظهرابی دهدزی 1403/1/23 ص خ و ر امید کوره چی 4.1 16 صفحۀ 1 0 0 مژده ظهرابی دهدزی 1403/1/21 ص خ و ر امید کوره چی 4.1 16 صفحۀ 1 0 2 مژده ظهرابی دهدزی 1403/1/23 ص خ و ر امید کوره چی 4.1 16 صفحۀ 1 0 0 خانم کاف🌻 1404/2/7 ص خ و ر امید کوره چی 4.1 16 صفحۀ 67 هیچ چیز بهتر از این نیست که خودت را جا بگذاری! میدانی،وقتی خودت را جا میگذاری دیگر خویشتن همراهت نیست تا تو را سرزنش کند و مثل یک ذرهبین لعنتی بیفتد به جانت تا حقارت و ضعفهایت را صد برابر بزرگتر نشانت دهد. 0 5 مژده ظهرابی دهدزی 1403/1/23 ص خ و ر امید کوره چی 4.1 16 صفحۀ 1 0 1 مژده ظهرابی دهدزی 1403/1/21 ص خ و ر امید کوره چی 4.1 16 صفحۀ 1 0 4 خانم کاف🌻 1404/2/16 ص خ و ر امید کوره چی 4.1 16 صفحۀ 180 اگر نمیدانی بدان،تقدیر حسود است و بخیل؛که اگر مرگ را هم بخواهی آن را از تو دریغ میکند چه رسد به عشق!اصلا مگر تقدیر بخیل برمیتابد که عاشقی شبی را در آغوش معشوق صبح کند!و قسم به آن که خورشید را از مشرق برمیآرد و در مغرب دفن میکند،مرگ تحفه است برای کسی که سالها حسرت عشق را کشیده و بعد آن را یافته اما فقط در یک شب از دستش داده.برای یک چنین کسی مرگ غایت آرزوست. 0 5 خانم کاف🌻 1404/2/17 ص خ و ر امید کوره چی 4.1 16 صفحۀ 214 چرا عشق اینطوری است؛یا به آن نمیرسی یا وقتی میرسی که او میرود! عشق به سایه میماند که هرچه بدوی به آن نمیرسی و محال است با سایهات یکی شوی مگر در پاشیدگی نور مطلق و فنای محض... 0 6 خانم کاف🌻 1404/1/24 ص خ و ر امید کوره چی 4.1 16 صفحۀ 25 میدانستم این حرص چیز خوبی نیست اما خدانکند وسوسهای بشود همه فکر و ذکرت،تا تسلیمش نشوی محال است رهایت کند. 1 3 مژده ظهرابی دهدزی 1403/1/21 ص خ و ر امید کوره چی 4.1 16 صفحۀ 1 0 1