بریده‌ای از کتاب ص خ و ر اثر امید کوره چی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 180

اگر نمیدانی بدان،تقدیر حسود است و بخیل؛که اگر مرگ را هم بخواهی آن را از تو دریغ می‌کند چه رسد به عشق!اصلا مگر تقدیر بخیل برمی‌تابد که عاشقی شبی را در آغوش معشوق صبح کند!و قسم به آن که خورشید را از مشرق بر‌می‌آرد و در مغرب دفن می‌کند،مرگ تحفه‌ است برای کسی که سال‌ها حسرت عشق را کشیده و بعد آن را یافته اما فقط در یک شب از دستش داده.برای یک چنین کسی مرگ غایت آرزوست.

اگر نمیدانی بدان،تقدیر حسود است و بخیل؛که اگر مرگ را هم بخواهی آن را از تو دریغ می‌کند چه رسد به عشق!اصلا مگر تقدیر بخیل برمی‌تابد که عاشقی شبی را در آغوش معشوق صبح کند!و قسم به آن که خورشید را از مشرق بر‌می‌آرد و در مغرب دفن می‌کند،مرگ تحفه‌ است برای کسی که سال‌ها حسرت عشق را کشیده و بعد آن را یافته اما فقط در یک شب از دستش داده.برای یک چنین کسی مرگ غایت آرزوست.

13

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.