بریده کتابهای فلسفه تنهایی کیانی 1402/6/25 فلسفه تنهایی لارس اسوندسن 3.9 28 صفحۀ 162 پس روشن است که فرد تا آن حد که میتواند شخصیتش را تغییر بدهد مسئول شخصیتش است. 0 10 Kowsar 1403/3/27 فلسفه تنهایی لارس اسوندسن 3.9 28 صفحۀ 121 عشق برای آنکه باشد و بماند باید در طول زمان برای آن بنیان تازه ای فراهم آورد. 0 20 yasaman 1402/12/10 فلسفه ی تنهایی لارس اسوندسن 3.9 28 صفحۀ 120 امروزه، در مقایسه با مردان ، زنان بیشتری تنها زندگی میکنند .زنانی که تنها زندگی میکنند در مقایسه با مردانی که تنها زندگی میکنند به مراتب بیشتر این شرایط زندگی را ادامه می دهند، گرچه که این دو گروه ، با تجربه ای که از تنها زندگی کردن دارند، به احتمال بیشتر به همین زندگی تکی ادامه می دهند و کمتر میل دارند تا با کسی هم خانه شوند. 0 5 احمد نجاری 1403/3/5 فلسفه تنهایی لارس اسوندسن 3.9 28 صفحۀ 28 آنچه درباره تنهایی مهم است شمار افرادی نیست که دوروبر آدم هستند، بلکه احساسی است که فرد از رابطه اش با دیگران دارد. 0 54 yasaman 1402/11/28 فلسفه ی تنهایی لارس اسوندسن 3.9 28 صفحۀ 27 0 10 کیانی 1402/6/25 فلسفه تنهایی لارس اسوندسن 3.9 28 صفحۀ 164 درک شما از خودتان همیشه خیلی فرق دارد با نحوه ی درک بقیه از شما و شما علی الدوام به این تفاوت آگاهی دارید.هرکس در افکار و تجربیاتش خودش را طوری میبیند و میشناسد که احدی دیگر نمیتواند. 0 34 Kowsar 1403/3/26 فلسفه تنهایی لارس اسوندسن 3.9 28 صفحۀ 96 وقتی در ها را به روی دیگران می بندیم در واقع خودمان را در درون خودمان محبوس می کنیم، و آنچه به احتمال زیاد در آن درون منتظر ماست تنهایی است. 0 30 yasaman 1402/11/28 فلسفه ی تنهایی لارس اسوندسن 3.9 28 صفحۀ 61 ادم های تنها بیشتر خودشان دلشان میخواهد تنها باشند ،چون نمیخواهد بهای روحی و روانی با دیگران بودن را بپردازند. آنها به آدم ها آلرژی دارند و ازشان زیادی متأثر میشوند. 0 4 Kowsar 1403/4/2 فلسفه تنهایی لارس اسوندسن 3.9 28 صفحۀ 154 اینقدر دل مشغول این نباش که جهانیان با تو چه می گویند، مهم تر این است که خودت با خودت چه می گویی. در خودت فروشو، اما پیشتر آماده باش که خودت را در آنجا دریابی: احمقانه است که خودت را به دست خودت بسپاری اگر که مهار خودت در دست خودت نیست. آدمی در تنهایی هم می تواند راه گم کند همچنان که در مصاحبت و معاشرت دیگری. 0 17 Kowsar 1403/3/27 فلسفه تنهایی لارس اسوندسن 3.9 28 صفحۀ 125 هر رابطهای به هر حال همیشه در جنبش و تغییر است چون افراد دخیل در آن رابطه خودشان همیشه در جنبش و تغییر هستند. و حتی اگر احساس تعلقی فوق العاده عمیق به دیگری داشته باشیم، همیشه نوعی فاصله و نوعی تنهایی در این میان هست که باید به آن احترام گذاشت. 0 7 Zahra 1403/4/7 فلسفه تنهایی لارس اسوندسن 3.9 28 صفحۀ 96 0 1 Kowsar 1403/3/23 فلسفه تنهایی لارس اسوندسن 3.9 28 صفحۀ 19 حالا دیگر کل اعتقادم در زندگی مبتنی بر این باور است که تنهایی پدیده ای نادر و غریب، مختص من و یک مشت آدم تنها شبیه من نیست، بلکه واقعیتی محوری و گریزناپذیر در هستی بشری است. اگر به معاینهٔ لحظات، افعال، و گفتار آدم های جورواجور بنشینیم _و نه فقط غم و شور بزرگترین شاعران، بلکه ناخشنودی عظیم آدم های معمولی، آنگونه که از فحش ها و نفرین ها و ناسزاها و توهین ها و دیگر کلمات درشت و خشنشان بر می آید که الی الابد گوش هایمان را به هنگام عبور از کنار فوج فوج آدم ها در خیابان ها می خراشد_ می بینیم که همه شان از یک چیز در عذابند. همه شان در نهایت از تنهایی است که می نالند. 2 6 yasaman 1402/11/28 فلسفه ی تنهایی لارس اسوندسن 3.9 28 صفحۀ 28 ما تنها به دنیا می آییم ،تنها زندگی میکنیم و در تنهایی میمیریم. همه ی ما یک (خود )داریم که خودش را درک میکند و واقف است بر جدایی اش از دیگران. 1 20 فاطمه بیگدلو 1402/6/10 فلسفه ی تنهایی لارس اسوندسن 3.9 28 صفحۀ 156 شیرین است انزوا، اگر راه بازگشت به دیگران باز بماند همیشه، هر چه باشد،فروغ هر کسی فقط برای خودش نیست. 0 18 yasaman 1402/12/10 فلسفه ی تنهایی لارس اسوندسن 3.9 28 صفحۀ 101 عاشق شدن بخش مهمی از عشق است، اما تنها بخشی از آن است. 0 3 پنگوئنِ بزرگ. 1402/12/18 فلسفه تنهایی لارس اسوندسن 3.9 28 صفحۀ 36 تجربهٔ تنهایی متافیزیکی مربوط به تنهایی شناختی است. به این معنا که ما هرگز نمیتوانیم حرفمان را بهدیگری بفهمانیم یا حرف دیگری را بفهمیم و بنابراین قطعا دیگران نمیتوانند مارا بفهمند. 0 1 yasaman 1402/12/12 فلسفه ی تنهایی لارس اسوندسن 3.9 28 صفحۀ 149 نوع بشر تنهاست و باید این درد تنهایی را تجربه کند تا بتواند جایگاهش را در این عالم به جا بیاورد.با این حال زندگی همیشه در بودن کنار دیگران محقق می شود. 1 10 Mr.Ebrahimi 1402/10/18 فلسفه تنهایی لارس اسوندسن 3.9 28 صفحۀ 14 تنهایی به معنای عدم وجود جمع و گروه نیست بلکه بیشتر مبیّن این است که ایدهآلی که از جمع و گروه در ذهن داریم محقق نشده است. اگر موجوداتی اجتماعی نبودیم، تنهایی هم وجود نداشت. 0 24 سارا عاشوری 1402/10/11 فلسفه تنهایی لارس اسوندسن 3.9 28 صفحۀ 111 همهمان در طول حیات به نوعی از تنهایی محکومیم، اما این تنهایی میتواند تنهاییِ تنهایان دیگر را دریابد. پس همهمان آنقدرها هم تنها نیستیم. 0 33 پنگوئنِ بزرگ. 1402/12/18 فلسفه تنهایی لارس اسوندسن 3.9 28 صفحۀ 68 بر فرض اگر همه نیروها و عناصر طبیعت دست به دست هم بدهند تا در خدمت و فرمان یک نفر باشند، اگر خورشید هم به فرمان این یک نفر برآید و فرورود، اگر دریاها و رودها به میل او بخروشند و جاری، شوند و اگر زمین به خودی خود همه خواستهها و مایحتاج مطلوب او را فراهم آورد باز او درمانده و بیچاره خواهد بود تا زمانی که دست کم یک نفر را داشته باشد که شادیاش را با او قسمت کند و از احترام و دوستی او برخوردار شود. 0 0
بریده کتابهای فلسفه تنهایی کیانی 1402/6/25 فلسفه تنهایی لارس اسوندسن 3.9 28 صفحۀ 162 پس روشن است که فرد تا آن حد که میتواند شخصیتش را تغییر بدهد مسئول شخصیتش است. 0 10 Kowsar 1403/3/27 فلسفه تنهایی لارس اسوندسن 3.9 28 صفحۀ 121 عشق برای آنکه باشد و بماند باید در طول زمان برای آن بنیان تازه ای فراهم آورد. 0 20 yasaman 1402/12/10 فلسفه ی تنهایی لارس اسوندسن 3.9 28 صفحۀ 120 امروزه، در مقایسه با مردان ، زنان بیشتری تنها زندگی میکنند .زنانی که تنها زندگی میکنند در مقایسه با مردانی که تنها زندگی میکنند به مراتب بیشتر این شرایط زندگی را ادامه می دهند، گرچه که این دو گروه ، با تجربه ای که از تنها زندگی کردن دارند، به احتمال بیشتر به همین زندگی تکی ادامه می دهند و کمتر میل دارند تا با کسی هم خانه شوند. 0 5 احمد نجاری 1403/3/5 فلسفه تنهایی لارس اسوندسن 3.9 28 صفحۀ 28 آنچه درباره تنهایی مهم است شمار افرادی نیست که دوروبر آدم هستند، بلکه احساسی است که فرد از رابطه اش با دیگران دارد. 0 54 yasaman 1402/11/28 فلسفه ی تنهایی لارس اسوندسن 3.9 28 صفحۀ 27 0 10 کیانی 1402/6/25 فلسفه تنهایی لارس اسوندسن 3.9 28 صفحۀ 164 درک شما از خودتان همیشه خیلی فرق دارد با نحوه ی درک بقیه از شما و شما علی الدوام به این تفاوت آگاهی دارید.هرکس در افکار و تجربیاتش خودش را طوری میبیند و میشناسد که احدی دیگر نمیتواند. 0 34 Kowsar 1403/3/26 فلسفه تنهایی لارس اسوندسن 3.9 28 صفحۀ 96 وقتی در ها را به روی دیگران می بندیم در واقع خودمان را در درون خودمان محبوس می کنیم، و آنچه به احتمال زیاد در آن درون منتظر ماست تنهایی است. 0 30 yasaman 1402/11/28 فلسفه ی تنهایی لارس اسوندسن 3.9 28 صفحۀ 61 ادم های تنها بیشتر خودشان دلشان میخواهد تنها باشند ،چون نمیخواهد بهای روحی و روانی با دیگران بودن را بپردازند. آنها به آدم ها آلرژی دارند و ازشان زیادی متأثر میشوند. 0 4 Kowsar 1403/4/2 فلسفه تنهایی لارس اسوندسن 3.9 28 صفحۀ 154 اینقدر دل مشغول این نباش که جهانیان با تو چه می گویند، مهم تر این است که خودت با خودت چه می گویی. در خودت فروشو، اما پیشتر آماده باش که خودت را در آنجا دریابی: احمقانه است که خودت را به دست خودت بسپاری اگر که مهار خودت در دست خودت نیست. آدمی در تنهایی هم می تواند راه گم کند همچنان که در مصاحبت و معاشرت دیگری. 0 17 Kowsar 1403/3/27 فلسفه تنهایی لارس اسوندسن 3.9 28 صفحۀ 125 هر رابطهای به هر حال همیشه در جنبش و تغییر است چون افراد دخیل در آن رابطه خودشان همیشه در جنبش و تغییر هستند. و حتی اگر احساس تعلقی فوق العاده عمیق به دیگری داشته باشیم، همیشه نوعی فاصله و نوعی تنهایی در این میان هست که باید به آن احترام گذاشت. 0 7 Zahra 1403/4/7 فلسفه تنهایی لارس اسوندسن 3.9 28 صفحۀ 96 0 1 Kowsar 1403/3/23 فلسفه تنهایی لارس اسوندسن 3.9 28 صفحۀ 19 حالا دیگر کل اعتقادم در زندگی مبتنی بر این باور است که تنهایی پدیده ای نادر و غریب، مختص من و یک مشت آدم تنها شبیه من نیست، بلکه واقعیتی محوری و گریزناپذیر در هستی بشری است. اگر به معاینهٔ لحظات، افعال، و گفتار آدم های جورواجور بنشینیم _و نه فقط غم و شور بزرگترین شاعران، بلکه ناخشنودی عظیم آدم های معمولی، آنگونه که از فحش ها و نفرین ها و ناسزاها و توهین ها و دیگر کلمات درشت و خشنشان بر می آید که الی الابد گوش هایمان را به هنگام عبور از کنار فوج فوج آدم ها در خیابان ها می خراشد_ می بینیم که همه شان از یک چیز در عذابند. همه شان در نهایت از تنهایی است که می نالند. 2 6 yasaman 1402/11/28 فلسفه ی تنهایی لارس اسوندسن 3.9 28 صفحۀ 28 ما تنها به دنیا می آییم ،تنها زندگی میکنیم و در تنهایی میمیریم. همه ی ما یک (خود )داریم که خودش را درک میکند و واقف است بر جدایی اش از دیگران. 1 20 فاطمه بیگدلو 1402/6/10 فلسفه ی تنهایی لارس اسوندسن 3.9 28 صفحۀ 156 شیرین است انزوا، اگر راه بازگشت به دیگران باز بماند همیشه، هر چه باشد،فروغ هر کسی فقط برای خودش نیست. 0 18 yasaman 1402/12/10 فلسفه ی تنهایی لارس اسوندسن 3.9 28 صفحۀ 101 عاشق شدن بخش مهمی از عشق است، اما تنها بخشی از آن است. 0 3 پنگوئنِ بزرگ. 1402/12/18 فلسفه تنهایی لارس اسوندسن 3.9 28 صفحۀ 36 تجربهٔ تنهایی متافیزیکی مربوط به تنهایی شناختی است. به این معنا که ما هرگز نمیتوانیم حرفمان را بهدیگری بفهمانیم یا حرف دیگری را بفهمیم و بنابراین قطعا دیگران نمیتوانند مارا بفهمند. 0 1 yasaman 1402/12/12 فلسفه ی تنهایی لارس اسوندسن 3.9 28 صفحۀ 149 نوع بشر تنهاست و باید این درد تنهایی را تجربه کند تا بتواند جایگاهش را در این عالم به جا بیاورد.با این حال زندگی همیشه در بودن کنار دیگران محقق می شود. 1 10 Mr.Ebrahimi 1402/10/18 فلسفه تنهایی لارس اسوندسن 3.9 28 صفحۀ 14 تنهایی به معنای عدم وجود جمع و گروه نیست بلکه بیشتر مبیّن این است که ایدهآلی که از جمع و گروه در ذهن داریم محقق نشده است. اگر موجوداتی اجتماعی نبودیم، تنهایی هم وجود نداشت. 0 24 سارا عاشوری 1402/10/11 فلسفه تنهایی لارس اسوندسن 3.9 28 صفحۀ 111 همهمان در طول حیات به نوعی از تنهایی محکومیم، اما این تنهایی میتواند تنهاییِ تنهایان دیگر را دریابد. پس همهمان آنقدرها هم تنها نیستیم. 0 33 پنگوئنِ بزرگ. 1402/12/18 فلسفه تنهایی لارس اسوندسن 3.9 28 صفحۀ 68 بر فرض اگر همه نیروها و عناصر طبیعت دست به دست هم بدهند تا در خدمت و فرمان یک نفر باشند، اگر خورشید هم به فرمان این یک نفر برآید و فرورود، اگر دریاها و رودها به میل او بخروشند و جاری، شوند و اگر زمین به خودی خود همه خواستهها و مایحتاج مطلوب او را فراهم آورد باز او درمانده و بیچاره خواهد بود تا زمانی که دست کم یک نفر را داشته باشد که شادیاش را با او قسمت کند و از احترام و دوستی او برخوردار شود. 0 0