بریدههای کتاب استبداد شایستگی: چه بر سر خیر عمومی آمده است؟ فاطمه فرهنگ 1404/1/31 استبداد شایستگی: چه بر سر خیر عمومی آمده است؟ مایکل جی. سندل 4.3 2 صفحۀ 93 0 0 داود 1404/5/15 استبداد شایستگی: چه بر سر خیر عمومی آمده است؟ مایکل جی. سندل 4.3 2 صفحۀ 123 اگر شایسته سالاری یک امید است، پس آن هایی که جا میمانند همیشه میتوانند سیستم را متهم کنند؛ اما اگر شایسته سالاری یک واقعیت است، آن هایی که جا میمانند فقط میتوانند خودشان را متهم کنند. 0 0 داود 1404/5/15 استبداد شایستگی: چه بر سر خیر عمومی آمده است؟ مایکل جی. سندل 4.3 2 صفحۀ 136 وقتی شایسته سالاران به کارگران میگویند تحصیلات ناکافی آنها مسبب بدبختی هایشان است، وجهه اخلاقی به موفقیت و شکست میدهند و ناخواسته مدرک گرایی را ترویج میکنند. تعصب مدرک گرایی و ساختن سلاح از مدرک دانشگاهی یکی از علائم تکبر شایسته سالارانه است. 0 0 داود 1404/5/15 استبداد شایستگی: چه بر سر خیر عمومی آمده است؟ مایکل جی. سندل 4.3 2 صفحۀ 157 چرا اینگونه فرض میکنیم که استعداد هایمان سرنوشت ما را رقم میزند و اینکه استحقاق یا شایستگی پاداش هایی را داریم که ثمره تلاش و استعداد هایمان است؟ به ۲ دلیل میتوان این فرضیه را به چالش کشید. اول اینکه برخورداری من از فلان استعداد دست خودم نیست بلکه صرفا وابسته به شانس است. دوم اینکه اکر در جامعه ای زندگی میکنم که استعداد هایی که بطور شانسی از آن برخوردارم پاداش میدهد، حق ندارم به خودم ببالم. بخش زیادی از جذابیت باور شایسته سالارانه در این اندیشه نهفته است که موفقیت مان دست خودمان است و این تصویر رهایی بخش است از این حیث که ادمیزاد را موجودی خودساخته، نویسنده سرنوشت خویش و ارباب تقدیر خویش میداند و موجب رضایت فردی میشود. 0 0 فاطمه فرهنگ 1404/2/12 استبداد شایستگی: چه بر سر خیر عمومی آمده است؟ مایکل جی. سندل 4.3 2 صفحۀ 176 ... برخورداری از بینش و بصیرت دربارهی اینکه منزلت فرد حساب و کتاب اخلاقی ندارد، بیشک یک مزیت خاص دارد؛ در واقع مانع از این باور در برندگان و بازندگان میشود که مستحق اقبال خود در زندگی هستند. این به معنای توجیه نظام طبقاتی نیست، گرچه پرده از یک ویژگی متناقض نظام شایستهسالاری برمیدارد. تخصیص مشاغل و فرصتها بر مبنای شایستگی، نابرابری را کاهش نمیدهد؛ بلکه به نابرابری برای سازگاری با قابلیت شکل جدیدی میدهد. چنین پیکربندی مجددی، این فرض را ایجاد میکند که افراد آنچه را لیاقتشان است، به دست میآورند و این فرض شکاف بین دارا و ندار را عمیقتر میکند. 0 0
بریدههای کتاب استبداد شایستگی: چه بر سر خیر عمومی آمده است؟ فاطمه فرهنگ 1404/1/31 استبداد شایستگی: چه بر سر خیر عمومی آمده است؟ مایکل جی. سندل 4.3 2 صفحۀ 93 0 0 داود 1404/5/15 استبداد شایستگی: چه بر سر خیر عمومی آمده است؟ مایکل جی. سندل 4.3 2 صفحۀ 123 اگر شایسته سالاری یک امید است، پس آن هایی که جا میمانند همیشه میتوانند سیستم را متهم کنند؛ اما اگر شایسته سالاری یک واقعیت است، آن هایی که جا میمانند فقط میتوانند خودشان را متهم کنند. 0 0 داود 1404/5/15 استبداد شایستگی: چه بر سر خیر عمومی آمده است؟ مایکل جی. سندل 4.3 2 صفحۀ 136 وقتی شایسته سالاران به کارگران میگویند تحصیلات ناکافی آنها مسبب بدبختی هایشان است، وجهه اخلاقی به موفقیت و شکست میدهند و ناخواسته مدرک گرایی را ترویج میکنند. تعصب مدرک گرایی و ساختن سلاح از مدرک دانشگاهی یکی از علائم تکبر شایسته سالارانه است. 0 0 داود 1404/5/15 استبداد شایستگی: چه بر سر خیر عمومی آمده است؟ مایکل جی. سندل 4.3 2 صفحۀ 157 چرا اینگونه فرض میکنیم که استعداد هایمان سرنوشت ما را رقم میزند و اینکه استحقاق یا شایستگی پاداش هایی را داریم که ثمره تلاش و استعداد هایمان است؟ به ۲ دلیل میتوان این فرضیه را به چالش کشید. اول اینکه برخورداری من از فلان استعداد دست خودم نیست بلکه صرفا وابسته به شانس است. دوم اینکه اکر در جامعه ای زندگی میکنم که استعداد هایی که بطور شانسی از آن برخوردارم پاداش میدهد، حق ندارم به خودم ببالم. بخش زیادی از جذابیت باور شایسته سالارانه در این اندیشه نهفته است که موفقیت مان دست خودمان است و این تصویر رهایی بخش است از این حیث که ادمیزاد را موجودی خودساخته، نویسنده سرنوشت خویش و ارباب تقدیر خویش میداند و موجب رضایت فردی میشود. 0 0 فاطمه فرهنگ 1404/2/12 استبداد شایستگی: چه بر سر خیر عمومی آمده است؟ مایکل جی. سندل 4.3 2 صفحۀ 176 ... برخورداری از بینش و بصیرت دربارهی اینکه منزلت فرد حساب و کتاب اخلاقی ندارد، بیشک یک مزیت خاص دارد؛ در واقع مانع از این باور در برندگان و بازندگان میشود که مستحق اقبال خود در زندگی هستند. این به معنای توجیه نظام طبقاتی نیست، گرچه پرده از یک ویژگی متناقض نظام شایستهسالاری برمیدارد. تخصیص مشاغل و فرصتها بر مبنای شایستگی، نابرابری را کاهش نمیدهد؛ بلکه به نابرابری برای سازگاری با قابلیت شکل جدیدی میدهد. چنین پیکربندی مجددی، این فرض را ایجاد میکند که افراد آنچه را لیاقتشان است، به دست میآورند و این فرض شکاف بین دارا و ندار را عمیقتر میکند. 0 0