بریدهای از کتاب استبداد شایستگی: چه بر سر خیر عمومی آمده است؟ اثر مایکل جی. سندل
3 روز پیش
صفحۀ 157
چرا اینگونه فرض میکنیم که استعداد هایمان سرنوشت ما را رقم میزند و اینکه استحقاق یا شایستگی پاداش هایی را داریم که ثمره تلاش و استعداد هایمان است؟ به ۲ دلیل میتوان این فرضیه را به چالش کشید. اول اینکه برخورداری من از فلان استعداد دست خودم نیست بلکه صرفا وابسته به شانس است. دوم اینکه اکر در جامعه ای زندگی میکنم که استعداد هایی که بطور شانسی از آن برخوردارم پاداش میدهد، حق ندارم به خودم ببالم. بخش زیادی از جذابیت باور شایسته سالارانه در این اندیشه نهفته است که موفقیت مان دست خودمان است و این تصویر رهایی بخش است از این حیث که ادمیزاد را موجودی خودساخته، نویسنده سرنوشت خویش و ارباب تقدیر خویش میداند و موجب رضایت فردی میشود.
چرا اینگونه فرض میکنیم که استعداد هایمان سرنوشت ما را رقم میزند و اینکه استحقاق یا شایستگی پاداش هایی را داریم که ثمره تلاش و استعداد هایمان است؟ به ۲ دلیل میتوان این فرضیه را به چالش کشید. اول اینکه برخورداری من از فلان استعداد دست خودم نیست بلکه صرفا وابسته به شانس است. دوم اینکه اکر در جامعه ای زندگی میکنم که استعداد هایی که بطور شانسی از آن برخوردارم پاداش میدهد، حق ندارم به خودم ببالم. بخش زیادی از جذابیت باور شایسته سالارانه در این اندیشه نهفته است که موفقیت مان دست خودمان است و این تصویر رهایی بخش است از این حیث که ادمیزاد را موجودی خودساخته، نویسنده سرنوشت خویش و ارباب تقدیر خویش میداند و موجب رضایت فردی میشود.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.