بریدههای کتاب صدای آرچر نیایش 1403/12/25 صدای آرچر میا شریدن 0.2 66 صفحۀ 110 گاهی اوقات سکوتی همراه با درک، بهتر از مشتی کلمات بی معنی است. 0 3 khatere 1403/6/10 صدای آرچر میا شریدن 0.2 66 صفحۀ 216 "خندهاش مانند هدیه نادری بود که به من میداد. لبخندش را قاپ زدم و جایی در درونم پنهان کردم" 0 6 bookworm:] 1404/4/20 صدای آرچر میا شریدن 0.2 66 صفحۀ 129 شاید هنگامی که پای غم و عذابی بهمیان میآمد که خودمان را مسئولش میدانستیم،هیچ درست و غلط،یا سیاه و سپیدی وجود نداشت؛شاید تمام آنچه وجود داشت فقط گسترده ای از طیف خاکستری بود. 0 2 bookworm:] 1404/4/20 صدای آرچر میا شریدن 0.2 66 صفحۀ 177 چشمهایش همه آن چیزی را که صدایش نمیتوانست، به من گفت.ما هزاران کلمه باهم حرف زدیم،بیآنکه واژهای گفته باشیم. 0 6 bookworm:] 1404/4/21 صدای آرچر میا شریدن 0.2 66 صفحۀ 185 لبخند زد و چشمهایش تمام چیزهایی را که دست هایش به خاطر نگهداشتن من قادر به گفتن نبودند،گفت. 0 2 bookworm:] 1404/4/21 صدای آرچر میا شریدن 0.2 66 صفحۀ 185 داشتم عاشق مرد زیبای بیصدایی میشدم که به من زل زده بود... البته اگر همین حالا عاشقش نشده باشم... 0 4 bookworm:] 1404/4/21 صدای آرچر میا شریدن 0.2 66 صفحۀ 222 من قلبش،افکارش و خودش را داشتم.این ها از کافی هم بیشتر بود.در حقیقت او همه چیز بود. 0 3 bookworm:] 1404/4/21 صدای آرچر میا شریدن 0.2 66 صفحۀ 222 آرچر با زبان اشاره گفت: تو همه چیز منی بری. 0 0 bookworm:] 1404/4/21 صدای آرچر میا شریدن 0.2 66 صفحۀ 269 عشق ورزیدن به یک انسان دیگر همیشه به این معناست که روحت را برایش آشکار کنی. 0 7 bookworm:] 1404/4/21 صدای آرچر میا شریدن 0.2 66 صفحۀ 300 گاهی اوقات ترس بهترین قسمت وجود ما رو ازمون میگیره 0 2 bookworm:] 1404/4/21 صدای آرچر میا شریدن 0.2 66 صفحۀ 313 0 1 bookworm:] 1404/4/21 صدای آرچر میا شریدن 0.2 66 صفحۀ 344 0 2 bookworm:] 1404/4/21 صدای آرچر میا شریدن 0.2 66 صفحۀ 349 به نظر من عشق یه مفهومه و هرکس برای اون چیزی که حس و مفهوم عشق رو براش میسازه کلمه منحصر بفردی داره.کلمه من برای عشق،بریه. 0 2 bookworm:] 1404/4/21 صدای آرچر میا شریدن 0.2 66 صفحۀ 368 صدای آرچر هیل یکی از زیباترین چیزها در این دنیای وحشی بود. 0 0 bookworm:] 1404/4/21 صدای آرچر میا شریدن 0.2 66 صفحۀ 372 حالا،با وجود تمام شلوغی ها و مشغله های زندگی،با وجود شغل من و تجارت کترینگ بری،هرشب پیش از آنکه به خواب بروم،به خود یادآوری میکنم که بهسوی همسرم برگردم و بی صدا بگویم:فقط تو،همیشه فقط تو. بعد عشقش به آهستگی مرا دربر میگیرد،تصرف میکند،نگاه میدارد و به یادم میآورد که بلند ترین واژه ها آنهایی هستند که ما زندگیشان میکنیم. 0 0 اِلینآ📚 1404/4/27 صدای آرچر میا شریدن 0.2 66 صفحۀ 67 خدایا، درد همچون هیولایی که در تاریکی زیر تختم زنده میشد، داشت تمام تنم را میگرفت. 0 1 اِلینآ📚 1404/4/27 صدای آرچر میا شریدن 0.2 66 صفحۀ 79 آن شب خندان به تخت رفتم و با امیدواری به این فکر کردم که شاید، فقط شاید صبح هم خندان بیدار شوم. 0 5 اِلینآ📚 1404/4/28 صدای آرچر میا شریدن 0.2 66 صفحۀ 127 بازوهایم به خاطر اینکه بری را مدتی طولانی در یک حالت نگه داشته بودم، کوفته و دردناک بود؛ اما اهمیتی نداشت. اگر فکر میکردم برایش خوب است و به این کار نیاز دارد، تمام شب در همان حالت میماندم. 0 4 اِلینآ📚 1404/4/28 صدای آرچر میا شریدن 0.2 66 صفحۀ 177 -چشمهایش همهی آن چیزی را که صدایش نمیتوانست، به من گفت. ما هزاران کلمه با هم حرف زدیم، بی آنکه واژهای گفته باشیم- 0 2 اِلینآ📚 1404/4/28 صدای آرچر میا شریدن 0.2 66 صفحۀ 224 -آنها فقط رفتارهای خاص آرچر بود، آرچر بودنش بود، و به نوعی همان باعث میشد برای من جذابتر باشد- 0 1
بریدههای کتاب صدای آرچر نیایش 1403/12/25 صدای آرچر میا شریدن 0.2 66 صفحۀ 110 گاهی اوقات سکوتی همراه با درک، بهتر از مشتی کلمات بی معنی است. 0 3 khatere 1403/6/10 صدای آرچر میا شریدن 0.2 66 صفحۀ 216 "خندهاش مانند هدیه نادری بود که به من میداد. لبخندش را قاپ زدم و جایی در درونم پنهان کردم" 0 6 bookworm:] 1404/4/20 صدای آرچر میا شریدن 0.2 66 صفحۀ 129 شاید هنگامی که پای غم و عذابی بهمیان میآمد که خودمان را مسئولش میدانستیم،هیچ درست و غلط،یا سیاه و سپیدی وجود نداشت؛شاید تمام آنچه وجود داشت فقط گسترده ای از طیف خاکستری بود. 0 2 bookworm:] 1404/4/20 صدای آرچر میا شریدن 0.2 66 صفحۀ 177 چشمهایش همه آن چیزی را که صدایش نمیتوانست، به من گفت.ما هزاران کلمه باهم حرف زدیم،بیآنکه واژهای گفته باشیم. 0 6 bookworm:] 1404/4/21 صدای آرچر میا شریدن 0.2 66 صفحۀ 185 لبخند زد و چشمهایش تمام چیزهایی را که دست هایش به خاطر نگهداشتن من قادر به گفتن نبودند،گفت. 0 2 bookworm:] 1404/4/21 صدای آرچر میا شریدن 0.2 66 صفحۀ 185 داشتم عاشق مرد زیبای بیصدایی میشدم که به من زل زده بود... البته اگر همین حالا عاشقش نشده باشم... 0 4 bookworm:] 1404/4/21 صدای آرچر میا شریدن 0.2 66 صفحۀ 222 من قلبش،افکارش و خودش را داشتم.این ها از کافی هم بیشتر بود.در حقیقت او همه چیز بود. 0 3 bookworm:] 1404/4/21 صدای آرچر میا شریدن 0.2 66 صفحۀ 222 آرچر با زبان اشاره گفت: تو همه چیز منی بری. 0 0 bookworm:] 1404/4/21 صدای آرچر میا شریدن 0.2 66 صفحۀ 269 عشق ورزیدن به یک انسان دیگر همیشه به این معناست که روحت را برایش آشکار کنی. 0 7 bookworm:] 1404/4/21 صدای آرچر میا شریدن 0.2 66 صفحۀ 300 گاهی اوقات ترس بهترین قسمت وجود ما رو ازمون میگیره 0 2 bookworm:] 1404/4/21 صدای آرچر میا شریدن 0.2 66 صفحۀ 313 0 1 bookworm:] 1404/4/21 صدای آرچر میا شریدن 0.2 66 صفحۀ 344 0 2 bookworm:] 1404/4/21 صدای آرچر میا شریدن 0.2 66 صفحۀ 349 به نظر من عشق یه مفهومه و هرکس برای اون چیزی که حس و مفهوم عشق رو براش میسازه کلمه منحصر بفردی داره.کلمه من برای عشق،بریه. 0 2 bookworm:] 1404/4/21 صدای آرچر میا شریدن 0.2 66 صفحۀ 368 صدای آرچر هیل یکی از زیباترین چیزها در این دنیای وحشی بود. 0 0 bookworm:] 1404/4/21 صدای آرچر میا شریدن 0.2 66 صفحۀ 372 حالا،با وجود تمام شلوغی ها و مشغله های زندگی،با وجود شغل من و تجارت کترینگ بری،هرشب پیش از آنکه به خواب بروم،به خود یادآوری میکنم که بهسوی همسرم برگردم و بی صدا بگویم:فقط تو،همیشه فقط تو. بعد عشقش به آهستگی مرا دربر میگیرد،تصرف میکند،نگاه میدارد و به یادم میآورد که بلند ترین واژه ها آنهایی هستند که ما زندگیشان میکنیم. 0 0 اِلینآ📚 1404/4/27 صدای آرچر میا شریدن 0.2 66 صفحۀ 67 خدایا، درد همچون هیولایی که در تاریکی زیر تختم زنده میشد، داشت تمام تنم را میگرفت. 0 1 اِلینآ📚 1404/4/27 صدای آرچر میا شریدن 0.2 66 صفحۀ 79 آن شب خندان به تخت رفتم و با امیدواری به این فکر کردم که شاید، فقط شاید صبح هم خندان بیدار شوم. 0 5 اِلینآ📚 1404/4/28 صدای آرچر میا شریدن 0.2 66 صفحۀ 127 بازوهایم به خاطر اینکه بری را مدتی طولانی در یک حالت نگه داشته بودم، کوفته و دردناک بود؛ اما اهمیتی نداشت. اگر فکر میکردم برایش خوب است و به این کار نیاز دارد، تمام شب در همان حالت میماندم. 0 4 اِلینآ📚 1404/4/28 صدای آرچر میا شریدن 0.2 66 صفحۀ 177 -چشمهایش همهی آن چیزی را که صدایش نمیتوانست، به من گفت. ما هزاران کلمه با هم حرف زدیم، بی آنکه واژهای گفته باشیم- 0 2 اِلینآ📚 1404/4/28 صدای آرچر میا شریدن 0.2 66 صفحۀ 224 -آنها فقط رفتارهای خاص آرچر بود، آرچر بودنش بود، و به نوعی همان باعث میشد برای من جذابتر باشد- 0 1