بریده کتابهای صدای آرچر زینب 1402/11/19 صدای آرچر میا شریدن 4.2 31 صفحۀ 325 1 16 Aron Warner 1403/5/26 صدای آرچر میا شریدن 4.2 31 صفحۀ 274 فقط ادای اسمم در دست هایش به قدری زیبا و دوست داشتنی بود که قلبم را سبک کرد 0 4 melika.R 1403/4/30 صدای آرچر میا شریدن 4.2 31 صفحۀ 300 گاهی اوقات ترس بهترین قسما وجود ما رو ازمون میگیره 0 4 نازنین مریم:) 1403/6/11 صدای آرچر میا شریدن 4.2 31 صفحۀ 278 عشق ورزیدن به یک انسان دیگر همیشه به این معناست که روحت را برایش آشکار کنی. 0 1 غزل، دختر خوانده حافظ✨:) 1403/8/9 صدای آرچر میا شریدن 4.2 31 صفحۀ 375 بلندترین واژه ها آنهایی هستند که ما زندگیشان می کنیم. 0 19 ℱ𝒶𝓉ℯ𝓂ℯ 1403/5/4 صدای آرچر میا شریدن 4.2 31 صفحۀ 338 <<منو ببر خونه آرچر>> 0 0 fateme 1403/5/1 صدای آرچر میا شریدن 4.2 31 صفحۀ 109 پرسیدم :«تلویزیون داری؟» سر تکان داد. _نه من کتاب دارم... 0 1 نوا 1403/9/15 صدای آرچر میا شریدن 4.2 31 صفحۀ 110 گاهی اوقات سکوتی همراه با درک، بهتر از مشتی کلمات بی معنی بود. 0 1 نوا 1403/9/15 صدای آرچر میا شریدن 4.2 31 صفحۀ 124 پای آدم ها که به میان می آمد کاملا گیج میشدم. ساده تر بود وانمود کنم اصلا وجود ندارند. 0 1 samin⋆ 1403/4/5 صدای آرچر میا شریدن 4.2 31 صفحۀ 313 اتفاق های بد به خاطر این نمی افته که مردم حقشونه.اصلا کار دنیا این جوری نیست.فقط... زندگی همینه. و علی رغم اینکه ما کی هستیم،باید نقشی رو که بهمون داده شده قبول کنیم،هرچند ممکنه افتضاح باشه؛و تمام تلاشمون رو بکنیم تا در هر صورت رو به جلو حرکت کنیم؛که در هر حال عشق بورزیم؛در هر حال شاد باشیم... و ایمان داشته باشیم که ماجراجویی ما هدفی داره 0 1 نازنین مریم:) 1403/6/12 صدای آرچر میا شریدن 4.2 31 صفحۀ 362 ازم خواست کلمه عشق رو به زبان اشاره یادش بدم و من هم اسم تو رو هجی کردم. 0 3 زینب شرقی 1403/3/12 صدای آرچر میا شریدن 4.2 31 صفحۀ 346 ازم فرار نکن. من نمیتونم صدات کنم. خواهش میکنم از من فرار نکن... 2 18 mandana.. 1403/9/14 صدای آرچر میا شریدن 4.2 31 صفحۀ 358 0 1 Alianos 1403/7/12 صدای آرچر میا شریدن 4.2 31 صفحۀ 68 دهانم را باز کردم و جیغ کشیدم،جیغ کشیدم،جیغ کشیدم، اما اتاق ساکت باقی ماند... 0 2 نازنین مریم:) 1403/6/11 صدای آرچر میا شریدن 4.2 31 صفحۀ 282 این برای یه آدم بار سنگینیه بری. اینکه احساس کنی اگه یه نفرو ترک کنی دنیاش تبدیل به خاکستر میشه، بار سنگینیه. 0 2 کتاب گشنه 1403/1/7 صدای آرچر میا شریدن 4.2 31 صفحۀ 351 _سعی کنیم باور کنیم که شاید اونهایی که ترک های بیشتری دارن تابش و درخشندگی بیشتری هم دارن :) 0 18 fateme 1403/5/1 صدای آرچر میا شریدن 4.2 31 صفحۀ 124 من میتوانستم از نمودارهای پیچیدهی معماری سر درآورم؛ اما پای آدمها که به میان میآمد کاملا گیج میشدم. خیلی ساده تر بود وانمود کنم اصلا وجود ندارند... 0 2 نوا 1403/9/15 صدای آرچر میا شریدن 4.2 31 صفحۀ 129 شاید هنگامی که پای غم و عذابی به میان می آمد که خودمان را مسئولش میدانستیم، هیچ درست و غلط، یا سیاه و سپیدی وجود نداشت؛ شاید تمام آنچه وجود داشت فقط گستره ای از طیف خاکستری بود. 0 1 khatere 1403/6/12 صدای آرچر میا شریدن 4.2 31 صفحۀ 361 "چشمهایش همهی آنچیزی را که صدایش نمیتوانست، به من میگفت. ما هزاران کلمه باهم حرف زدیم، بیآنکه واژهای گفته باشیم." 0 1 khatere 1403/6/10 صدای آرچر میا شریدن 4.2 31 صفحۀ 216 "خندهاش مانند هدیه نادری بود که به من میداد. لبخندش را قاپ زدم و جایی در درونم پنهان کردم" 0 1
بریده کتابهای صدای آرچر زینب 1402/11/19 صدای آرچر میا شریدن 4.2 31 صفحۀ 325 1 16 Aron Warner 1403/5/26 صدای آرچر میا شریدن 4.2 31 صفحۀ 274 فقط ادای اسمم در دست هایش به قدری زیبا و دوست داشتنی بود که قلبم را سبک کرد 0 4 melika.R 1403/4/30 صدای آرچر میا شریدن 4.2 31 صفحۀ 300 گاهی اوقات ترس بهترین قسما وجود ما رو ازمون میگیره 0 4 نازنین مریم:) 1403/6/11 صدای آرچر میا شریدن 4.2 31 صفحۀ 278 عشق ورزیدن به یک انسان دیگر همیشه به این معناست که روحت را برایش آشکار کنی. 0 1 غزل، دختر خوانده حافظ✨:) 1403/8/9 صدای آرچر میا شریدن 4.2 31 صفحۀ 375 بلندترین واژه ها آنهایی هستند که ما زندگیشان می کنیم. 0 19 ℱ𝒶𝓉ℯ𝓂ℯ 1403/5/4 صدای آرچر میا شریدن 4.2 31 صفحۀ 338 <<منو ببر خونه آرچر>> 0 0 fateme 1403/5/1 صدای آرچر میا شریدن 4.2 31 صفحۀ 109 پرسیدم :«تلویزیون داری؟» سر تکان داد. _نه من کتاب دارم... 0 1 نوا 1403/9/15 صدای آرچر میا شریدن 4.2 31 صفحۀ 110 گاهی اوقات سکوتی همراه با درک، بهتر از مشتی کلمات بی معنی بود. 0 1 نوا 1403/9/15 صدای آرچر میا شریدن 4.2 31 صفحۀ 124 پای آدم ها که به میان می آمد کاملا گیج میشدم. ساده تر بود وانمود کنم اصلا وجود ندارند. 0 1 samin⋆ 1403/4/5 صدای آرچر میا شریدن 4.2 31 صفحۀ 313 اتفاق های بد به خاطر این نمی افته که مردم حقشونه.اصلا کار دنیا این جوری نیست.فقط... زندگی همینه. و علی رغم اینکه ما کی هستیم،باید نقشی رو که بهمون داده شده قبول کنیم،هرچند ممکنه افتضاح باشه؛و تمام تلاشمون رو بکنیم تا در هر صورت رو به جلو حرکت کنیم؛که در هر حال عشق بورزیم؛در هر حال شاد باشیم... و ایمان داشته باشیم که ماجراجویی ما هدفی داره 0 1 نازنین مریم:) 1403/6/12 صدای آرچر میا شریدن 4.2 31 صفحۀ 362 ازم خواست کلمه عشق رو به زبان اشاره یادش بدم و من هم اسم تو رو هجی کردم. 0 3 زینب شرقی 1403/3/12 صدای آرچر میا شریدن 4.2 31 صفحۀ 346 ازم فرار نکن. من نمیتونم صدات کنم. خواهش میکنم از من فرار نکن... 2 18 mandana.. 1403/9/14 صدای آرچر میا شریدن 4.2 31 صفحۀ 358 0 1 Alianos 1403/7/12 صدای آرچر میا شریدن 4.2 31 صفحۀ 68 دهانم را باز کردم و جیغ کشیدم،جیغ کشیدم،جیغ کشیدم، اما اتاق ساکت باقی ماند... 0 2 نازنین مریم:) 1403/6/11 صدای آرچر میا شریدن 4.2 31 صفحۀ 282 این برای یه آدم بار سنگینیه بری. اینکه احساس کنی اگه یه نفرو ترک کنی دنیاش تبدیل به خاکستر میشه، بار سنگینیه. 0 2 کتاب گشنه 1403/1/7 صدای آرچر میا شریدن 4.2 31 صفحۀ 351 _سعی کنیم باور کنیم که شاید اونهایی که ترک های بیشتری دارن تابش و درخشندگی بیشتری هم دارن :) 0 18 fateme 1403/5/1 صدای آرچر میا شریدن 4.2 31 صفحۀ 124 من میتوانستم از نمودارهای پیچیدهی معماری سر درآورم؛ اما پای آدمها که به میان میآمد کاملا گیج میشدم. خیلی ساده تر بود وانمود کنم اصلا وجود ندارند... 0 2 نوا 1403/9/15 صدای آرچر میا شریدن 4.2 31 صفحۀ 129 شاید هنگامی که پای غم و عذابی به میان می آمد که خودمان را مسئولش میدانستیم، هیچ درست و غلط، یا سیاه و سپیدی وجود نداشت؛ شاید تمام آنچه وجود داشت فقط گستره ای از طیف خاکستری بود. 0 1 khatere 1403/6/12 صدای آرچر میا شریدن 4.2 31 صفحۀ 361 "چشمهایش همهی آنچیزی را که صدایش نمیتوانست، به من میگفت. ما هزاران کلمه باهم حرف زدیم، بیآنکه واژهای گفته باشیم." 0 1 khatere 1403/6/10 صدای آرچر میا شریدن 4.2 31 صفحۀ 216 "خندهاش مانند هدیه نادری بود که به من میداد. لبخندش را قاپ زدم و جایی در درونم پنهان کردم" 0 1