بریده‌ای از کتاب صدای آرچر اثر میا شریدن

khatere

khatere

1403/6/10

بریدۀ کتاب

صفحۀ 216

"خنده‌اش مانند هدیه نادری بود که به من می‌داد. لبخندش را قاپ زدم و جایی در درونم پنهان کردم"

"خنده‌اش مانند هدیه نادری بود که به من می‌داد. لبخندش را قاپ زدم و جایی در درونم پنهان کردم"

11

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.