بریده‌های کتاب پادشاه پریان: پادشاه پلید

《دوست دارم بهت یه عالمه دروغ بگم.》

«اگه تو علت دردی،احتمالا نمیتونی درمون همون درد هم باشی»

«دوباره من رو ببوس. اون قدر من رو ببوس که حالم بد شه»

جود شیرینم.تو عزیز ترین مجازات منی.

کسی که بهش اعتماد کردی،همین‌ حالا هم بهت خیانت کرده.

انتقام شیرینه، ولی بستنی شیرین‌تره.

قدرت.قدرت ،توانایی رسیدن به خواسته هاتونه . قدرت ،توانایی تصمیم گیریه.

اگه تو علت دردی،احتمالا نمیتونی درمون همون درد هم باشی

“Yes, my sweet villain, my darling god… Sweet Jude. You are my dearest punishment”

قدرت. قدرت، توانایی رسیدن به خواسته هاتونه. قدرت، توانایی تصمیم گیریه.)

دستش را روی پایم کشید و گفت«جود از من میترسی؟»

ترین تصویری در آینه است که ممکن بود من باشم و نیستم

((یه لحظه با خودم گفتم نکنه تو به سمتم تیراندازی کردی.)) برایش شکلکی در می آورم((چی باعث شد فکر کنی این کار رو نکردم؟)) نیشخندی میزند(( برای اینکه تیرش به هدف نخورد!))

اون خوب بلده نقش احمق هارو بازی کنه تا هوشش رو پنهان کنه

اگه تو علت دردی،احتمالا نمی‌تونی درمون همون درد هم باشی.

《جود شیرینم ، تو عزیزترین مجازات منی...》

《کاردن ، این کارا در شأن شاه بزرگ نیست!》 《بله شرور شیرین من . خدای عزیزم . من به محض اینکه بتونم ، مثل یه مجسمه ی سنگی با وقار میشم .》 و با این حرف لب هایم را می بوسد!!!

اگه تو علت دردی، احتمالا نمی‌تونی درمون درد هم باشی...