بریدههای کتاب بریدا paku 5 روز پیش بریدا پائولو کوئیلو 2.9 2 صفحۀ 103 در شب اعصار، موقعی که از هم جدا شدیم یکی از بخش های وجود مسؤول نگهبانی معرفت شد: مرد. او به قابلیت درک کشاورزی، طبیعت و حرکات ستارگان در آسمان رسید. این معرفت همیشه همان نیرویی بوده که جهان را بر ارکان خودش استوار و ستاره ها را در مدارشان در حرکت نگه می دارد. این عظمت و شکوه مردهاست: نگهبانی از معرفت. و این همان چیزی است که ادامه بقا را ممکن میکند. به ما زنان مسؤولیتی بسیار ظریف تر و بسیار شکننده تر واگذار شد که بی آن تمام این معرفت هیچ معنایی ندارد: استحاله. مردان خاک را حاصل خیز به جا می گذارند، ما بر آن بذر میپاشیم و این خاک به درختان و گیاهان استحاله می یابد. خاک به بذر و بذر به خاک احتیاج دارد. این دو تنها با هم معنا پیدا میکنند. برای انسانها هم همین اتفاق می افتد. وقتی معرفت نرینه به "استحاله" مادینه می پیوندد، وحدت عظیم جادویی خلق می شود که نامش فرزانگی است. فرزانگی، معرفت و استحاله است. 0 2 paku 6 روز پیش بریدا پائولو کوئیلو 2.9 2 صفحۀ 60 0 2 paku 5 روز پیش بریدا پائولو کوئیلو 2.9 2 صفحۀ 103 تمام زندگی انسان روی زمین، در همین خلاصه میشود: پیدا کردن بخش دیگر. مهم نیست که وانمود میکند در جست و جوی حکمت است یا پول یا قدرت. اگر نتواند بخش دیگر خودش را پیدا کند، هرچه به دست بیاورد، ناقص است. 0 5 Sahar Chambary 1404/2/29 بریدا پائولو کوئیلو 2.9 2 صفحۀ 8 0 2 paku 6 روز پیش بریدا پائولو کوئیلو 2.9 2 صفحۀ 63 فهمیدم که جستجوی خدا یک شب تاریک است. که ایمان یک شب تاریک است. تعجبی ندارد. هر روز انسان یک شب تاریک است. هیچکس نمیداند چه رخ میدهد و با این وجود، همه رو به جلو پیش میروند. چون اعتماد میکنند. چون ایمان دارند. 0 3 paku 5 روز پیش بریدا پائولو کوئیلو 2.9 2 صفحۀ 98 تمام مردم جهان عطیهای روحانی دارند. اما برخی با عطیه ای پیشرفتهتر به دنیا میآیند، و دیگران- مثلا خود من- باید برای رشد آن مبارزه کنند. اشخاصی که با این عطیه به دنیا میآیند، لاله های گوش کوچکی دارند که به سرشان چسبیده. بریدا ناهشیارانه گوشهایش را لمس کرد. درست بود. 0 2 paku 6 روز پیش بریدا پائولو کوئیلو 2.9 2 صفحۀ 61 معجزه نیز هیچ توضیح و توجیهی ندارد، اما برای آنانی که به آن اعتقاد داشته باشند، رخ میدهد. 0 7 paku 6 روز پیش بریدا پائولو کوئیلو 2.9 2 صفحۀ 71 این را هم میدانم که جادو به زبان های زیادی حرف میزند. حتی به زبان کتابفروش ها، که وانمود میکنند سرسخت اند اما سخاوتمند و دست یافتنی اند. 0 5 paku 5 روز پیش بریدا پائولو کوئیلو 2.9 2 صفحۀ 78 0 5 سمانه بهمنی 1402/12/25 بریدا پائولو کوئیلو 2.9 2 صفحۀ 120 0 6 paku 3 روز پیش بریدا پائولو کوئیلو 2.9 2 صفحۀ 128 آدمها از دانستن اینکه زندگی میتواند بسیار جادویی باشد میترسیدند؛ به مسائل خود عادت کرده بودند، به شغلشان، توقعهاشان و اگر کسی پیدا میشد و به آنها میگفت سفر به درون زمان، دیدن قلعهها در فضا، کارتهای تاروتی که قصه میگویند، مردانی که در شب تاریک گام برمیدارند، ممکن است، احساس میکردند زندگیِ آنها ربودهاند، چون آنها چنین چیزی نداشتند. زندگی آنها روزهای همواره یکسان، شبهای همواره یکسان، و آخر هفتههای همواره یکسان بود. 0 2 paku 3 روز پیش بریدا پائولو کوئیلو 2.9 2 صفحۀ 127 خداوند "کلمه" است. مراقب باش! مراقب باش چه میگویی، در هر موقعیت یا لحظهای از زندگیت مراقب باش. خداوند در همه چیز تجلی مییابد، اما "کلمه" یکی از ابزارهای محبوب او برای تجلی است. چرا که کلمه اندیشه استحاله یافته به ارتعاش است؛ چیزی که بیش از این تنها انرژی بوده، در فضا، در پیرامونت پخش میشود. بسیار مراقب باش چه میگویی. کلمه نیرویی عظیمتر از تمامی آیینها دارد. 0 3 paku 3 روز پیش بریدا پائولو کوئیلو 2.9 2 صفحۀ 131 خودت را نگران تفسیر احساسات نکن. با شور تمام زندگی کن، و تمام آن احساسات را، مثل موهبتی الهی نگه دار. اگر فکر میکنی که نمیتوانی جهانی را تحمل کنی که در آن زندگی مهم تر از فهمیدن است، از جادو صرفنظر کن. بهترین شیوهی نابود کردن پل میان جهان مرئی و نامرئی، تلاش برای تفسیر احساسات است. احساسات اسب وحشی بودند و بریدا میدانست که منطق نمیتواند کاملاً بر آنها غلبه کند. 0 2 paku 3 روز پیش بریدا پائولو کوئیلو 2.9 2 صفحۀ 138 احساسات اسبهای وحشی هستند. 0 1 paku 3 روز پیش بریدا پائولو کوئیلو 2.9 2 صفحۀ 142 از رنج میترسید، و از فقدان، و از هجرانِ اجتناب ناپذیر. روشن بود که این مسائل همواره در راه عشق حضور دارد: و تنها شیوهی پرهیز از آنها صرف نظر کردن از پیمودن راه است. برای رنج نکشیدن، عشق نورزیدن لازم است. 0 1 paku 3 روز پیش بریدا پائولو کوئیلو 2.9 2 صفحۀ 141 پدرش او را در آغوش گرفت، با او به کنار دریا رفت و بدون هیچ هشداری او را به درون آب پرتاب کرد؛ ترسید، اما بعد احساس لذت کرد. پدرش پرسید: «آب چه طور است؟» پاسخ داد: «خوب است.» - پس از حالا به بعد هر وقت خواستی چیزی را بشناسی، خودت را به طرف آن پرتاب کن! 0 6 paku 3 روز پیش بریدا پائولو کوئیلو 2.9 2 صفحۀ 150 گاهی برخی از برکات خداوند با شکستن تمامی شیشهها وارد میشوند. 0 2 paku 2 روز پیش بریدا پائولو کوئیلو 2.9 2 صفحۀ 168 در این جهان هر چیزی امضای خدا را بر خود دارد، به ویژه گیاهان. 0 4 paku 2 روز پیش بریدا پائولو کوئیلو 2.9 2 صفحۀ 195 خداوند توجه خاصی به چوپانها دارد. چوپانها به طبیعت، سکوت، و صبر عادت دارند. تمام ویژگیهای لازم را برای برقراری ارتباط با کیهان دارند. 0 3 Sahar Chambary 1404/3/2 بریدا پائولو کوئیلو 2.9 2 صفحۀ 140 0 1
بریدههای کتاب بریدا paku 5 روز پیش بریدا پائولو کوئیلو 2.9 2 صفحۀ 103 در شب اعصار، موقعی که از هم جدا شدیم یکی از بخش های وجود مسؤول نگهبانی معرفت شد: مرد. او به قابلیت درک کشاورزی، طبیعت و حرکات ستارگان در آسمان رسید. این معرفت همیشه همان نیرویی بوده که جهان را بر ارکان خودش استوار و ستاره ها را در مدارشان در حرکت نگه می دارد. این عظمت و شکوه مردهاست: نگهبانی از معرفت. و این همان چیزی است که ادامه بقا را ممکن میکند. به ما زنان مسؤولیتی بسیار ظریف تر و بسیار شکننده تر واگذار شد که بی آن تمام این معرفت هیچ معنایی ندارد: استحاله. مردان خاک را حاصل خیز به جا می گذارند، ما بر آن بذر میپاشیم و این خاک به درختان و گیاهان استحاله می یابد. خاک به بذر و بذر به خاک احتیاج دارد. این دو تنها با هم معنا پیدا میکنند. برای انسانها هم همین اتفاق می افتد. وقتی معرفت نرینه به "استحاله" مادینه می پیوندد، وحدت عظیم جادویی خلق می شود که نامش فرزانگی است. فرزانگی، معرفت و استحاله است. 0 2 paku 6 روز پیش بریدا پائولو کوئیلو 2.9 2 صفحۀ 60 0 2 paku 5 روز پیش بریدا پائولو کوئیلو 2.9 2 صفحۀ 103 تمام زندگی انسان روی زمین، در همین خلاصه میشود: پیدا کردن بخش دیگر. مهم نیست که وانمود میکند در جست و جوی حکمت است یا پول یا قدرت. اگر نتواند بخش دیگر خودش را پیدا کند، هرچه به دست بیاورد، ناقص است. 0 5 Sahar Chambary 1404/2/29 بریدا پائولو کوئیلو 2.9 2 صفحۀ 8 0 2 paku 6 روز پیش بریدا پائولو کوئیلو 2.9 2 صفحۀ 63 فهمیدم که جستجوی خدا یک شب تاریک است. که ایمان یک شب تاریک است. تعجبی ندارد. هر روز انسان یک شب تاریک است. هیچکس نمیداند چه رخ میدهد و با این وجود، همه رو به جلو پیش میروند. چون اعتماد میکنند. چون ایمان دارند. 0 3 paku 5 روز پیش بریدا پائولو کوئیلو 2.9 2 صفحۀ 98 تمام مردم جهان عطیهای روحانی دارند. اما برخی با عطیه ای پیشرفتهتر به دنیا میآیند، و دیگران- مثلا خود من- باید برای رشد آن مبارزه کنند. اشخاصی که با این عطیه به دنیا میآیند، لاله های گوش کوچکی دارند که به سرشان چسبیده. بریدا ناهشیارانه گوشهایش را لمس کرد. درست بود. 0 2 paku 6 روز پیش بریدا پائولو کوئیلو 2.9 2 صفحۀ 61 معجزه نیز هیچ توضیح و توجیهی ندارد، اما برای آنانی که به آن اعتقاد داشته باشند، رخ میدهد. 0 7 paku 6 روز پیش بریدا پائولو کوئیلو 2.9 2 صفحۀ 71 این را هم میدانم که جادو به زبان های زیادی حرف میزند. حتی به زبان کتابفروش ها، که وانمود میکنند سرسخت اند اما سخاوتمند و دست یافتنی اند. 0 5 paku 5 روز پیش بریدا پائولو کوئیلو 2.9 2 صفحۀ 78 0 5 سمانه بهمنی 1402/12/25 بریدا پائولو کوئیلو 2.9 2 صفحۀ 120 0 6 paku 3 روز پیش بریدا پائولو کوئیلو 2.9 2 صفحۀ 128 آدمها از دانستن اینکه زندگی میتواند بسیار جادویی باشد میترسیدند؛ به مسائل خود عادت کرده بودند، به شغلشان، توقعهاشان و اگر کسی پیدا میشد و به آنها میگفت سفر به درون زمان، دیدن قلعهها در فضا، کارتهای تاروتی که قصه میگویند، مردانی که در شب تاریک گام برمیدارند، ممکن است، احساس میکردند زندگیِ آنها ربودهاند، چون آنها چنین چیزی نداشتند. زندگی آنها روزهای همواره یکسان، شبهای همواره یکسان، و آخر هفتههای همواره یکسان بود. 0 2 paku 3 روز پیش بریدا پائولو کوئیلو 2.9 2 صفحۀ 127 خداوند "کلمه" است. مراقب باش! مراقب باش چه میگویی، در هر موقعیت یا لحظهای از زندگیت مراقب باش. خداوند در همه چیز تجلی مییابد، اما "کلمه" یکی از ابزارهای محبوب او برای تجلی است. چرا که کلمه اندیشه استحاله یافته به ارتعاش است؛ چیزی که بیش از این تنها انرژی بوده، در فضا، در پیرامونت پخش میشود. بسیار مراقب باش چه میگویی. کلمه نیرویی عظیمتر از تمامی آیینها دارد. 0 3 paku 3 روز پیش بریدا پائولو کوئیلو 2.9 2 صفحۀ 131 خودت را نگران تفسیر احساسات نکن. با شور تمام زندگی کن، و تمام آن احساسات را، مثل موهبتی الهی نگه دار. اگر فکر میکنی که نمیتوانی جهانی را تحمل کنی که در آن زندگی مهم تر از فهمیدن است، از جادو صرفنظر کن. بهترین شیوهی نابود کردن پل میان جهان مرئی و نامرئی، تلاش برای تفسیر احساسات است. احساسات اسب وحشی بودند و بریدا میدانست که منطق نمیتواند کاملاً بر آنها غلبه کند. 0 2 paku 3 روز پیش بریدا پائولو کوئیلو 2.9 2 صفحۀ 138 احساسات اسبهای وحشی هستند. 0 1 paku 3 روز پیش بریدا پائولو کوئیلو 2.9 2 صفحۀ 142 از رنج میترسید، و از فقدان، و از هجرانِ اجتناب ناپذیر. روشن بود که این مسائل همواره در راه عشق حضور دارد: و تنها شیوهی پرهیز از آنها صرف نظر کردن از پیمودن راه است. برای رنج نکشیدن، عشق نورزیدن لازم است. 0 1 paku 3 روز پیش بریدا پائولو کوئیلو 2.9 2 صفحۀ 141 پدرش او را در آغوش گرفت، با او به کنار دریا رفت و بدون هیچ هشداری او را به درون آب پرتاب کرد؛ ترسید، اما بعد احساس لذت کرد. پدرش پرسید: «آب چه طور است؟» پاسخ داد: «خوب است.» - پس از حالا به بعد هر وقت خواستی چیزی را بشناسی، خودت را به طرف آن پرتاب کن! 0 6 paku 3 روز پیش بریدا پائولو کوئیلو 2.9 2 صفحۀ 150 گاهی برخی از برکات خداوند با شکستن تمامی شیشهها وارد میشوند. 0 2 paku 2 روز پیش بریدا پائولو کوئیلو 2.9 2 صفحۀ 168 در این جهان هر چیزی امضای خدا را بر خود دارد، به ویژه گیاهان. 0 4 paku 2 روز پیش بریدا پائولو کوئیلو 2.9 2 صفحۀ 195 خداوند توجه خاصی به چوپانها دارد. چوپانها به طبیعت، سکوت، و صبر عادت دارند. تمام ویژگیهای لازم را برای برقراری ارتباط با کیهان دارند. 0 3 Sahar Chambary 1404/3/2 بریدا پائولو کوئیلو 2.9 2 صفحۀ 140 0 1