بریدهای از کتاب بریدا اثر پائولو کوئیلو
6 روز پیش
صفحۀ 103
در شب اعصار، موقعی که از هم جدا شدیم یکی از بخش های وجود مسؤول نگهبانی معرفت شد: مرد. او به قابلیت درک کشاورزی، طبیعت و حرکات ستارگان در آسمان رسید. این معرفت همیشه همان نیرویی بوده که جهان را بر ارکان خودش استوار و ستاره ها را در مدارشان در حرکت نگه می دارد. این عظمت و شکوه مردهاست: نگهبانی از معرفت. و این همان چیزی است که ادامه بقا را ممکن میکند. به ما زنان مسؤولیتی بسیار ظریف تر و بسیار شکننده تر واگذار شد که بی آن تمام این معرفت هیچ معنایی ندارد: استحاله. مردان خاک را حاصل خیز به جا می گذارند، ما بر آن بذر میپاشیم و این خاک به درختان و گیاهان استحاله می یابد. خاک به بذر و بذر به خاک احتیاج دارد. این دو تنها با هم معنا پیدا میکنند. برای انسانها هم همین اتفاق می افتد. وقتی معرفت نرینه به "استحاله" مادینه می پیوندد، وحدت عظیم جادویی خلق می شود که نامش فرزانگی است. فرزانگی، معرفت و استحاله است.
در شب اعصار، موقعی که از هم جدا شدیم یکی از بخش های وجود مسؤول نگهبانی معرفت شد: مرد. او به قابلیت درک کشاورزی، طبیعت و حرکات ستارگان در آسمان رسید. این معرفت همیشه همان نیرویی بوده که جهان را بر ارکان خودش استوار و ستاره ها را در مدارشان در حرکت نگه می دارد. این عظمت و شکوه مردهاست: نگهبانی از معرفت. و این همان چیزی است که ادامه بقا را ممکن میکند. به ما زنان مسؤولیتی بسیار ظریف تر و بسیار شکننده تر واگذار شد که بی آن تمام این معرفت هیچ معنایی ندارد: استحاله. مردان خاک را حاصل خیز به جا می گذارند، ما بر آن بذر میپاشیم و این خاک به درختان و گیاهان استحاله می یابد. خاک به بذر و بذر به خاک احتیاج دارد. این دو تنها با هم معنا پیدا میکنند. برای انسانها هم همین اتفاق می افتد. وقتی معرفت نرینه به "استحاله" مادینه می پیوندد، وحدت عظیم جادویی خلق می شود که نامش فرزانگی است. فرزانگی، معرفت و استحاله است.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.