بریده‌های کتاب اعترافات مردی چنان دیوانه که با حیوانات می زیست

زهرا عالی حسینی

زهرا عالی حسینی

1403/2/28

اعترافات مردی چنان دیوانه که با حیوانات می زیست
اعترافات مردی چنان دیوانه که با حیوانات می زیست
چارلز بوکوفسکی

2.5

6

null

صفحۀ 20

0

1

ن/ لط؋ـے

ن/ لط؋ـے

1403/6/26

اعترافات مردی چنان دیوانه که با حیوانات می زیست
اعترافات مردی چنان دیوانه که با حیوانات می زیست
چارلز بوکوفسکی

2.5

6

null

صفحۀ 10

2

48

زهرا عالی حسینی

زهرا عالی حسینی

1403/2/27

اعترافات مردی چنان دیوانه که با حیوانات می زیست
اعترافات مردی چنان دیوانه که با حیوانات می زیست
چارلز بوکوفسکی

2.5

6

null

صفحۀ 8

0

1

زهرا عالی حسینی

زهرا عالی حسینی

1403/2/28

اعترافات مردی چنان دیوانه که با حیوانات می زیست
اعترافات مردی چنان دیوانه که با حیوانات می زیست
چارلز بوکوفسکی

2.5

6

null

صفحۀ 12

0

37

زهرا عالی حسینی

زهرا عالی حسینی

1403/2/27

اعترافات مردی چنان دیوانه که با حیوانات می زیست
اعترافات مردی چنان دیوانه که با حیوانات می زیست
چارلز بوکوفسکی

2.5

6

null

صفحۀ 9

0

0

زهرا عالی حسینی

زهرا عالی حسینی

1403/2/28

اعترافات مردی چنان دیوانه که با حیوانات می زیست
اعترافات مردی چنان دیوانه که با حیوانات می زیست
چارلز بوکوفسکی

2.5

6

null

صفحۀ 15

0

1

زهرا عالی حسینی

زهرا عالی حسینی

1403/2/27

اعترافات مردی چنان دیوانه که با حیوانات می زیست
اعترافات مردی چنان دیوانه که با حیوانات می زیست
چارلز بوکوفسکی

2.5

6

null

صفحۀ 10

0

0

ن/ لط؋ـے

ن/ لط؋ـے

1403/6/26

اعترافات مردی چنان دیوانه که با حیوانات می زیست
اعترافات مردی چنان دیوانه که با حیوانات می زیست
چارلز بوکوفسکی

2.5

6

بریدۀ کتاب

صفحۀ 13

خدا در این‌جور جاها خیلی پرطرفدار می‌شود. وقتی آدم‌ها به خیطی می‌خورند، بدجوری یاد خدا می‌افتند.

0

5

زهرا عالی حسینی

زهرا عالی حسینی

1403/2/28

اعترافات مردی چنان دیوانه که با حیوانات می زیست
اعترافات مردی چنان دیوانه که با حیوانات می زیست
چارلز بوکوفسکی

2.5

6

null

صفحۀ 41

0

1

Melika_ Ghanami

Melika_ Ghanami

1404/1/30

اعترافات مردی چنان دیوانه که با حیوانات می زیست
اعترافات مردی چنان دیوانه که با حیوانات می زیست
چارلز بوکوفسکی

2.5

6

بریدۀ کتاب

صفحۀ 18

این ور و آن ور افتادیم . خیلی سعی کردم خون استفراغ نکنم ، چون نمی‌خواستم همه بوی گند بگیرند. صدای یک زن کاکاسیاه را شنیدم که می گفت : 《 اوه ، باورم نمی‌شه این بلا داره سرمن می‌آد ، باورم نمی‌شه ، اوه خدای من کمکم کن !》 خدا این جورجاها خیلی پرطرفدار می‌شود. وقتی آدم ها به خیطی می‌خورند ، بد جوری یا خدا می‌افتند.

0

2

زهرا عالی حسینی

زهرا عالی حسینی

1403/2/28

اعترافات مردی چنان دیوانه که با حیوانات می زیست
اعترافات مردی چنان دیوانه که با حیوانات می زیست
چارلز بوکوفسکی

2.5

6

null

صفحۀ 13

0

1