بریده کتابهای اتوپرتره رعنا حشمتی 1402/12/7 اتوپرتره ادوارد لووه 3.7 2 صفحۀ 70 برایم عجیب است که میتوانم دستم را بلند کنم بدون اینکه بفهمم مغزم چطور دستورش را مخابره میکند. 0 10 حنانه علی پور 1402/12/11 اتوپرتره ادوارد لووه 3.7 2 صفحۀ 7 دیر می فهمم که کسی دارد با من بدرفتاری می کند ؛ همیشه جا می خورم : انگار شر به نظرم غیر واقعی است. 3 34 رعنا حشمتی 1402/12/7 اتوپرتره ادوارد لووه 3.7 2 صفحۀ 65 صبحها نمینویسم، مغزم هنوز آمادهاش نیست، بعدازظهرها نمینویسم، زیادی غمگینم، از ساعت پنج عصر به بعد مینویسم، باید مدتی طولانی بیدار بوده باشم، بدنم آرمیده از خستگیِ یک روز. 0 28 رعنا حشمتی 1402/12/1 اتوپرتره ادوارد لووه 3.7 2 صفحۀ 53 سر صبحانه، تنهایم حتی اگر با کسی باشم. 0 11 رعنا حشمتی 1402/12/1 اتوپرتره ادوارد لووه 3.7 2 صفحۀ 53 غر میزنم و از غر زدنم غر میزنم. میخندم، و از خندیدنام میخندم. گریه میکنم، و از گریه کردنام گریه نمیکنم. برعکس، صرف دانستن اینکه دارم گریه میکنم کافی است که گریهام را متوقف کند. 0 25
بریده کتابهای اتوپرتره رعنا حشمتی 1402/12/7 اتوپرتره ادوارد لووه 3.7 2 صفحۀ 70 برایم عجیب است که میتوانم دستم را بلند کنم بدون اینکه بفهمم مغزم چطور دستورش را مخابره میکند. 0 10 حنانه علی پور 1402/12/11 اتوپرتره ادوارد لووه 3.7 2 صفحۀ 7 دیر می فهمم که کسی دارد با من بدرفتاری می کند ؛ همیشه جا می خورم : انگار شر به نظرم غیر واقعی است. 3 34 رعنا حشمتی 1402/12/7 اتوپرتره ادوارد لووه 3.7 2 صفحۀ 65 صبحها نمینویسم، مغزم هنوز آمادهاش نیست، بعدازظهرها نمینویسم، زیادی غمگینم، از ساعت پنج عصر به بعد مینویسم، باید مدتی طولانی بیدار بوده باشم، بدنم آرمیده از خستگیِ یک روز. 0 28 رعنا حشمتی 1402/12/1 اتوپرتره ادوارد لووه 3.7 2 صفحۀ 53 سر صبحانه، تنهایم حتی اگر با کسی باشم. 0 11 رعنا حشمتی 1402/12/1 اتوپرتره ادوارد لووه 3.7 2 صفحۀ 53 غر میزنم و از غر زدنم غر میزنم. میخندم، و از خندیدنام میخندم. گریه میکنم، و از گریه کردنام گریه نمیکنم. برعکس، صرف دانستن اینکه دارم گریه میکنم کافی است که گریهام را متوقف کند. 0 25