بریده کتابهای دختر استالین (ج۱) سورینام دینداری 1403/9/15 دختر استالین (ج۱) جلد 1 رزمری سالیوان 4.3 1 صفحۀ 59 استالین در اغلب موارد از سکوت برای اعمال اقتدارش استفاده میکرد، و همین سکوت ابزار به شدت موثرتری برای کنترل دیگران بود. دیگرانی که هرگز نمیتوانستند به طور کامل سر در بیاورند که او موقع سکوت به چه میاندیشد. 0 9 سورینام دینداری 1403/9/16 دختر استالین (ج۱) جلد 1 رزمری سالیوان 4.3 1 صفحۀ 146 استالین در 1937، به مناسبت بیستمین سالگرد انقلاب، در جریان یک ضیافت خصوصی به همکارانش گزارش داد: ما هر دشمنی را از هر نوعی که باشد حتی اگر او یک بلشویک قدیمی باشد نابود خواهیم کرد. ما همه خاندانش، همه خانوادهاش را نابود خواهیم کرد. ما بی رحمانه هر کسی را که، با رفتارش یا با افکارش اتحاد کشور سوسیالیستی ما را تهدید کند نابود خواهیم کرد. 0 0 سورینام دینداری 1403/9/16 دختر استالین (ج۱) جلد 1 رزمری سالیوان 4.3 1 صفحۀ 176 نامه های زیادی از واسیلی خطاب به پدرش (استالین) باقی مانده است. او در یکی از این نامهها که از جبهه فرستاده، از پدرش درخواست پول کرده است. در پایگاهی که واسیلی در آن خدمت میکرد اغذیه فروشی ای باز شده بود و او برای خریدن غذا به پول نیاز داشت. علاوه بر این، واسیلی برای خریدن اونیفورم افسری، محتاج پول بود. پدرش در جواب نوشت: تا جایی که میدانم سهمیه های غذایی در نیروی هوایی کاملا کفایت میکند. خرید هیچ اونیفورم تازهای برای پسر استالین در دستور کار قرار ندارد. 0 1 سورینام دینداری 1403/9/19 دختر استالین (ج۱) جلد 1 رزمری سالیوان 4.3 1 صفحۀ 265 سرگئی، پدربزرگ سوتلانا، در 1945 مرده بود. خوشبختانه آنقدر زنده نمانده بود که شاهد دستگیری دختر بزرگش باشد، دختری که در کودکی مواد منفجره را برای پیشبرد آرمان های انقلابی قاچاق کرده بود، دختری که آنقدر لنین را دوست داشت که یکبار پس از این که لنین دستش را فشرده بود حاضر نشده بود تا بیست و چهار ساعت دستش را بشوید زیرا آن را متبرک میدانست. 0 0 زهرا نجفی فر 1403/7/20 دختر استالین (ج۱) جلد 1 رزمری سالیوان 4.3 1 صفحۀ 246 سوتلانا حواسش بود که هیچ صحبتی درباره ی هیچ آدمی نکند، چون هر حرف غیرمحتاطانه ی او در این باره میتوانست سوءظن پدرش را به آن آدم خاط برانگیزد. سوتلانا هرگز نفهمید در محضر پدرش چه باید بگوید، یا از آن مهمتر، چه نباید بگوید. 0 3 سورینام دینداری 1403/9/16 دختر استالین (ج۱) جلد 1 رزمری سالیوان 4.3 1 صفحۀ 159 تو بعضی وقت ها مجبور میشوی با کسانی که حتی عاشقشان هستی مخالفت کنی. (استالین) 0 0 زهرا نجفی فر 1403/7/19 دختر استالین (ج۱) جلد 1 رزمری سالیوان 4.3 1 صفحۀ 175 یکی از دردهایداین جنگ این بود که فرد مجبور میشد منطقهی خطر را ترک کند در حالی که عزیزانش را نمیتوانست همراه خود ببرد. این درد را سوتلانا تجربه کرد. 0 2
بریده کتابهای دختر استالین (ج۱) سورینام دینداری 1403/9/15 دختر استالین (ج۱) جلد 1 رزمری سالیوان 4.3 1 صفحۀ 59 استالین در اغلب موارد از سکوت برای اعمال اقتدارش استفاده میکرد، و همین سکوت ابزار به شدت موثرتری برای کنترل دیگران بود. دیگرانی که هرگز نمیتوانستند به طور کامل سر در بیاورند که او موقع سکوت به چه میاندیشد. 0 9 سورینام دینداری 1403/9/16 دختر استالین (ج۱) جلد 1 رزمری سالیوان 4.3 1 صفحۀ 146 استالین در 1937، به مناسبت بیستمین سالگرد انقلاب، در جریان یک ضیافت خصوصی به همکارانش گزارش داد: ما هر دشمنی را از هر نوعی که باشد حتی اگر او یک بلشویک قدیمی باشد نابود خواهیم کرد. ما همه خاندانش، همه خانوادهاش را نابود خواهیم کرد. ما بی رحمانه هر کسی را که، با رفتارش یا با افکارش اتحاد کشور سوسیالیستی ما را تهدید کند نابود خواهیم کرد. 0 0 سورینام دینداری 1403/9/16 دختر استالین (ج۱) جلد 1 رزمری سالیوان 4.3 1 صفحۀ 176 نامه های زیادی از واسیلی خطاب به پدرش (استالین) باقی مانده است. او در یکی از این نامهها که از جبهه فرستاده، از پدرش درخواست پول کرده است. در پایگاهی که واسیلی در آن خدمت میکرد اغذیه فروشی ای باز شده بود و او برای خریدن غذا به پول نیاز داشت. علاوه بر این، واسیلی برای خریدن اونیفورم افسری، محتاج پول بود. پدرش در جواب نوشت: تا جایی که میدانم سهمیه های غذایی در نیروی هوایی کاملا کفایت میکند. خرید هیچ اونیفورم تازهای برای پسر استالین در دستور کار قرار ندارد. 0 1 سورینام دینداری 1403/9/19 دختر استالین (ج۱) جلد 1 رزمری سالیوان 4.3 1 صفحۀ 265 سرگئی، پدربزرگ سوتلانا، در 1945 مرده بود. خوشبختانه آنقدر زنده نمانده بود که شاهد دستگیری دختر بزرگش باشد، دختری که در کودکی مواد منفجره را برای پیشبرد آرمان های انقلابی قاچاق کرده بود، دختری که آنقدر لنین را دوست داشت که یکبار پس از این که لنین دستش را فشرده بود حاضر نشده بود تا بیست و چهار ساعت دستش را بشوید زیرا آن را متبرک میدانست. 0 0 زهرا نجفی فر 1403/7/20 دختر استالین (ج۱) جلد 1 رزمری سالیوان 4.3 1 صفحۀ 246 سوتلانا حواسش بود که هیچ صحبتی درباره ی هیچ آدمی نکند، چون هر حرف غیرمحتاطانه ی او در این باره میتوانست سوءظن پدرش را به آن آدم خاط برانگیزد. سوتلانا هرگز نفهمید در محضر پدرش چه باید بگوید، یا از آن مهمتر، چه نباید بگوید. 0 3 سورینام دینداری 1403/9/16 دختر استالین (ج۱) جلد 1 رزمری سالیوان 4.3 1 صفحۀ 159 تو بعضی وقت ها مجبور میشوی با کسانی که حتی عاشقشان هستی مخالفت کنی. (استالین) 0 0 زهرا نجفی فر 1403/7/19 دختر استالین (ج۱) جلد 1 رزمری سالیوان 4.3 1 صفحۀ 175 یکی از دردهایداین جنگ این بود که فرد مجبور میشد منطقهی خطر را ترک کند در حالی که عزیزانش را نمیتوانست همراه خود ببرد. این درد را سوتلانا تجربه کرد. 0 2