بریده‌ای از کتاب دختر استالین (ج۱) اثر رزمری سالیوان

بریدۀ کتاب

صفحۀ 265

سرگئی، پدربزرگ سوتلانا، در 1945 مرده بود. خوشبختانه آن‌قدر زنده نمانده بود که شاهد دستگیری دختر بزرگش باشد، دختری که در کودکی مواد منفجره را برای پیشبرد آرمان های انقلابی قاچاق کرده بود، دختری که آن‌قدر لنین را دوست داشت که یک‌بار پس از این که لنین دستش را فشرده بود حاضر نشده بود تا بیست و چهار ساعت دستش را بشوید زیرا آن را متبرک می‌دانست.

سرگئی، پدربزرگ سوتلانا، در 1945 مرده بود. خوشبختانه آن‌قدر زنده نمانده بود که شاهد دستگیری دختر بزرگش باشد، دختری که در کودکی مواد منفجره را برای پیشبرد آرمان های انقلابی قاچاق کرده بود، دختری که آن‌قدر لنین را دوست داشت که یک‌بار پس از این که لنین دستش را فشرده بود حاضر نشده بود تا بیست و چهار ساعت دستش را بشوید زیرا آن را متبرک می‌دانست.

1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.