بریده‌های کتاب کتابخانه نیمه شب

"ما فقط نیاز داریم یک‌نفر باشیم و به اندازه یک نفر زندگی کنیم.لازم نیست همه کارها را باهم انجام دهیم تا همه کس باشیم چون ذاتا بینهایت هستیم"

اگه ما متوجه بشیم هیچ روشی برای زندگی وجود نداره که به ما مصونیت کامل در برابر اندوه بده اون وقت همه چیز خیلی راحت تر میشه. اگه زندگی رو مثل یه پارچه در نظر بگیریم شادی و اندوه تار و پود اون هستن و در هم تنیده شدن

زندگی یک انسان برای جهان اهمیت بیشتری نسبت به یک صدف نداشت.

این یکی از قوانین زندگی بود؛ به کسی اعتماد نکنید.

ترس از عشق، همان ترس از زندگی است و کسی که از زندگی بترسد، مرده‌ای بیش نیست!

قرار نیست زندگی رو بفهمی. زندگی رو فقط باید زندگی کنی» ........... چیزهای خیلی زیادی وجود داره که قراره ببینی و نفهمی...»

نافرمانی پایه واقعی آزادی است. مطیع باید برده باشد.

با اعتماد به نفس به سوی رویاهایت گام بردار و آنچه را که تجسم کرده ای زندگی کن

گاهی تنها راه یاد گرفتن زندگی ،زندگی کردنه ،سخت به نظر میاد ؟مگه نه ؟!

تو میتونی درباره انتخاب هات تصمیم بگیری ، اما درباره نتایجشون نه .