بریده‌ای از کتاب کتابخانه نیمه شب اثر مت هیگ

37

3

(0/1000)

نظرات

اگه منظور از خودتون باشید، این باشه که همین مزخرفی که هستیم بمونیم، اینکه به بقیه بگیم من همینم که هستم(و توقع داشته باشیم که بقیه مارو با تموم اخلاق  گندمون بپذیرند!)
که چرت بودنش معلومه! 
اما اگه منظور این باشه که سعی کنیم ضعف‌ها رو روحیات بد خودمون رو برطرف کنیم و روز به روز خودمون رو رشد بدیم و به بهترین وجه ممکن خودمون تبدیل بشیم، این خوبه:) 
3

1

بنظرم منظورش همینه که به بهترین خودمون تبدیل بشیم و هی به خودمدن نگیم که من می‌خوام مثل اون طرف بشم و باید شبیه این و اون بشم و کاشکی جای اون طرف بودم  

0

چه اشکالی داره ما دوست داشته باشیم مثل یا شبیه دیگری باشیم؟ از این جهت که  ویژگی ها و موقعیت های خوبی که دیگران دارند، دوست داشته باشیم ما هم شبیه‌ یا مثلش رو بدست بیاریم؟ چه اشکالی داره حتی گاهی حسرت بخوریم کاش عینش رو میتونستیم بدست بیاریم؟ 
مثلا اشکالی داره اگه دوست داشته باشیم شبیه امام علی یا حضرت زهرا باشیم؟ یا اشکالی داره مثلا بگیم کاش جای اصحاب امام حسین تو کربلا بودیم؟ 
@nargespnahiyan 

0

مثلاً   حسادت به یه نقاش معروف و غبطه خوردن از این که من هم می‌خوام جای اون باشم 
ولی بجای این کار میشه ....
هدفم تبدیل شدن به یک نقاش ماهر باشه و برای رسیدن به این هدف تلاش کنم تا بدستش بیارم
یعنی در اصل سعی کنم بهترین نسخه از خودم رو جوری بسازم که جایی برای حسرت خوردن نمونده باشه ( همه اون آرزو‌ها و غبطه خوردن‌هارو تو همون پیشرفته ترین نسخه و هدفم بزارم) 
بنظرم این بهترین تحلیلی‌یه که تونستم بیان کنم
@smhmusavi 

0