بریدههای کتاب هر دو در نهایت میمیرند Aruna 1404/4/24 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 22 صفحۀ 7 زندگی کردن نادر ترین اتفاق دنیاست، بیشتر آدم ها فقط وجود دارند. همین و بس. 0 0 just a reader 1404/5/2 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 22 صفحۀ 107 مشکل ما اینه که عمل نمی کنیم و فقط عکس العمل نشون می دیم،مخصوصا وقتی که می فهمیم داره وقتمون تموم میشه. 0 6 just a reader 1404/5/2 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 22 صفحۀ 46 جای کشتی در بندرگاه امن است،اما کشی ها برای این کار ساخته نمی شوند. 0 5 just a reader 1404/5/2 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 22 صفحۀ 123 این مرگ نیست که انسان باید از آن بترسد،ترسش باید از این باشد که هرگز زیستن را آغاز نکند. 0 4 Faezeh 1404/5/13 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 22 صفحۀ 1 0 0 Faezeh 7 روز پیش هر دو در نهایت میمیرند 4.2 22 صفحۀ 174 0 1 Faezeh 7 روز پیش هر دو در نهایت میمیرند 4.2 22 صفحۀ 187 0 0 Faezeh 6 روز پیش هر دو در نهایت میمیرند 4.2 22 صفحۀ 210 0 0 حمیدرضا فیاضی 1403/7/23 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 22 صفحۀ 166 کاش آنقدر شجاع بودم که سفر کرده بودم. حالا که وقت ندارم جایی بروم، دلم می خواهد همه جا بروم. 0 4 حمیدرضا فیاضی 1403/7/23 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 22 صفحۀ 288 از خیابان رد میشوم اما این بار کسی نیست که بازویم را نگه دارد. 0 4 Sarina 1404/1/5 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 22 صفحۀ 5 قفسه سینه ام منقبض می شود امروز قرار است ، بمیرم 0 0 حمیدرضا فیاضی 1403/7/23 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 22 صفحۀ 224 امروز طوری است که انگار با تمام تجهیزات مورد نیازم برای زنده ماندن در بیابان برهوت رها شده ام و من حتی بلد نیستم آتش روشن کنم. 0 5 حمیدرضا فیاضی 1403/7/23 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 22 صفحۀ 182 چیزی که باید واقعا از آن ترسید مرگ نیست، بلکه این است که هیچ وقت زندگی تان را شروع نکنید. 0 7 𝐒𝐨𝐩𝐡𝐢𝐞 1403/3/26 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 22 صفحۀ 218 0 5 حمیدرضا فیاضی 1403/7/23 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 22 صفحۀ 55 نقشه روی دیوار را پاره می کنم .من تا به حال به خارج از نیویورک سفر نکرده ام. دیگر هیچ وقت نمی توانم سوار هواپیما شوم تا برای دیدن معابد و اهرام ثلاثه به مصر سفر کنم .قرار نیست به زادگاه بابا در پورتوریکو بروم تا از جنگل های بارانی که در زمان بچگی اش زیاد به آنجا می رفت ،دیدن کنم. نقشه را پاره می کنم و همه کشورها و شهرها و دهکده ها را زیر پایم می افتند. 0 0 حمیدرضا فیاضی 1403/7/23 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 22 صفحۀ 92 داستانها و خاطرات می توانند افراد را جاودانه کنند، البته تا زمانی که کسی مایل به شنیدن آنها باشد. 0 4 𝐕𝐀𝐍𝐄𝐒𝐒𝐀 1403/5/24 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 22 صفحۀ 240 اما چیزهایی که از خودمان بر جای می گذاریم ، مارا برای دیگران زنده نگه می دارند 0 1 𝐕𝐀𝐍𝐄𝐒𝐒𝐀 1403/5/24 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 22 صفحۀ 288 از خیابان رد می شوم اما این بار کسی نیست که بازویم را نگه دارد. 0 1 حمیدرضا فیاضی 1403/7/23 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 22 صفحۀ 66 جای یک کشتی که در بندرگاه لنگر انداخته، امن است، اما کشتیها برای این کار ساخته نشدهاند. 0 0 حمیدرضا فیاضی 1403/7/23 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 22 صفحۀ 167 دارم یک پناهگاه می سازم . این سازه مرا به یاد خانه می اندازد، یعنی جایی که مرا از شادی و هیجان دور نگه داشته بود، اما روی دیگر سکه را نیز می بینم و می دانم که خانه مرا تا اینجای کار زنده نگه داشته و علاوه بر آن مسبب شادی من نیز بوده است. نباید خانه را سرزنش کنم. 0 0
بریدههای کتاب هر دو در نهایت میمیرند Aruna 1404/4/24 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 22 صفحۀ 7 زندگی کردن نادر ترین اتفاق دنیاست، بیشتر آدم ها فقط وجود دارند. همین و بس. 0 0 just a reader 1404/5/2 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 22 صفحۀ 107 مشکل ما اینه که عمل نمی کنیم و فقط عکس العمل نشون می دیم،مخصوصا وقتی که می فهمیم داره وقتمون تموم میشه. 0 6 just a reader 1404/5/2 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 22 صفحۀ 46 جای کشتی در بندرگاه امن است،اما کشی ها برای این کار ساخته نمی شوند. 0 5 just a reader 1404/5/2 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 22 صفحۀ 123 این مرگ نیست که انسان باید از آن بترسد،ترسش باید از این باشد که هرگز زیستن را آغاز نکند. 0 4 Faezeh 1404/5/13 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 22 صفحۀ 1 0 0 Faezeh 7 روز پیش هر دو در نهایت میمیرند 4.2 22 صفحۀ 174 0 1 Faezeh 7 روز پیش هر دو در نهایت میمیرند 4.2 22 صفحۀ 187 0 0 Faezeh 6 روز پیش هر دو در نهایت میمیرند 4.2 22 صفحۀ 210 0 0 حمیدرضا فیاضی 1403/7/23 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 22 صفحۀ 166 کاش آنقدر شجاع بودم که سفر کرده بودم. حالا که وقت ندارم جایی بروم، دلم می خواهد همه جا بروم. 0 4 حمیدرضا فیاضی 1403/7/23 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 22 صفحۀ 288 از خیابان رد میشوم اما این بار کسی نیست که بازویم را نگه دارد. 0 4 Sarina 1404/1/5 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 22 صفحۀ 5 قفسه سینه ام منقبض می شود امروز قرار است ، بمیرم 0 0 حمیدرضا فیاضی 1403/7/23 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 22 صفحۀ 224 امروز طوری است که انگار با تمام تجهیزات مورد نیازم برای زنده ماندن در بیابان برهوت رها شده ام و من حتی بلد نیستم آتش روشن کنم. 0 5 حمیدرضا فیاضی 1403/7/23 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 22 صفحۀ 182 چیزی که باید واقعا از آن ترسید مرگ نیست، بلکه این است که هیچ وقت زندگی تان را شروع نکنید. 0 7 𝐒𝐨𝐩𝐡𝐢𝐞 1403/3/26 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 22 صفحۀ 218 0 5 حمیدرضا فیاضی 1403/7/23 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 22 صفحۀ 55 نقشه روی دیوار را پاره می کنم .من تا به حال به خارج از نیویورک سفر نکرده ام. دیگر هیچ وقت نمی توانم سوار هواپیما شوم تا برای دیدن معابد و اهرام ثلاثه به مصر سفر کنم .قرار نیست به زادگاه بابا در پورتوریکو بروم تا از جنگل های بارانی که در زمان بچگی اش زیاد به آنجا می رفت ،دیدن کنم. نقشه را پاره می کنم و همه کشورها و شهرها و دهکده ها را زیر پایم می افتند. 0 0 حمیدرضا فیاضی 1403/7/23 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 22 صفحۀ 92 داستانها و خاطرات می توانند افراد را جاودانه کنند، البته تا زمانی که کسی مایل به شنیدن آنها باشد. 0 4 𝐕𝐀𝐍𝐄𝐒𝐒𝐀 1403/5/24 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 22 صفحۀ 240 اما چیزهایی که از خودمان بر جای می گذاریم ، مارا برای دیگران زنده نگه می دارند 0 1 𝐕𝐀𝐍𝐄𝐒𝐒𝐀 1403/5/24 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 22 صفحۀ 288 از خیابان رد می شوم اما این بار کسی نیست که بازویم را نگه دارد. 0 1 حمیدرضا فیاضی 1403/7/23 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 22 صفحۀ 66 جای یک کشتی که در بندرگاه لنگر انداخته، امن است، اما کشتیها برای این کار ساخته نشدهاند. 0 0 حمیدرضا فیاضی 1403/7/23 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 22 صفحۀ 167 دارم یک پناهگاه می سازم . این سازه مرا به یاد خانه می اندازد، یعنی جایی که مرا از شادی و هیجان دور نگه داشته بود، اما روی دیگر سکه را نیز می بینم و می دانم که خانه مرا تا اینجای کار زنده نگه داشته و علاوه بر آن مسبب شادی من نیز بوده است. نباید خانه را سرزنش کنم. 0 0