بریدههای کتاب هر دو در نهایت میمیرند 𝙃𝘼𝙈𝙄𝘿 1403/7/23 - 18:18 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 27 صفحۀ 166 کاش آنقدر شجاع بودم که سفر کرده بودم. حالا که وقت ندارم جایی بروم، دلم می خواهد همه جا بروم. 0 5 𝙃𝘼𝙈𝙄𝘿 1403/7/23 - 18:53 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 27 صفحۀ 288 از خیابان رد میشوم اما این بار کسی نیست که بازویم را نگه دارد. 0 5 Sarina 1404/1/5 - 17:23 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 27 صفحۀ 5 قفسه سینه ام منقبض می شود امروز قرار است ، بمیرم 0 1 𝙃𝘼𝙈𝙄𝘿 1403/7/23 - 18:34 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 27 صفحۀ 224 امروز طوری است که انگار با تمام تجهیزات مورد نیازم برای زنده ماندن در بیابان برهوت رها شده ام و من حتی بلد نیستم آتش روشن کنم. 0 6 𝙃𝘼𝙈𝙄𝘿 1403/7/23 - 18:25 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 27 صفحۀ 182 چیزی که باید واقعا از آن ترسید مرگ نیست، بلکه این است که هیچ وقت زندگی تان را شروع نکنید. 0 8 𝐒𝐨𝐩𝐡𝐢𝐞 1403/3/26 - 17:47 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 27 صفحۀ 218 0 6 𝙃𝘼𝙈𝙄𝘿 1403/7/23 - 17:41 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 27 صفحۀ 55 نقشه روی دیوار را پاره می کنم .من تا به حال به خارج از نیویورک سفر نکرده ام. دیگر هیچ وقت نمی توانم سوار هواپیما شوم تا برای دیدن معابد و اهرام ثلاثه به مصر سفر کنم .قرار نیست به زادگاه بابا در پورتوریکو بروم تا از جنگل های بارانی که در زمان بچگی اش زیاد به آنجا می رفت ،دیدن کنم. نقشه را پاره می کنم و همه کشورها و شهرها و دهکده ها را زیر پایم می افتند. 0 1 𝙃𝘼𝙈𝙄𝘿 1403/7/23 - 17:59 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 27 صفحۀ 92 داستانها و خاطرات می توانند افراد را جاودانه کنند، البته تا زمانی که کسی مایل به شنیدن آنها باشد. 0 4 𝐕𝐀𝐍𝐄𝐒𝐒𝐀 1403/5/24 - 22:57 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 27 صفحۀ 240 اما چیزهایی که از خودمان بر جای می گذاریم ، مارا برای دیگران زنده نگه می دارند 0 1 𝐕𝐀𝐍𝐄𝐒𝐒𝐀 1403/5/24 - 22:50 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 27 صفحۀ 288 از خیابان رد می شوم اما این بار کسی نیست که بازویم را نگه دارد. 0 1 𝙃𝘼𝙈𝙄𝘿 1403/7/23 - 17:54 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 27 صفحۀ 66 جای یک کشتی که در بندرگاه لنگر انداخته، امن است، اما کشتیها برای این کار ساخته نشدهاند. 0 0 𝙃𝘼𝙈𝙄𝘿 1403/7/23 - 18:20 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 27 صفحۀ 167 دارم یک پناهگاه می سازم . این سازه مرا به یاد خانه می اندازد، یعنی جایی که مرا از شادی و هیجان دور نگه داشته بود، اما روی دیگر سکه را نیز می بینم و می دانم که خانه مرا تا اینجای کار زنده نگه داشته و علاوه بر آن مسبب شادی من نیز بوده است. نباید خانه را سرزنش کنم. 0 0 𝙃𝘼𝙈𝙄𝘿 1403/7/23 - 18:09 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 27 صفحۀ 122 و این چقدر بد است که همهی ما بزرگ میشویم تا یک روز بمیریم. 0 0 𝙃𝘼𝙈𝙄𝘿 1403/7/23 - 16:48 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 27 صفحۀ 33 خیلی به آدم فشار میاد که بخواد کل کارهای زندگیشو تو یه روز انجام بده. 0 10 𝙃𝘼𝙈𝙄𝘿 1403/7/23 - 18:39 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 27 صفحۀ 240 مهم نیست که مرگ چه زمانی اتفاق می افتد، مهم این است که همه ما بالاخره روز آخر زندگی مان را تجربه کنیم. 0 2 𝙃𝘼𝙈𝙄𝘿 1403/7/23 - 18:41 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 27 صفحۀ 240 هیچ کس نمی تواند برای همیشه زندگی کند، اما چیزهایی که از خودمان بر جای می گذاریم ،ما را برای دیگران زنده نگه می دارند. 0 1 𝙃𝘼𝙈𝙄𝘿 1403/7/23 - 18:42 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 27 صفحۀ 241 من فقط به این خاطر که به چیزهای اشتباهی اهمیت می دادم، تمام وقتم را تلف کردم و همه خوش گذرانی ها را از دست دادم. 0 1 ساحل عابدی 1404/4/7 - 18:23 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 27 صفحۀ 112 با هر لحظهای که از دست میدهیم یک قدم به مرگ نزدیکتر میشویم و به سمت دنیایی قدم برمیداریم که با ما سر جنگ دارد. 0 2 𝙃𝘼𝙈𝙄𝘿 1403/7/23 - 16:55 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 27 صفحۀ 39 دیگر نمی توانم همان بچهی سر به زیر و بی سرو صدا باشم ،زیرا تنها کاری که این بچه انجام داد، این بود که مرا از بودن در کنار همهی شما منع کرد ؛شاید اگر چنین آدمی نبودم می توانستم برخی از شما را زودتر ملاقات کنم. 0 0 𝙃𝘼𝙈𝙄𝘿 1403/7/23 - 18:43 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 27 صفحۀ 260 هر روز جوری رفتار کنین که انگار روز آخر زندگیتونه. 0 1
بریدههای کتاب هر دو در نهایت میمیرند 𝙃𝘼𝙈𝙄𝘿 1403/7/23 - 18:18 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 27 صفحۀ 166 کاش آنقدر شجاع بودم که سفر کرده بودم. حالا که وقت ندارم جایی بروم، دلم می خواهد همه جا بروم. 0 5 𝙃𝘼𝙈𝙄𝘿 1403/7/23 - 18:53 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 27 صفحۀ 288 از خیابان رد میشوم اما این بار کسی نیست که بازویم را نگه دارد. 0 5 Sarina 1404/1/5 - 17:23 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 27 صفحۀ 5 قفسه سینه ام منقبض می شود امروز قرار است ، بمیرم 0 1 𝙃𝘼𝙈𝙄𝘿 1403/7/23 - 18:34 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 27 صفحۀ 224 امروز طوری است که انگار با تمام تجهیزات مورد نیازم برای زنده ماندن در بیابان برهوت رها شده ام و من حتی بلد نیستم آتش روشن کنم. 0 6 𝙃𝘼𝙈𝙄𝘿 1403/7/23 - 18:25 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 27 صفحۀ 182 چیزی که باید واقعا از آن ترسید مرگ نیست، بلکه این است که هیچ وقت زندگی تان را شروع نکنید. 0 8 𝐒𝐨𝐩𝐡𝐢𝐞 1403/3/26 - 17:47 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 27 صفحۀ 218 0 6 𝙃𝘼𝙈𝙄𝘿 1403/7/23 - 17:41 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 27 صفحۀ 55 نقشه روی دیوار را پاره می کنم .من تا به حال به خارج از نیویورک سفر نکرده ام. دیگر هیچ وقت نمی توانم سوار هواپیما شوم تا برای دیدن معابد و اهرام ثلاثه به مصر سفر کنم .قرار نیست به زادگاه بابا در پورتوریکو بروم تا از جنگل های بارانی که در زمان بچگی اش زیاد به آنجا می رفت ،دیدن کنم. نقشه را پاره می کنم و همه کشورها و شهرها و دهکده ها را زیر پایم می افتند. 0 1 𝙃𝘼𝙈𝙄𝘿 1403/7/23 - 17:59 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 27 صفحۀ 92 داستانها و خاطرات می توانند افراد را جاودانه کنند، البته تا زمانی که کسی مایل به شنیدن آنها باشد. 0 4 𝐕𝐀𝐍𝐄𝐒𝐒𝐀 1403/5/24 - 22:57 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 27 صفحۀ 240 اما چیزهایی که از خودمان بر جای می گذاریم ، مارا برای دیگران زنده نگه می دارند 0 1 𝐕𝐀𝐍𝐄𝐒𝐒𝐀 1403/5/24 - 22:50 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 27 صفحۀ 288 از خیابان رد می شوم اما این بار کسی نیست که بازویم را نگه دارد. 0 1 𝙃𝘼𝙈𝙄𝘿 1403/7/23 - 17:54 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 27 صفحۀ 66 جای یک کشتی که در بندرگاه لنگر انداخته، امن است، اما کشتیها برای این کار ساخته نشدهاند. 0 0 𝙃𝘼𝙈𝙄𝘿 1403/7/23 - 18:20 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 27 صفحۀ 167 دارم یک پناهگاه می سازم . این سازه مرا به یاد خانه می اندازد، یعنی جایی که مرا از شادی و هیجان دور نگه داشته بود، اما روی دیگر سکه را نیز می بینم و می دانم که خانه مرا تا اینجای کار زنده نگه داشته و علاوه بر آن مسبب شادی من نیز بوده است. نباید خانه را سرزنش کنم. 0 0 𝙃𝘼𝙈𝙄𝘿 1403/7/23 - 18:09 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 27 صفحۀ 122 و این چقدر بد است که همهی ما بزرگ میشویم تا یک روز بمیریم. 0 0 𝙃𝘼𝙈𝙄𝘿 1403/7/23 - 16:48 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 27 صفحۀ 33 خیلی به آدم فشار میاد که بخواد کل کارهای زندگیشو تو یه روز انجام بده. 0 10 𝙃𝘼𝙈𝙄𝘿 1403/7/23 - 18:39 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 27 صفحۀ 240 مهم نیست که مرگ چه زمانی اتفاق می افتد، مهم این است که همه ما بالاخره روز آخر زندگی مان را تجربه کنیم. 0 2 𝙃𝘼𝙈𝙄𝘿 1403/7/23 - 18:41 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 27 صفحۀ 240 هیچ کس نمی تواند برای همیشه زندگی کند، اما چیزهایی که از خودمان بر جای می گذاریم ،ما را برای دیگران زنده نگه می دارند. 0 1 𝙃𝘼𝙈𝙄𝘿 1403/7/23 - 18:42 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 27 صفحۀ 241 من فقط به این خاطر که به چیزهای اشتباهی اهمیت می دادم، تمام وقتم را تلف کردم و همه خوش گذرانی ها را از دست دادم. 0 1 ساحل عابدی 1404/4/7 - 18:23 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 27 صفحۀ 112 با هر لحظهای که از دست میدهیم یک قدم به مرگ نزدیکتر میشویم و به سمت دنیایی قدم برمیداریم که با ما سر جنگ دارد. 0 2 𝙃𝘼𝙈𝙄𝘿 1403/7/23 - 16:55 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 27 صفحۀ 39 دیگر نمی توانم همان بچهی سر به زیر و بی سرو صدا باشم ،زیرا تنها کاری که این بچه انجام داد، این بود که مرا از بودن در کنار همهی شما منع کرد ؛شاید اگر چنین آدمی نبودم می توانستم برخی از شما را زودتر ملاقات کنم. 0 0 𝙃𝘼𝙈𝙄𝘿 1403/7/23 - 18:43 هر دو در نهایت میمیرند 4.2 27 صفحۀ 260 هر روز جوری رفتار کنین که انگار روز آخر زندگیتونه. 0 1