بریدههای کتاب دورت بگردم: روایتی صمیمی از قدیمیترین کنگره سالانه دنیا زینب عباسی 1404/5/30 دورت بگردم: روایتی صمیمی از قدیمیترین کنگره سالانه دنیا فائضه حدادی 4.5 32 صفحۀ 77 دوست داشتم بگوید اینجا هاجر خودش سینی آب زمزم را دور می چرخاند بین مهمان های خدا.یاد بطری های آب معدنی مدینه افتادم.اسمشان هاجر بود.همه اش میگفتم چه نامتناسب است اسم هاجر برای آب. انگار که کسی روی آب معدنی های ما زده باشد«رباب». آن آب از گلوی آدم پایین میرود؟ 0 5 زهرا عارفی پور 7 روز پیش دورت بگردم: روایتی صمیمی از قدیمیترین کنگره سالانه دنیا فائضه حدادی 4.5 32 صفحۀ 42 حالا "سیتی آف پرافیت محمد" همینقدر برایم غریب و رویایی بود. چه خوب که مسلمان بودم و آمده بودم شهر پیغمبرم. اصلا یک شهر چقدر باید خوشبخت باشد که بااینکه پیغمبر توی هیچ کدام از خانه هایش بهدنیا نیامده و هیچ کدام از کوچه های خاکی اش میزبان قدم های کودکی او نبوده، اما تا ابدالدهر سند بخورد به نامش و بشود " مدينة الرسول" 0 3 زهرا عارفی پور 7 روز پیش دورت بگردم: روایتی صمیمی از قدیمیترین کنگره سالانه دنیا فائضه حدادی 4.5 32 صفحۀ 87 چقدر دعای کمیل شبیه کعبه است! هم سراسر خداست و هم بوی علی میدهد. 0 2 حامد خسروشاهی 1403/5/19 دورت بگردم: روایتی صمیمی از قدیمیترین کنگره سالانه دنیا فائضه حدادی 4.5 32 صفحۀ 134 فاطمه ذکر هنگام ریختن چای در شب عرفات را هم بلد بود و خواند: و چای دغدغه عاشقانه خوبی ست برای با تو نشستن بهانه خوبی ست بعد هم دعاهای اختصاصی و متناسب با حال خودمان را ساختیم و برای دعاهای هم آمین گفتیم. 0 1 مهتا 1403/4/19 دورت بگردم: روایتی صمیمی از قدیمیترین کنگره سالانه دنیا فائضه حدادی 4.5 32 صفحۀ 106 1 4 MH 1403/6/24 دورت بگردم: روایتی صمیمی از قدیمیترین کنگره سالانه دنیا فائضه حدادی 4.5 32 صفحۀ 190 خانم ها می گفتند: «چهل روز صبحانه و ناهار و شاممان را گذاشته اند جلویمان. چطوری برگردیم غذا بپزیم؟» یکی هم می گفت: «خدا توی این چهل روز، خواسته بفهمیم آقایان در زندگی چه لذتی می برند!» 0 4
بریدههای کتاب دورت بگردم: روایتی صمیمی از قدیمیترین کنگره سالانه دنیا زینب عباسی 1404/5/30 دورت بگردم: روایتی صمیمی از قدیمیترین کنگره سالانه دنیا فائضه حدادی 4.5 32 صفحۀ 77 دوست داشتم بگوید اینجا هاجر خودش سینی آب زمزم را دور می چرخاند بین مهمان های خدا.یاد بطری های آب معدنی مدینه افتادم.اسمشان هاجر بود.همه اش میگفتم چه نامتناسب است اسم هاجر برای آب. انگار که کسی روی آب معدنی های ما زده باشد«رباب». آن آب از گلوی آدم پایین میرود؟ 0 5 زهرا عارفی پور 7 روز پیش دورت بگردم: روایتی صمیمی از قدیمیترین کنگره سالانه دنیا فائضه حدادی 4.5 32 صفحۀ 42 حالا "سیتی آف پرافیت محمد" همینقدر برایم غریب و رویایی بود. چه خوب که مسلمان بودم و آمده بودم شهر پیغمبرم. اصلا یک شهر چقدر باید خوشبخت باشد که بااینکه پیغمبر توی هیچ کدام از خانه هایش بهدنیا نیامده و هیچ کدام از کوچه های خاکی اش میزبان قدم های کودکی او نبوده، اما تا ابدالدهر سند بخورد به نامش و بشود " مدينة الرسول" 0 3 زهرا عارفی پور 7 روز پیش دورت بگردم: روایتی صمیمی از قدیمیترین کنگره سالانه دنیا فائضه حدادی 4.5 32 صفحۀ 87 چقدر دعای کمیل شبیه کعبه است! هم سراسر خداست و هم بوی علی میدهد. 0 2 حامد خسروشاهی 1403/5/19 دورت بگردم: روایتی صمیمی از قدیمیترین کنگره سالانه دنیا فائضه حدادی 4.5 32 صفحۀ 134 فاطمه ذکر هنگام ریختن چای در شب عرفات را هم بلد بود و خواند: و چای دغدغه عاشقانه خوبی ست برای با تو نشستن بهانه خوبی ست بعد هم دعاهای اختصاصی و متناسب با حال خودمان را ساختیم و برای دعاهای هم آمین گفتیم. 0 1 مهتا 1403/4/19 دورت بگردم: روایتی صمیمی از قدیمیترین کنگره سالانه دنیا فائضه حدادی 4.5 32 صفحۀ 106 1 4 MH 1403/6/24 دورت بگردم: روایتی صمیمی از قدیمیترین کنگره سالانه دنیا فائضه حدادی 4.5 32 صفحۀ 190 خانم ها می گفتند: «چهل روز صبحانه و ناهار و شاممان را گذاشته اند جلویمان. چطوری برگردیم غذا بپزیم؟» یکی هم می گفت: «خدا توی این چهل روز، خواسته بفهمیم آقایان در زندگی چه لذتی می برند!» 0 4