بریده‌ کتاب‌های حرف هایی که کاش میگفتم

دوست دارم از نگاه تو خودم را ببینم.

من در اوج آسمان، پرواز میکنم و زمین را می‌نگرم که اشک میریزد. و فکر میکنم؛ «چرا باید غمگین باشیم؟ آن بیرون دنیای وسیعی است.»

تفاوتی وجود دارد بین زندگی کردن و زنده بودن.

بگذار قبل از اینکه عهد ببندم تا مراقب تو باشم از خودم مراقبت کنم.

پرسروصداترین سکوت زمانی رخ می دهد که همه تنهایت گذاشته باشند و دلیلش را ندانی.

اطمینان، کابوسی است که باعث ناامنی انسان می‌شود.

شجاعت یعنی افکار تاریکی که در ذهنت می گذرند و سرزنشت می کنند را نادیده بگیری و به زندگی ادامه بدهی.

انگار تنها هستم اما نمی خواهم کسی کنارم باشد همه را از خودم می رانم نمی توانم با کسی کنار بیایم توانایی اش را ندارم نمی خواهم این جا باشم شاید کسی بخواهد فقط در سکوت کامل کنارم بنشیند شاید با این یکی کنار بیایم.