بریدههای کتاب آشیانه اشراف حسین 1404/4/9 آشیانه اشراف ایوان سرگی یویچ تورگنیف 3.5 5 صفحۀ 46 وای بر قلبی که از نوجوانی طعم دوست داشتن را نچشیده باشد... 0 0 حسین 1404/4/10 آشیانه اشراف ایوان سرگی یویچ تورگنیف 3.5 5 صفحۀ 64 0 2 حسین 1404/4/20 آشیانه اشراف ایوان سرگی یویچ تورگنیف 3.5 5 صفحۀ 126 1 0 حسین 1404/4/22 آشیانهی اشراف ایوان سرگی یویچ تورگنیف 3.5 5 صفحۀ 181 -فدایا +بله عمه جان؟ -تو آدم شرافتمندی هستی؟ +چی؟ -دارم از تو میپرسم آدم شرافتمندی هستی؟ +امیدوارم که باشم.... 0 0 حسین 1404/4/22 آشیانهی اشراف ایوان سرگی یویچ تورگنیف 3.5 5 صفحۀ 164 0 0 حسین 1404/4/22 آشیانهی اشراف ایوان سرگی یویچ تورگنیف 3.5 5 صفحۀ 171 0 0 فاضل رستمی 1403/11/5 آشیانهی اشراف ایوان سرگی یویچ تورگنیف 3.5 5 صفحۀ 92 تو نه بیاعتقادی،نه افسرده ای و نه ولتری هستی، فقط یک آدم بیعرضهای، آن هم یک بیعرضهی کینهتوز، یک بیعرضهی آگاه، و نه بیعرضهای هالو. بیعرضههای هالو خودشان را میچسبانند به گرمای اجاق و میخوابند و هیچ کاری نمیکنند، چون بلد نیستند کاری بکنند. حتی به هیچچیز فکر هم نمیکنند. ولی تو آدمی هستی که فکر میکنی، و با این حال خوابیدهای. تو میتوانی کاری انجام بدهی، ولی نمیدهی. با شکم سیر طاقباز خوابیدهای و میگویی: باید همینطور خوابید، چون هر کاری که مردم میکنند، همهاش چرند و مزخرف است و هیچ حاصلی ندارد. 0 12
بریدههای کتاب آشیانه اشراف حسین 1404/4/9 آشیانه اشراف ایوان سرگی یویچ تورگنیف 3.5 5 صفحۀ 46 وای بر قلبی که از نوجوانی طعم دوست داشتن را نچشیده باشد... 0 0 حسین 1404/4/10 آشیانه اشراف ایوان سرگی یویچ تورگنیف 3.5 5 صفحۀ 64 0 2 حسین 1404/4/20 آشیانه اشراف ایوان سرگی یویچ تورگنیف 3.5 5 صفحۀ 126 1 0 حسین 1404/4/22 آشیانهی اشراف ایوان سرگی یویچ تورگنیف 3.5 5 صفحۀ 181 -فدایا +بله عمه جان؟ -تو آدم شرافتمندی هستی؟ +چی؟ -دارم از تو میپرسم آدم شرافتمندی هستی؟ +امیدوارم که باشم.... 0 0 حسین 1404/4/22 آشیانهی اشراف ایوان سرگی یویچ تورگنیف 3.5 5 صفحۀ 164 0 0 حسین 1404/4/22 آشیانهی اشراف ایوان سرگی یویچ تورگنیف 3.5 5 صفحۀ 171 0 0 فاضل رستمی 1403/11/5 آشیانهی اشراف ایوان سرگی یویچ تورگنیف 3.5 5 صفحۀ 92 تو نه بیاعتقادی،نه افسرده ای و نه ولتری هستی، فقط یک آدم بیعرضهای، آن هم یک بیعرضهی کینهتوز، یک بیعرضهی آگاه، و نه بیعرضهای هالو. بیعرضههای هالو خودشان را میچسبانند به گرمای اجاق و میخوابند و هیچ کاری نمیکنند، چون بلد نیستند کاری بکنند. حتی به هیچچیز فکر هم نمیکنند. ولی تو آدمی هستی که فکر میکنی، و با این حال خوابیدهای. تو میتوانی کاری انجام بدهی، ولی نمیدهی. با شکم سیر طاقباز خوابیدهای و میگویی: باید همینطور خوابید، چون هر کاری که مردم میکنند، همهاش چرند و مزخرف است و هیچ حاصلی ندارد. 0 12