بریدههای کتاب دیوان کامل رهی معیری (سایه عمر - آزاده): غزلیات - غزلهای ناتمام - قطعه - تغزل و قصیده مثنوی - رباعیات - تک بیتی - ترانه ها زین شین 1402/3/14 دیوان کامل رهی معیری (سایه عمر - آزاده): غزلیات - غزلهای ناتمام - قطعه - تغزل و قصیده مثنوی - رباعیات - تک بیتی - ترانه ها حسن چابک 4.0 3 صفحۀ 1 گه شکایت از گلی گه شکوه از خاری کنم من نه آن رندم که غیر از عاشقی کاری کنم هر زمان بیروی ماهی همدم آهی شوم هر نفس با یاد یاری نالهٔ زاری کنم حلقههای موج بینم نقش گیسویی کشم خندههای صبح بینم یاد رخساری کنم گر سر یاری بود بخت نگونسار مرا عاشقیها با سر زلف نگونساری کنم باز نشناسد مرا از سایه چشم رهگذار تکیه چون از ناتوانیها به دیواری کنم درد خود را میبرد از یاد گر من قصهای از دل سرگشته با صید گرفتاری کنم نیست با ما لاله و گل را سر الفت رهی میروم تا آشیان در سایهٔ خاری کنم 0 4 - فریماه کریمزاده - 1404/2/1 دیوان رهی معیری محمدحسن معیری 4.0 3 صفحۀ 40 ماییم و سینهای که بود آشیان آه ماییم و دیدهای که بود آشنای اشک 0 4 ملیکا 1404/4/5 دیوان رهی معیری محمدحسن معیری 4.0 3 صفحۀ 195 به عشق کوش، اگر حاصل از جهان طلبی که زندگانی بی عشق، زندگانی نیست... 0 8 کاهوی سبز ؛ 3 روز پیش دیوان رهی معیری محمدحسن معیری 4.0 3 صفحۀ 150 از سبک روحی ، گران آیم به طبع روزگار در سرای اهل ماتم ، خنده مستانه ام! 0 2 ملیکا 1404/4/5 دیوان رهی معیری محمدحسن معیری 4.0 3 صفحۀ 70 دریاب، که ایام گل و صبح جوانی چون برق کند جلوه و چون باد گریزد شادی کن اگر طالب آسایش خویشی که آسودگی از خاطر ناشاد گریزد غم در دل روشن نزد خیمه ی اندوه چون بوم، که از خانه آباد گریزد 0 0
بریدههای کتاب دیوان کامل رهی معیری (سایه عمر - آزاده): غزلیات - غزلهای ناتمام - قطعه - تغزل و قصیده مثنوی - رباعیات - تک بیتی - ترانه ها زین شین 1402/3/14 دیوان کامل رهی معیری (سایه عمر - آزاده): غزلیات - غزلهای ناتمام - قطعه - تغزل و قصیده مثنوی - رباعیات - تک بیتی - ترانه ها حسن چابک 4.0 3 صفحۀ 1 گه شکایت از گلی گه شکوه از خاری کنم من نه آن رندم که غیر از عاشقی کاری کنم هر زمان بیروی ماهی همدم آهی شوم هر نفس با یاد یاری نالهٔ زاری کنم حلقههای موج بینم نقش گیسویی کشم خندههای صبح بینم یاد رخساری کنم گر سر یاری بود بخت نگونسار مرا عاشقیها با سر زلف نگونساری کنم باز نشناسد مرا از سایه چشم رهگذار تکیه چون از ناتوانیها به دیواری کنم درد خود را میبرد از یاد گر من قصهای از دل سرگشته با صید گرفتاری کنم نیست با ما لاله و گل را سر الفت رهی میروم تا آشیان در سایهٔ خاری کنم 0 4 - فریماه کریمزاده - 1404/2/1 دیوان رهی معیری محمدحسن معیری 4.0 3 صفحۀ 40 ماییم و سینهای که بود آشیان آه ماییم و دیدهای که بود آشنای اشک 0 4 ملیکا 1404/4/5 دیوان رهی معیری محمدحسن معیری 4.0 3 صفحۀ 195 به عشق کوش، اگر حاصل از جهان طلبی که زندگانی بی عشق، زندگانی نیست... 0 8 کاهوی سبز ؛ 3 روز پیش دیوان رهی معیری محمدحسن معیری 4.0 3 صفحۀ 150 از سبک روحی ، گران آیم به طبع روزگار در سرای اهل ماتم ، خنده مستانه ام! 0 2 ملیکا 1404/4/5 دیوان رهی معیری محمدحسن معیری 4.0 3 صفحۀ 70 دریاب، که ایام گل و صبح جوانی چون برق کند جلوه و چون باد گریزد شادی کن اگر طالب آسایش خویشی که آسودگی از خاطر ناشاد گریزد غم در دل روشن نزد خیمه ی اندوه چون بوم، که از خانه آباد گریزد 0 0