بریدهای از کتاب دیوان کامل رهی معیری (سایه عمر - آزاده): غزلیات - غزلهای ناتمام - قطعه - تغزل و قصیده مثنوی - رباعیات - تک بیتی - ترانه ها اثر حسن چابک
1402/3/14
صفحۀ 1
گه شکایت از گلی گه شکوه از خاری کنم من نه آن رندم که غیر از عاشقی کاری کنم هر زمان بیروی ماهی همدم آهی شوم هر نفس با یاد یاری نالهٔ زاری کنم حلقههای موج بینم نقش گیسویی کشم خندههای صبح بینم یاد رخساری کنم گر سر یاری بود بخت نگونسار مرا عاشقیها با سر زلف نگونساری کنم باز نشناسد مرا از سایه چشم رهگذار تکیه چون از ناتوانیها به دیواری کنم درد خود را میبرد از یاد گر من قصهای از دل سرگشته با صید گرفتاری کنم نیست با ما لاله و گل را سر الفت رهی میروم تا آشیان در سایهٔ خاری کنم
گه شکایت از گلی گه شکوه از خاری کنم من نه آن رندم که غیر از عاشقی کاری کنم هر زمان بیروی ماهی همدم آهی شوم هر نفس با یاد یاری نالهٔ زاری کنم حلقههای موج بینم نقش گیسویی کشم خندههای صبح بینم یاد رخساری کنم گر سر یاری بود بخت نگونسار مرا عاشقیها با سر زلف نگونساری کنم باز نشناسد مرا از سایه چشم رهگذار تکیه چون از ناتوانیها به دیواری کنم درد خود را میبرد از یاد گر من قصهای از دل سرگشته با صید گرفتاری کنم نیست با ما لاله و گل را سر الفت رهی میروم تا آشیان در سایهٔ خاری کنم
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.