صفحۀ اصلی
گشت‌وگذار

بریده‌های کتاب بهار برایم کاموا بیاور

نیایش مجدی

نیایش مجدی

1403/10/7

بهار برایم کاموا بیاور
بهار برایم کاموا بیاور
مریم حسینیان

3.5

42

بریدۀ کتاب

صفحۀ 20

انگار روی شانه هایش مسکن ریخته بودند؛ آخر هرکه را بغل می گرفت آرام می شد!

0

24

فاطیما اکبری

فاطیما اکبری

1404/3/14

بهار برایم کاموا بیاور
بهار برایم کاموا بیاور
مریم حسینیان

3.5

42

بریدۀ کتاب

صفحۀ 79

با ناخن‌هایم توی موهایت رعد‌وبرق ساختم.چشم‌هایت را بستی و گفتی:《اگه خیالم بابت تو راحت باشه،بهترین روزهای عمرم رو می‌گذرونم الآن.》

0

6

Helman,';

Helman,';

دیروز

بهار برایم کاموا بیاور
بهار برایم کاموا بیاور
مریم حسینیان

3.5

42

بریدۀ کتاب

صفحۀ 132

زمان که گم شود، حتا کلمات هم گم می شوند. یادم نمی آید کجا بوده ام. خانه ی من که اینجا نیست. یک نفر دیگر با من هست. شاید اورا گم کرده ام.

0

0

فاطیما اکبری

فاطیما اکبری

1404/3/14

بهار برایم کاموا بیاور
بهار برایم کاموا بیاور
مریم حسینیان

3.5

42

null

صفحۀ 128

5

14

فاطیما اکبری

فاطیما اکبری

1404/3/14

بهار برایم کاموا بیاور
بهار برایم کاموا بیاور
مریم حسینیان

3.5

42

بریدۀ کتاب

صفحۀ 82

وقتی محاکمه میشوم، دلم میخواهد تو هم باشی،نه این که تنها باشم و همه چیز آوار شود روی سرم.

0

7