بریده‌ای از کتاب من او اثر رضا امیرخانی

من او
بریدۀ کتاب

صفحۀ 65

خدا نیافریده کاری را که دروغ تویش راه نداشته باشد. البته نه این که نیافریده... آفریده، ولی کم. مثلاً گریه. گریه، زیاد دیده‌ام. از گریه‌ی نوزاد تا گریه‌ی بعد از مرگ متوفا. هر گریه‌ای یک جور است. ولی همه‌ی گریه‌ها از یک نظر مثلِ هم هستند. گریه‌ی دروغی نداریم. نمی‌شود کسی دروغی گریه کند. از نوزاد بگیر تا آدم‌بزرگ. این درست که هر گریه یک جور است، اما گریه‌ی دروغی هیچ جوری نمی‌شود.

خدا نیافریده کاری را که دروغ تویش راه نداشته باشد. البته نه این که نیافریده... آفریده، ولی کم. مثلاً گریه. گریه، زیاد دیده‌ام. از گریه‌ی نوزاد تا گریه‌ی بعد از مرگ متوفا. هر گریه‌ای یک جور است. ولی همه‌ی گریه‌ها از یک نظر مثلِ هم هستند. گریه‌ی دروغی نداریم. نمی‌شود کسی دروغی گریه کند. از نوزاد بگیر تا آدم‌بزرگ. این درست که هر گریه یک جور است، اما گریه‌ی دروغی هیچ جوری نمی‌شود.

12

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.