بریدهای از کتاب انقیاد زنان اثر جان استوارت میل
1403/5/2
صفحۀ 51
طبیعت این دو مادام که مناسبات کنونی را با هم دارند،قابل شناخت نیست. اگر مردان در جامعهای بدون زن، و زنان در جامعهای بدون مرد، به سر برده بودند، و یا اگر جامعهای شکل گرفته بود که در آن زنان زیر سلطه مردان نبودند، آنگاه میتوانستیم درباره تفاوتهای ذهنی و اخلاقیای سخن بگوییم که احتمالاً از طبیعت آنان سرچشمه میگیرند. آنچه را امروز طبیعت زنانه مینامند، چیزی یکسره تصنعی است، زیرا محصول سرکوب در برخی جهات و تشویق و ترغیب در جهاتی دیگر است.
طبیعت این دو مادام که مناسبات کنونی را با هم دارند،قابل شناخت نیست. اگر مردان در جامعهای بدون زن، و زنان در جامعهای بدون مرد، به سر برده بودند، و یا اگر جامعهای شکل گرفته بود که در آن زنان زیر سلطه مردان نبودند، آنگاه میتوانستیم درباره تفاوتهای ذهنی و اخلاقیای سخن بگوییم که احتمالاً از طبیعت آنان سرچشمه میگیرند. آنچه را امروز طبیعت زنانه مینامند، چیزی یکسره تصنعی است، زیرا محصول سرکوب در برخی جهات و تشویق و ترغیب در جهاتی دیگر است.
نظرات
1403/5/2
به شدت موافقم. معتقدم آنچه به عنوان طبیعت یا سرشت زن ازش یاد میشه نمیتونه حکم کلی درباره تمام زنان دنیا باشه. بلکه این به اصطلاح طبیعت ها در واقع در مراحل تربیت پذیری و زیست در یک فرهنگ به جنس زن القاء شده. به همین خاطر در جغرافیاهای مختلف سرشت و طبیعتی که از زنان میبینیم متفاوته.مثلا در جزیزه ی مادرسالارها خوی و اخلاق متفاوتی نسبت به زن های دیگر دنیا می بینیم.
2
1403/5/3
در شکلگیری فرهنگ، چیزی حتما باید از قبل انباشت شده باشد و کم کم به آن اضافه شود. فرزندانی هم که آن را تنفس میکنند، در آن فرهنگ «تربیت» میشوند. اما نکته جان استوارت میل فکر کنم چیزی متفاوت از این گزاره بالاست! و ایضا نکته خانم کردی؛ البته من اینطور بنظرم میرسد... چیزی که ج.ا.میل سعی در گفتن دارد بیشتر شبیه مقوله «ژن» یا «سرشت» در مباحث رفتارشناسی است. یعنی جامعه مردسالار، فارغ از فرهنگ ضدزن، طبیعت(همان ژن، سرشت) زنان را عوض کرده است! سرکوب زنان باعث شده به موجودی جدید تبدیل شوند و از آن قبلی استحاله پیدا کنند(نه اینکه یک فرهنگی بوجود آورده که هر زنی در آن تنفس کند به این روز میافتد؛ حتی اگر زنی از این نسل بیرون جو این فرهنگ بدنیا بیاید و بزرگ شود، کماکان مثل زنان قبلی نسل خود است). خب از این دست ادعاها چیزی است که بطلان پذیر نیست. نه میتوان اثبات و نه میتوان رد کرد.
1
1403/5/3
ممنون از نکتهای که گفتید. برداشت من از پاراگراف ج.ا.میل همون بند اول شما است. و به نظرم نکته خانم کردی هم، همین مطلب رو میگه. خود میل هم مثالی شبیه به مثال خانم کردی آورد. مثالش هم زنان اسپارتی بودن که شبیه مردان تربیت میشدند و تمرینات بدنی انجام میدادن.
0
روشنا
1403/5/2
2