بریدهای از کتاب قصه های سرزمین اشباح: سیرک عجایب اثر دارن شان
1403/3/16
صفحۀ 35
لبخند زدم.هیچوقت به اندازه آن لحظه دوستش نداشتم. گفتم:"ممنون،خواهر خوبم."
لبخند زدم.هیچوقت به اندازه آن لحظه دوستش نداشتم. گفتم:"ممنون،خواهر خوبم."
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.