بریدۀ کتاب

بریدۀ کتاب

صفحۀ 37

فقط شانزده سالش بود، در اوج جوانی مگر می‌توانست چیزی بفهمد از حقانیت من و رنج هایی که کشیده بودم؟ در این سن و سال آدمیزاد قاطع است، یکه تاز است، زندگی را نمی‌شناسد و اعتقادات خام و دم‌دستی جوانی‌اش را دارد. قلبش، آن قلب طلایی‌اش، مثل دل گنجشک کوچک و کور و کر است.

فقط شانزده سالش بود، در اوج جوانی مگر می‌توانست چیزی بفهمد از حقانیت من و رنج هایی که کشیده بودم؟ در این سن و سال آدمیزاد قاطع است، یکه تاز است، زندگی را نمی‌شناسد و اعتقادات خام و دم‌دستی جوانی‌اش را دارد. قلبش، آن قلب طلایی‌اش، مثل دل گنجشک کوچک و کور و کر است.

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.