بریدۀ کتاب

gharneshin

gharneshin

1404/3/28

بریدۀ کتاب

صفحۀ 95

_ بگذار من را اخراج کنند. اگر بخواهند هم نمی‌توانند، من توکلم به خداست. روزی بنده هم دست خداست. _ این همه آدم که بیرون دفتر فقیر و بیچاره‌اند چطور؟ آن‌ها خدا ندارند؟ _ تو ایمان نداری، نداشته باش. از قدیم یک مثل است که قبر گشنه را کسی ندیده است. هرچند می‌دانم همه‌ی این‌ها فقط سر زبانش است و در عمق وجودش آدمی ترسو و چاپلوس نشسته که به هیچ‌کدام از این‌ها اعتقاد ندارد.

_ بگذار من را اخراج کنند. اگر بخواهند هم نمی‌توانند، من توکلم به خداست. روزی بنده هم دست خداست. _ این همه آدم که بیرون دفتر فقیر و بیچاره‌اند چطور؟ آن‌ها خدا ندارند؟ _ تو ایمان نداری، نداشته باش. از قدیم یک مثل است که قبر گشنه را کسی ندیده است. هرچند می‌دانم همه‌ی این‌ها فقط سر زبانش است و در عمق وجودش آدمی ترسو و چاپلوس نشسته که به هیچ‌کدام از این‌ها اعتقاد ندارد.

44

8

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.