بریده‌ای از کتاب معبد زیرزمینی اثر معصومه میرابوطالبی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 129

خاک را مشت کرد و نشانم داد و گفت : «من با این خاک نفس می‌کشم و یه روزی هم توی همین خاک آروم می‌گیرم. پس برای چی براش دل نسوزونم؟ برای چی دوستش نداشته باشم؟»

خاک را مشت کرد و نشانم داد و گفت : «من با این خاک نفس می‌کشم و یه روزی هم توی همین خاک آروم می‌گیرم. پس برای چی براش دل نسوزونم؟ برای چی دوستش نداشته باشم؟»

78

18

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.